English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
insulation U عایق کاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
insulation U عایق کاری یا عایق بندی ایزولاسیون
form insulation U عایق کاری قالب
heat insulation U عایق کاری حرارتی
insulation fault U نقص عایق کاری
insulation of concrete U عایق کاری بتن
insulation strength U استحکام ایزولاسیون استحکام عایق بندی استحکام عایق کاری
thermal insulation U عایق کاری گرمایشی
Other Matches
insulators U جسم عایق ماده عایق
insulator U جسم عایق ماده عایق
insulator U عایق کننده روکش عایق
insulators U عایق کننده روکش عایق
insulated instrument transformer U ترانسفورماتور عایق کننده ترانسفورماتور اندازه گیری عایق شده
insulation testing apparatus U دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
to know the ropes U راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torched U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
pence for any thing U میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
stringing U خطوط خاتم کاری و منبت کاری
insulation U عایق
insulator U عایق
impediments U عایق
impediment U عایق
insulant U عایق
non conductor U عایق
waterproof U عایق اب
waterproofed U عایق اب
dielectric U عایق
waterproofs U عایق اب
drag chain U عایق
floor insulator U عایق کف
cloggy U عایق
insulators U عایق
pawl U عایق
detent U عایق
glid U تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
obstruction U مانع عایق
obstructions U مانع عایق
insulation board U صفحه عایق
insulative U عایق کردن
soundproof U عایق صدا
ideal dielectric U عایق کامل
laggin U عایق بندی
insulating bushing U بوش عایق
insulating cement U سیمان عایق
insulating compound U مواد عایق
insulating material U ماده عایق
insulating material U جسم عایق
brakes U عایق مانع
braked U عایق مانع
brake U عایق مانع
insulating material U مواد عایق
insulated wall U دیواره عایق
insulant U ماده عایق
resistance U عایق مقاومت
insulated wire U سیم عایق
weatherproof U عایق هوا
insulated layer U لایه عایق
insulated plier U انبر عایق
insulation testing apparatus U عایق سنج
insulated U عایق دار
insulated tongs U انبر عایق
insulating varnish U لعاب عایق
circular loom U نای عایق
electrical insulator U عایق الکتریکی
drag hook U قلاب عایق
braking U عایق مانع
rachet U گیره عایق
rainproof U عایق باران
insulate U عایق کردن
fish paper U عایق کاغذی
slot insulation U عایق شیار
insulate U عایق سازی
sound insulation U عایق صدا
adiabatic U عایق گرما
dielectric isolation U جداسازی با عایق
battery insulator U عایق باتری
cleat U عایق انگلیسی
insulates U عایق سازی
wall insulator U عایق دیوار
non conducting U عایق گرما
insulates U عایق کردن
insulating U عایق کردن
non conducting U عایق برق
insulating U عایق سازی
mica dielectric U عایق میکا
insulation U عایق گذاری
insulate U با عایق مجزا کردن
insulated gate field effect transistor U ترانزیستور اف ای تی باگیت عایق
isolating U عایق دار کردن
acoustical sound enclosure U محفظه عایق صوتی
insulates U با عایق مجزا کردن
acoustic ceiling سقف عایق پوش
flameproof U عایق شعله ضد اتش
insulated conduit tube U لوله عایق شده
isolate U عایق دار کردن
insulated intermediate layer U لایه میانی عایق
damper U عایق تعدیل کننده
isolates U عایق دار کردن
insulated conductor U هادی عایق شده
weatherbeater <adj.> U عایق رطوبتی، آب بند
insulated cable U کابل عایق شده
insulated bearing U یاطاقان عایق شده
insulating asphalt U اسفالت عایق بندی
insulating brick U اجر عایق بندی
insulating U با عایق مجزا کردن
insulation breakdown test U ازمایش شکست عایق
insulation class U کلاس عایق بندی
insulation defect U نقص عایق بندی
to deafen a wall U عایق کردن دیوار
to deaden a wall U عایق کردن دیوار
utilidor U لوله عایق کننده
lead in insulator U عایق سیم انتن
insulation voltage U ولتاژ عایق بندی
tightening material U مواد عایق کننده
insulation resistance U مقاومت عایق بندی
insulation protection U حفافت عایق بندی
insulation fault U نقص عایق بندی
mess kit U فرف عایق غذاخوری
electrical insulation U عایق سازی الکتریکی
insulation loss U تلف عایق بندی
storm door U درب عایق هوای توفانی
insulated bearing housing U پوسته یاطاقان عایق شده
insulated cable U کابل عایق بندی شده
dewar U محفظه عایق حرارتی با دوجداره
insulation indicator U دستگاه ازمایش عایق بندی
insulation tester U دستگاه ازمایش عایق بندی
winding insulation U عایق بندی سیم پیچی
clothing U عایق بندی روکش کشیدن
bushing U عایق غلاف حیله گردان
insulation U روپوش کشی عایق کردن
post-insulated connection U پس از پیوند عایق دار شده
insulation power factor U ضریب قدرت عایق بندی
ferroxcube U مواد مغناطیسی عایق غیرفلزی
asbestos mica U عایق پنبه نسوز و میکا
quads U سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
insulation shielding U زره پوش کردن عایق بندی
ratchet [گیره عایق چرخ ضامن دار]
ratchets U گیره عایق چرخ ضامن دار
quad U سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
cold plug U شمعی با الکترود عایق شده کوتاه
weathertight U محفوظ در برابر باد و باران عایق هوا
quadrangle U سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
insulation detector U دستگاه ازمایش عایق بندی اشکارساز ایزولاسیون
quadrangles U سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
reefer U خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
reefers U خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
kapton U نوعی پلاستیک عایق حرارتی باپوشش طلایی در فضاپیما
shields U کابل با دو سیم مسی عایق که دور هم پیچیده شده اند
shields U کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند
blanket U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
shield U کابل با دو سیم مسی عایق که دور هم پیچیده شده اند
shield U کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند
blanketed U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
blankets U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
shield U , این جفت سیستم ها پس وارد یک لایه عایق می شوند تا بیشتر تصادم را کم کنند
shields U , این جفت سیستم ها پس وارد یک لایه عایق می شوند تا بیشتر تصادم را کم کنند
glass wool U تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
drilling pattern U نمونه مته کاری الگوی مته کاری
cross flow U دو سیال که بصورت عمود برهم جریان دارند و توسط ورقه نازکی از هم عایق شده اند
braid shield U روکشی از الیاف بافته شده ولاستیک روی یک یا چند هادی عایق شده از یکدیگر
gastight U غیر قابل نفوذ در مقابل گاز عایق گاز
plumbery U سرب کاری کارخانه سرب کاری
mosaics U موزاییک کاری معرق معرق کاری
thickest U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thick U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thicker U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
insulation test U ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
wire U روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
wires U روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
insulator U جدا کننده عایق کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
shield U هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
shields U هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
hypofunction U کم کاری
malfunctioned U کژ کاری
flower piece U گل کاری
malfunctions U کژ کاری
impotence U کاری
curry powder U کاری
plastering U گچ کاری
electroplating U اب کاری
active U کاری
slobbery U تف کاری
currie U کاری
malfunction U کژ کاری
intent on doing anything U کاری
curry powders U کاری
curry U کاری
parget U گچ کاری
curries U کاری
effective U کاری
under employment U کم کاری
feckful U کاری
impotency U کاری
plasterwork U گچ کاری
inaction U بی کاری
anaplasty U پیوند کاری
argentation U نقره کاری
acting U فعال کاری
squalor U کثافت کاری
an active remedy U درمان کاری
touch off <idiom> U شروع کاری
mining U معدن کاری
punching U منگنه کاری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com