English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
developer agent U عامل فهور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cyanogen agent U عامل لخته کننده خون عامل شیمیایی سیانوژن
reserved character U حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
actuator U محرک بازوی عامل مکانیسم عامل
capital intensive goods U کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
derived demand U تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
shell U نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shelling U نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shells U نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
development U فهور
apparition U فهور
developments U فهور
Epiphany U فهور
emergence U فهور
manifestation U فهور
manifestations U فهور
peep U فهور
turn-ups U فهور
peeps U فهور
outburst U فهور
outbursts U فهور
peeping U فهور
turn up U فهور
appearance U فهور
peeped U فهور
penetrance U فهور
appearances U فهور
emersion U فهور
apparitions U فهور
outbreaks U فهور شیوع
income U ریزش فهور
recrvdescence U فهور مجد د
developer liquid U مایع فهور
developers U دوای فهور
reoccur U فهور مجدد
outbreak U فهور شیوع
disposure U فهور عکس
track production U فهور هدف
reapparition U فهور مجدد
developer U دوای فهور
developer agent U ماده فهور
piggyback U سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
class a agent officer U افسر عامل پرداخت حقوق وجیره نقدی افسر عامل
piggybacks U سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
blood agent U عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
Epiphany U فهور و تجلی عیسی
metol U دوای فهور فیلم
glint U فهور انی زودگذر
glinted U فهور انی زودگذر
developer U دستگاه فهور عکس
theophany U فهور خدابه انسان
recrudescence U فهور مجدد برگشتگی
developers U دستگاه فهور عکس
reapparition U فهور دوم باره
glinting U فهور انی زودگذر
glints U فهور انی زودگذر
outcrops U فهور چینه درسطح زمین
diapositive U فهور عکس روی اسلایدشفاف
high contrast developer U دستگاه فهور با تغایر بالا
outcrop U فهور چینه درسطح زمین
incidents U ناگهان اتفاق افتادن فهور کردن
incident U ناگهان اتفاق افتادن فهور کردن
chiliasm U اعتقاد به فهور مجدد هزارساله مسیح
anachronisms U اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
postmillenarian U معتقدبه فهور ثانوی مسیح پس از هزار سال
postmillennialist U معتقدبه فهور ثانوی مسیح پس از هزار سال
anachronism U اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
EXE file U در یک سیستم عامل مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان میکند فایل حاوی داده دودویی برنامه است . فایل مستقیم از طریق سیستم عامل قابل اجراست
context sensitive help key U کلید فهور مطالب کمکی درمورد مسئله معین
exposure U در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
imagery exploitation U مدار تهیه و فهور و استفاده از اطلاعات عکس هوایی
exposures U در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
MS DOS U سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
soft fails U فهور ناگهانی نویزها درمدارهای ریز الکترونیکی ازطریق ذرات اشعه کیهانی
chip U اتصال به یک قطعه که در صورت فهور یک سیگنال دیگر قادر به انجام عمل نیست
chips U اتصال به یک قطعه که در صورت فهور یک سیگنال دیگر قادر به انجام عمل نیست
antialiasing U تکنیک افزایش دقت نمایش گرافیک کامپیوتری یک روش بکارگیری صافی که باعث فهور خطها و لبههای صاف در محل تصویر صفحه نمایش میشود
agents U عامل
propellants U عامل
operative U عامل
propellant U عامل
operatives U عامل
doer U عامل
operator U عامل
operators U عامل
device U عامل
operating U عامل
acting U عامل
doers U عامل
procurator U عامل
procurators U عامل
action U عامل
actions U عامل
elements U عامل
devices U عامل
agent representative U عامل
agent U عامل
coagent U هم عامل
parameters U عامل
parameter U عامل
principals U عامل
principal U عامل
attorney U عامل
attorneys U عامل
assignee U عامل
element U عامل
factors U عامل
functionery U عامل
propellent U عامل
factor U عامل
operant U عامل
active U عامل
agencies U عامل
v factor U عامل وی
agency U عامل
hypo U عامل محرک
operating system/ U سیستم عامل دو
human factor U عامل انسانی
igniting agent U عامل احتراق
oxidizing agent U عامل اکسیداسیون
oxidizing agent U عامل اکسنده
operating handle U دستگیره عامل
operating agency U شعبه عامل
limiting factor U عامل محدودکننده
lacrimatory factor U عامل اشک زا
interleave factor U عامل جاگذاری
insurance agent U عامل بیمه
impelent U عامل محرک
idle characters U کاراکترهای عامل
masking agent U عامل پوشاننده
parasiticide U عامل طفیلی کش
precipitant U عامل رسوب
unique factor U عامل یگانه
working fluid U سیال عامل
be-all and end-all U عامل عمده
releasing agent U عامل رهاکننده
potential <adj.> U عامل بالقوه
structure factor U عامل ساختار
sense organ U عامل احساس
precipitating factor U عامل اشکارساز
cyanogen agent U عامل سیانید
psychochemical agent U عامل عصبی
pull device U عامل کششی
reducer U عامل کم کننده
reducing agent U عامل کاهنده
safety factor U عامل تامین
sealant U عامل درزگیر
self execuiting U عامل فی نفسه
disbursing officer U افسر عامل
chemical agent U عامل شیمیایی
characteristic action U عامل مشخصه
blowing agent U عامل پف کننده
blister agent U عامل تاول زا
bleaching agent U عامل رنگبر
biological agent U عامل زیستی
biological agent U عامل میکربی
anticrop agent U عامل ضد غلات
factor of safety U عامل تامین
air entraining agent U عامل هوادهنده
factor of production U عامل تولید
combination influence U عامل ترکیبی
dispersing agent U عامل پاشنده
distilled mustard U عامل خردلی
distractor U عامل حواسپرتی
dual agent U عامل دو جانبه
executive agent U عامل اجرایی
adhesion agent U عامل چسبندگی
depressant U عامل پریشانی
demasking agent U عامل عریانساز
extrinsic factor U عامل خارجی
common factor U عامل مشترک
press U عامل موثر
addition agent U عامل افزودنی
active material U مواد عامل
factoring agent U عامل تنزیل
factorization U عامل بندی
prime movers U عامل محرک کل
prime mover U عامل محرک کل
firing device U عامل منفجرکننده
fixing agent U عامل تثبیت
foaming agent U عامل کف زای
fusing agent U عامل ذوب
galactogogue U عامل شیرزایاشیرافزا
general factor U عامل عمومی
factoring U عامل یابی
factor of safety U عامل اطمینان
active element U عنصر عامل
active defense U دفاع عامل
active defense U پدافند عامل
acting company U شرکت عامل
acid function U عامل اسیدی
accountable disbursing officer U افسر عامل
absorbing agent U عامل جذب
aborticide U عامل سقط
reactors U عامل واکنش
reactor U عامل واکنش
growth factor U عامل رشد
operating system U سیستم عامل
passives U غیر عامل
managing directors U مدیر عامل
passive U غیر عامل
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com