Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
predisposing factor
U
عامل زمینه ساز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
non dedicated server
U
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را در پس زمینه اجرا میکند و نیز برای اجرای برنامههای کاربردی نرمال در همان زمان قابل استفاده است
Other Matches
inversion
U
تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
inversions
U
تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
middle distance
U
فاصلهی میان زمینه و پیش زمینه
tone-on-tone
U
[بکار گیری یک رنگ با پس زمینه متفاوت در زمینه فرش بطور مثال دو نوع رنگ قرمز یکی تیره و دیگری روشن]
partition
U
بخشی از حافظه کامپیوتر به عنوان حافظه پیش زمینه یا پس زمینه
partitions
U
بخشی از حافظه کامپیوتر به عنوان حافظه پیش زمینه یا پس زمینه
cyanogen agent
U
عامل لخته کننده خون عامل شیمیایی سیانوژن
reserved character
U
حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
foreground
U
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
actuator
U
محرک بازوی عامل مکانیسم عامل
capital intensive goods
U
کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
derived demand
U
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
shell
U
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shelling
U
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shells
U
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
blood agent
U
عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
piggyback
U
سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
class a agent officer
U
افسر عامل پرداخت حقوق وجیره نقدی افسر عامل
piggybacks
U
سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
EXE file
U
در یک سیستم عامل مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان میکند فایل حاوی داده دودویی برنامه است . فایل مستقیم از طریق سیستم عامل قابل اجراست
MS DOS
U
سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
flash color
U
زمینه
conspectus
U
زمینه
flat paint
U
زمینه
background
U
زمینه
ground note
U
نت زمینه
tendencies
U
زمینه
backgrounds
U
پس زمینه
backgrounds
U
زمینه
background
U
پس زمینه
basis
U
زمینه
ground
U
زمینه
ichnograph
U
زمینه
tendency
U
زمینه
design
U
زمینه
designs
U
زمینه
settings
U
زمینه
setting
U
زمینه
outline
U
زمینه
terrain
U
زمینه
context
U
زمینه
sketches
U
زمینه
sketched
U
زمینه
contexts
U
زمینه
outlining
U
زمینه
predispositions
U
زمینه
predisposition
U
زمینه
outlined
U
زمینه
outlines
U
زمینه
sketch
U
زمینه
in this connextion
U
دراین زمینه
planning
U
زمینه سازی
ground colour
U
رنگ زمینه
wherein
U
درچه زمینه
ichnography
U
زمینه سازی
protective ground
U
زمینه حفافتی
groundwork
U
زمینه اساس
intriguing
U
زمینه سازی
intrigues
U
زمینه سازی
background process
U
فرایندهای پس زمینه
background radiation
U
تابش زمینه
roots
U
سرچشمه زمینه
foreground
U
پیش زمینه
root
U
سرچشمه زمینه
predisposing
U
زمینه را مهیاساختن
predisposes
U
زمینه را مهیاساختن
blue print
U
زمینه ابی
predisposed
U
زمینه را مهیاساختن
background noise
U
اختلال پس زمینه
themes
U
ریشه زمینه
background noise
U
صدای پس زمینه
theme
U
ریشه زمینه
intrigue
U
زمینه سازی
host crystal
U
بلور زمینه
ambient
U
پس زمینه معمولی
background communication
U
ارتباط پس زمینه
background current
U
جریان زمینه
background level
U
تراز زمینه
figure ground
U
شکل و زمینه
background printing
U
چاپ پس زمینه
display background
U
زمینه نمایش
predispose
U
زمینه را مهیاساختن
contrasts
U
رنگ زمینه
contrast
U
رنگ زمینه
ground color
U
رنگ زمینه
surveys
U
زمینه یابی
matrix
U
زمینه ملاط
matrixes
U
زمینه ملاط
background music
U
موسیقی پس زمینه
ambient music
U
موسیقی پس زمینه
background sound
U
موسیقی پس زمینه
dominant design
U
زمینه اصلی
contrasted
U
رنگ زمینه
main color
U
رنگ زمینه
contrasting
U
رنگ زمینه
survey
U
زمینه یابی
surveyed
U
زمینه یابی
background recalculation
U
محاسبه مجدد پس زمینه
undertone
U
ته صدا موجود در زمینه
survey research
U
پژوهش زمینه یاب
contrasting
U
زمینه طرح و سایه
attitude survey
U
زمینه یابی نگرش
spectrum of war
U
زمینه ها یا طیف جنگ
survey tests
U
ازمونهای زمینه یابی
field lens adjustment
زمینه تنظیم لنز
undertones
U
ته صدا موجود در زمینه
fields
U
زمینه رزمی صحرایی
fielded
U
زمینه رزمی صحرایی
It is in short supply.
U
زمینه اش دربازار کم است
contrasted
U
زمینه طرح و سایه
field
U
زمینه رزمی صحرایی
spectrum of war
U
جنگ در تمام زمینه ها
contrasts
U
زمینه طرح و سایه
contrast
U
زمینه طرح و سایه
ich nographic
U
وابسته به طراحی و زمینه سازی
color contrast
U
تضاد رنگی در زمینه فرش
To pave the way . To prepare the ground.
U
زمینه رافراهم ( هموار) کردن
basic ground
U
زمینه و متن اصلی فرش
foreground task
U
کار یا وفیفه پیش زمینه
He talked in this connection (vein).
U
دراین زمینه صحبت کرد
plat
U
نقشه کشی زمینه سازی
cosmic microwave radiation background
U
زمینه تشعشعی میکرو موجی کیهانی
This painting has a green background.
U
زمینه این تابلو سبز است
scenarios
U
زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
grillage
U
زمینه و طرح مشبک توری و غیره
scenario
U
زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
karyolymph
U
ماده اساسی زمینه هسته سلولی
blurred black ground
U
زمینه و متن فرشی که نامشخص و مبهم باشد
belcher
U
دستمال گردن با زمینه ابی وخال سفید
positive
U
تصویر صفحه نمایش با پشت زمینه سفید
scarlet
U
[زمینه فرش بافته شده قرمز یکدست]
We shall be reasoning on the grounds that. .
U
روی این زمینه استدلال خواهیم کرد که ...
reverse video
U
کاراکترهای تیره بر روی زمینه نمایش روشن تصویرمعکوس
wallpapers
U
تصویر یا الگو استفاده شده به عنوان پیش زمینه پنجره
underlie
U
در زیر چیزی لایه قرار دادن زمینه جیزی بودن
underlain
U
در زیر چیزی لایه قرار دادن زمینه جیزی بودن
wallpaper
U
تصویر یا الگو استفاده شده به عنوان پیش زمینه پنجره
underlies
U
در زیر چیزی لایه قرار دادن زمینه جیزی بودن
I have to go back a little bit.
[This requires a little background
{explanation}
]
.
U
این نیاز به کمی پیش زمینه
[توضیح بیشتر]
دارد.
filling out
U
[پر کردن زمینه فرش با گل ها و یا اشکال مختلف جهت تزئین بیشتر متن]
embriodery
U
[آراستن و زینت دادن زمینه فرش به کمک سوزن کاری و گلدوزی]
sightscreen
U
دیوار یا نرده در طرفین زمین کریکت به عنوان زمینه برای توپ انداز
conveyancing
U
در CL این اصطلاح بیشتر در زمینه تسهیل معاملات مربوط به اموال غیر منقول مصداق دارد
abrash
U
دو رنگی شدن زمینه و حاشیه فرش به دلیل استفاده از کلاف های متفاوت پشم و یا رنگرزی نامناسب
positive
U
که متن و گرافیک به رنگ سیاه ری زمینه سفید نشان داده میشود تا از صفحه چاپ شده تقلید کند
condonation
U
اغماض و چشم پوشی یکی اززوجین در مورد خلافی که ازدیگری در زمینه وفایف زناشویی صادر شده است
devices
U
عامل
active
U
عامل
element
U
عامل
elements
U
عامل
attorneys
U
عامل
device
U
عامل
propellants
U
عامل
coagent
U
هم عامل
acting
U
عامل
operating
U
عامل
doer
U
عامل
doers
U
عامل
procurator
U
عامل
procurators
U
عامل
action
U
عامل
agent
U
عامل
actions
U
عامل
attorney
U
عامل
propellant
U
عامل
principal
U
عامل
principals
U
عامل
parameter
U
عامل
parameters
U
عامل
agents
U
عامل
agent representative
U
عامل
assignee
U
عامل
operative
U
عامل
v factor
U
عامل وی
operator
U
عامل
operators
U
عامل
propellent
U
عامل
factors
U
عامل
functionery
U
عامل
operatives
U
عامل
factor
U
عامل
operant
U
عامل
agencies
U
عامل
agency
U
عامل
reactor
U
عامل واکنش
addition agent
U
عامل افزودنی
pull device
U
عامل کششی
reducer
U
عامل کم کننده
igniting agent
U
عامل احتراق
safety factor
U
عامل تامین
prime mover
U
عامل محرک کل
prime movers
U
عامل محرک کل
releasing agent
U
عامل رهاکننده
adhesion agent
U
عامل چسبندگی
reducing agent
U
عامل کاهنده
psychochemical agent
U
عامل عصبی
operating agency
U
شعبه عامل
oxidizing agent
U
عامل اکسنده
absorbing agent
U
عامل جذب
oxidizing agent
U
عامل اکسیداسیون
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com