Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
goby
U
عبور از پهلوی کسی بدون توجه به او
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
of no interest
U
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
notwithstanding
U
بدون توجه
innocent passage
U
عبور بدون ضرر
Without regard for prices .
U
بدون توجه به قیمتها
without respect to the result
U
بدون توجه به نتیجه
uninterested
U
بی دخل وتصرف بدون توجه
value
U
مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
absolute address
U
مقدار یک خطا بدون توجه به علامت
values
U
مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
valuing
U
مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
persona designata
U
شخص بدون توجه به وضع طبقاتیش
logic
U
ترمیم فرم و ساختار بدون توجه به محتوا
blind transportation
U
ارسال پیام بدون توجه به گیرنده یااخذجواب
machine address
U
اندازه یا مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
absolute address
U
اندازه یا مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
background
U
فرآیندی که در هر زمانی و بدون توجه به کاربر اجرا میشود
proportional tax
U
مالیات که هرفرد بدون توجه به مقداراموالش باید بپردازد
backgrounds
U
فرآیندی که در هر زمانی و بدون توجه به کاربر اجرا میشود
channel capacity
U
حداکثر جریانی که از یک کانال عبور میکند بدون لبریز شدن
perverse verdict
U
رای هیات منصفه که بدون توجه به راهنمایی قاضی دادگاه
industrial union
U
اتحادیهای که هر نوع کارگر بدون توجه به کارش میتواند در ان عضو باشد
doctrinaire
U
کسی که می خواهد نظریات و اصول خودرا بدون توجه به مقتضیات اجرا کند
floating
U
نشانه یا برچسبی که یک دستور یا کلمه مشخص را بیان میکند بدون توجه به محل آن
textile
U
زیر دست
[احساس نرمی یا زبری فرش بدون توجه به طرح و رنگ آن]
to be exposed to a constant stream of something
U
در معرض چیزی به طور مداوم بودن
[بدون اینکه مستقیمآ به آن چیز توجه شود]
exparte
U
قراری که دادگاه به درخواست یکی از اصحاب دعوی و بدون توجه به تمایل دیگری صادر میکند
innocent passage
U
مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
screamer
U
اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
wading crossing
U
عبور از اب درقسمتهای قابل عبور
IBM
U
اصط لاح کلی برای کامپیوتر شخصی که با سخت افزار و نرم افزار کامپیوتر IBM سازگار است بدون توجه به اینکه پردازنده Intel از کدام استفاده میکند. حاوی با EISA,ISA یا MCA است
energy transition
U
عبور انرژی
[ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
foreby
U
از پهلوی
leach
U
پهلوی چپ
teamwise
U
پهلوی هم
we began with the st chapter
U
پهلوی
by
U
پهلوی
on the north side of
U
پهلوی من بنشینید
juxtapose
U
پهلوی هم گذاشتن
at
U
پهلوی نزدیک
along side
U
پهلو به پهلوی
juxtaposed
U
پهلوی هم گذاشتن
juxtaposes
U
پهلوی هم گذاشتن
juxtaposing
U
پهلوی هم گذاشتن
collocates
U
پهلوی هم گذاردن
collocated
U
پهلوی هم گذاردن
we began with the st chapter
U
پیش =پهلوی
juxtaposition
U
پهلوی هم گذاری
cheek by jowl
U
پهلوی یکدیگر
collocate
U
پهلوی هم گذاردن
collocating
U
پهلوی هم گذاردن
left wing of army
U
پهلوی چپ میسره
shipboard
U
پهلوی کشتی
alongside
U
پهلوی ناو
inequilateral
U
[دارای پهلوی نابرابر]
freeboard
U
پهلوی سطح ازاد
he rolled them by
U
سواره از پهلوی انها رد شد
to pass by any one
U
از پهلوی کسی رد شدن
Come and sit beside(next to) me.
U
بیا پهلوی من بشین
right wing of army
U
پهلوی راست میمنه
by the board
U
از طرف پهلوی ناو
i went past the house
U
از پهلوی ان خانه رد شدم
sideswipe
U
برخورد کردن به پهلوی چیزی
alongside
U
پهلوی اسکله در کنار در طول
sideswipes
U
برخورد کردن به پهلوی چیزی
to poke anyone in the ribs
U
به پهلوی کسی سقلمه زدن
pass by
U
از پهلوی چیزی رد شدن نادیده انگاشتن
my neighbour at dinner
U
کسیکه سر ناهار پهلوی من نشسته است
draw attention
U
توجه کسی را جلب کردن توجه جلب شدن
sidecar
U
جای اضافی چرخ دار پهلوی راننده موتورسیکلت
flanked
U
پهلوی یکان احاطه کردن دور زدن پهلوها
sidecars
U
جای اضافی چرخ دار پهلوی راننده موتورسیکلت
flanking
U
پهلوی یکان احاطه کردن دور زدن پهلوها
flank
U
پهلوی یکان احاطه کردن دور زدن پهلوها
triptych
U
عکسی که در سه قاب تهیه کرده پهلوی یکدیگر قرار دهند
without any reservation
U
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally
U
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
favourites
U
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
questionof interest
U
پرسشهای جالب توجه موضوعهای جالب توجه
favourite
U
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favorites
U
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
unformed
U
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flattest
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently
U
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism
U
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
traffic post
U
پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
parataxis
U
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
U
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unbranched
U
بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed
U
بدون اضطراب بدون کشش
offhand
U
بدون مقدمه بدون تهیه
achylous
U
بدون کیلوس بدون قیلوس
lee board
U
تخته یا تخته هایی که به پهلوی کشتی ته پهن نصب میکنندکه دراب پائین رفته
to pass by any thing
U
از پهلوی چیزی رد شدن چیزی رادرنظرانداختن یاچشم پوشیدن
our neighbour door
U
کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
my chair was next his
U
صندلی من پهلوی صندلی اوبود
transmission
U
عبور
alpha canis majoris
U
عبور
passages
U
عبور
right of way
U
حق عبور
passages
U
حق عبور
transmittal
U
عبور
passage
U
حق عبور
cross-Channel
U
عبور
fording
U
عبور از اب
right of passage
U
حق عبور
crossing
U
عبور
passage
U
عبور
rights of way
U
حق عبور
transmittancy
U
عبور
road haulage
U
حق عبور
tolls
U
حق عبور
passage of lines
U
عبور از خط
transmittance
U
عبور
transit
U
عبور
toll
U
حق عبور
transmissions
U
عبور
tolling
U
حق عبور
cared
U
توجه
advertency
U
توجه
note
U
توجه
cares
U
توجه
advertence
U
توجه
adverence
U
توجه
remarks
U
توجه
turn to
U
توجه
noting
U
توجه
inattentive
U
بی توجه
listless
U
بی توجه
heeded
U
توجه
re-
U
با توجه به
re
U
با توجه به
listlessly
U
بی توجه
oblivious
U
بی توجه
heeding
U
توجه
heed
U
توجه
assiduity
U
توجه
unconsidered
U
بی توجه
mindfully
U
با توجه
mindfulness
U
توجه
notes
U
توجه
tendance
U
توجه
heeds
U
توجه
heedfulness
U
توجه
regards
U
توجه
remark
U
توجه
unresponsive
U
بی توجه
attention
U
توجه
remarked
U
توجه
heedfully
U
با توجه
attentiveness
U
توجه
attention to orders
U
توجه
remarking
U
توجه
keeps
U
توجه
attendance
U
توجه
keep
U
توجه
attentions
U
توجه
regard
U
توجه
regarded
U
توجه
NB
U
توجه!
care
U
توجه
attendances
U
توجه
tolls
U
عوارض عبور
tessera
U
کلمه عبور
traversable
U
قابل عبور
forded
U
محل عبور
communication
U
عبور اطلاعات
practicableness
U
قابلیت عبور
transoceanic
U
عبور از اقیانوس
ford
U
محل عبور
passable
U
قابل عبور
through traffic
U
عبور یکسره
passageways
U
محل عبور
crossest
U
عبور کردن
passageway
U
محل عبور
transit
U
عبور کردن
transit
U
راه عبور
oil passage
U
عبور روغن
thoroughfares
U
راه عبور
crosses
U
عبور کردن
crosser
U
عبور کردن
cross
U
عبور کردن
thoroughfare
U
راه عبور
fords
U
محل عبور
tolling
U
عوارض عبور
band pass
U
نوار عبور
pass
U
کلمه عبور
shallow fording
U
عبور از اب کم عمق
wading crossing
U
عبور از پایاب
pass
U
گذر عبور
pass
U
عبور کردن
penstock
U
مجرای عبور اب
cruised
U
عبور کردن
cruises
U
عبور کردن
cruising
U
عبور کردن
passwords
U
اسم عبور
passavani
U
سند عبور
password
U
اسم عبور
current passage
U
عبور جریان
counter sign
U
اسم عبور
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com