English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bargaining chip U عامل کمک کننده به عقد قرارداد یا دستیابی به شرایط خوب
bargaining chips U عامل کمک کننده به عقد قرارداد یا دستیابی به شرایط خوب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
conditions of contract U شرایط قرارداد
reasonableness of terms in contract U معقول بودن شرایط قرارداد
cyanogen agent U عامل لخته کننده خون عامل شیمیایی سیانوژن
blood agent U عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
dos U بخشی از نرم افزار سیستم عامل که دیسک و دستیابی فایل را کنترل میکند
CD ROM Extensions U نرم افزاری که به سیستم عامل به ویژه DOS اجازه دستیابی به درایوROM-CD میدهد
managers U نرم افزار انتهایی مط لوب برای کاربر که امکان دستیابی راحت به دستورات سیستم عامل میدهد
manager U نرم افزار انتهایی مط لوب برای کاربر که امکان دستیابی راحت به دستورات سیستم عامل میدهد
qualificatory U واجد شرایط کننده
dead duck <idiom> U در شرایط ناامید کننده قرار داشتن
ramdrive.sys U در DOS یک فایل پیکربنغی همراه سیستم عامل است که بخشی از حافظه دستیابی مستقیم کامپیوتر را بعنوان یک دیسک کنار می گذارد
shares U سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود
shared U سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود
share U سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود
farraginous U تلفیق کننده کلیه شرایط واخلاقهای متفاوت وجنسهای مخالف
to live like animals [in a place] U در شرایط مسکنی خیلی بد زندگی کردن [اصطلاح تحقیر کننده ]
reducer U عامل کم کننده
blowing agent U عامل پف کننده
chlorinating agent U عامل کلردار کننده
determinants U عامل تعیین کننده
determinant U عامل تعیین کننده
fluorinating agent U عامل فلوئوردار کننده
emulsifying agent U عامل امولسیون کننده
wetting agent U عامل خیس کننده
reductant U عامل احیا کننده
destabilizer U عامل بی ثبات کننده
detonating agent U عامل منفجر کننده
emulsifier U عامل امولسیون کننده
resolving agent U عامل تفکیک کننده
incapacitating agent U عامل بیهوش کننده
emulsifiers U عامل امولسیون کننده
complexing agent U عامل کمپلکس کننده
limiting factor U عامل محدود کننده
choking agent U عامل خفه کننده
confusion agent U عامل گیج کننده
counter agent U عامل خنثی کننده
sequestering agent U عامل منزوی کننده
thickening agent U عامل غلیظ کننده
disperser U عامل امولسیون کننده
emulsifor U عامل امولسیون کننده
cooling agent U عامل سرد کننده
preventive U عامل ممانعت جلوگیری کننده
acylating agent U عامل اسیل دار کننده
acetylizing agent U عامل استیل دار کننده
acetylating agent U عامل استیل دار کننده
destructor U منفجر کننده عامل انفجاری
alkylation agent U عامل الکیل دار کننده
degreasing agent U عامل پاک کننده روغن
alkylating agent U عامل اکلیل دار کننده
free carrier U یکی از قرارداد-های اینکوترمزکه در ان فروشنده کالا را به اولین حمل کننده تحویل می نماید
negotiated contract U قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
escalation U مادهای در قرارداد که براساس ان قیمتهای قرارداد تعدیل میگردد
parol contract U قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
rapallo treaty U قرارداد یا معاهده راپالو قرارداد دوستی منعقده بین دولتین المان و شوروی به سال 2291 در محل راپالوواقع در ایتالیا
contra preferentum rule U درصورت گنگ بودن متن قرارداد بنحوی تعبیر میگرددکه حداقل منافع نویسنده قرارداد را دربر داشته باشد
anti blush tinner U ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
direct access storage device U اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
dynamic condition U شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
synoptic situation U شرایط جوی محلی موجود شرایط جوی اندازه گیری شده منطقهای
phantom order U قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
instantaneous access U زمان دستیابی کوتاه به رسانه با دستیابی تصادفی
point of presence U شماره دستیابی تلفن برای تامین کننده سرویس که برای اتصال به اینترنت از طریق مودم به کار می رود
disk operating system U کنترل کننده دیسک خوان سیستم عامل دیسک
rammed U حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
ram U حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
rams U حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
reserved character U حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
liquefacient U عامل موجب ترشح ترشح کننده
actuator U محرک بازوی عامل مکانیسم عامل
thinned U وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thins U وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinnest U وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thin U وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinners U وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
sysgen U فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
capital intensive goods U کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
derived demand U تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
shell U نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shelling U نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shells U نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
oasis U یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
oases U یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
cost contract U قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
second best theory U نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
piggyback U سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
class a agent officer U افسر عامل پرداخت حقوق وجیره نقدی افسر عامل
piggybacks U سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
isam U Access IndexedSequential روش دستیابی ترتیبی شاخص دار روش دستیابی ترتیبی فهرست دارethod
com file U در سیستم عاملهای PC مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان کننده این است که فایل حاوی کد ماشین است به صورت دودویی وتوسط سیستم عامل قابل اجراست
random access memory U حافظه با دستیابی تصادفی حافظه دستیابی مستقیم
EXE file U در یک سیستم عامل مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان میکند فایل حاوی داده دودویی برنامه است . فایل مستقیم از طریق سیستم عامل قابل اجراست
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
MS DOS U سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
the conditions U شرایط ان
conditions U شرایط
term U شرایط
terming U شرایط
terms U شرایط
termed U شرایط
fair play U شرایط برابر
requirements of the credit U شرایط اعتبار
final cinditions U شرایط پایانی
terms of trade U شرایط معامله
terms of trade U شرایط مبادله
working conditions U شرایط کار
competition conditions U شرایط رقابت
credit terms U شرایط اعتبار
delivery terms U شرایط تحویل
final cinditions U شرایط فینال
standard temperature and pressure U شرایط متعارفی
implied terms U شرایط تلویحی
implied terms U شرایط ضمنی
terms of payment U شرایط پرداخت
terms and conditions U ضوابط و شرایط
requirements U شرایط لازم
normal temperature and pressure U شرایط متعارفی
qualified U واجد شرایط
conditions of purchase U شرایط خرید
normal temperature and pressure U شرایط استاندارد
bona fide U واجد شرایط
dis qualified U فاقد شرایط
condition of readiness U شرایط امادگی
conference terms U شرایط کنفرانس
light conditions U شرایط نور
standard temperature and pressure U شرایط استاندارد
usual conditions U شرایط معمول
suitable conditions U شرایط مناسب
conditions of (the) competition U شرایط رقابت
tropical condition U شرایط گرمسیری
qualifications U شرایط لازم
conditions of use U شرایط کاربرد
disadvantages U شرایط نامساعد
disadvantage U شرایط نامساعد
conditions U شرایط اوضاع
second order conditions U شرایط ثانوی
average conditions U شرایط عادی
no bed of roses <idiom> U شرایط سختوبد
equilibrium conditions U شرایط تعادل
qalified U واجد شرایط
adverse factors U شرایط نامساعد
initial condition U شرایط اولیه
admission requirements U شرایط پذیرش
actude conditions U شرایط شدید
actude conditions U شرایط حاد
given conditions U شرایط معلوم
terms of shipment U شرایط حمل
shipping terms U شرایط حمل
given conditions U شرایط معینه
sufficient conditions U شرایط کافی
boundary conditions U شرایط مرزی
qulifications U واجد شرایط
average conditions U شرایط متوسط
existing circumstances U شرایط موجود
spring conditions U شرایط بهاری
eligible U واجد شرایط
stability conditions U شرایط ثبات
ballistic conditions U شرایط بالیستیکی
qualifies U واجد شرایط
qualify U واجد شرایط
standard conditions U شرایط متعارفی
Russian roulette <idiom> U شرایط پرخطر
tight spot <idiom> U شرایط سخت
standard condition U شرایط استاندارد
ambient conditions U شرایط محیطی
marginal conditions U شرایط نهائی
boundary conditions U شرایط حدی
makings U شرایط لازم
present conditions U شرایط فعلی
liner terms U شرایط خط کشتیرانی
ball games U شرایط وضعیت
mutual terms U شرایط متقابل
qualification U واجد شرایط
qualification U وضعیت شرایط
competitive conditions U شرایط رقابت
plateaus U شرایط پایا
plateaux U شرایط پایا
settlement terms U شرایط پرداخت
plateau U شرایط پایا
settlement terms U شرایط تسویه
emergency conditions U شرایط اضطراری
ball game U شرایط وضعیت
necessary conditions U شرایط لازم
payment terms U شرایط پرداخت
treaties U قرارداد
protocols U قرارداد
agreement U قرارداد
deed of covenant U قرارداد
agreements U قرارداد
mise U قرارداد
convenant U قرارداد
defoult U قرارداد
treaty U قرارداد
deeds U قرارداد
deed U قرارداد
convention U قرارداد
conventions U قرارداد
defaulting U قرارداد
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com