Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
factor of safety
U
عامل اطمینان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
UA
U
نرم افزاری که اطمینان حاصل میکند که پیام پستی اطلاعات ابتدایی صحیح دارد و سپس آنرا به عامل ارسال می فرستدتا پیام را به مقصد بفرستد
Other Matches
cyanogen agent
U
عامل لخته کننده خون عامل شیمیایی سیانوژن
confident test
U
ازمایش قابلیت اطمینان ازمایش اطمینان از عمل یکان
reserved character
U
حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
actuator
U
محرک بازوی عامل مکانیسم عامل
reliability
U
اطمینان قابلیت اطمینان
capital intensive goods
U
کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
derived demand
U
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
shells
U
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shell
U
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shelling
U
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
class a agent officer
U
افسر عامل پرداخت حقوق وجیره نقدی افسر عامل
piggyback
U
سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
blood agent
U
عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
piggybacks
U
سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
EXE file
U
در یک سیستم عامل مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان میکند فایل حاوی داده دودویی برنامه است . فایل مستقیم از طریق سیستم عامل قابل اجراست
MS DOS
U
سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
certitude
U
اطمینان
instable
U
بی اطمینان
fideism
U
اطمینان
confidence limit
U
حد اطمینان
trust
U
اطمینان
affiance
U
اطمینان
trusted
U
اطمینان
assuredness
U
اطمینان
certes
U
اطمینان
certainty
U
اطمینان
certainties
U
اطمینان
security
U
اطمینان
confidences
U
اطمینان
surety
U
اطمینان
trusts
U
اطمینان
sureties
U
اطمینان
assurances
U
اطمینان
trustingly
U
با اطمینان
assurance
U
اطمینان
confidence
U
اطمینان
safety
U
اطمینان
aplomb
U
اطمینان بخود
assures
U
اطمینان دادن
trustful
U
معتمد اطمینان
assuring
U
اطمینان دادن
reassurance
U
اطمینان مجدد
reassurance
U
اطمینان افرینی
valid
U
قابل اطمینان
confide
U
اطمینان کردن
assure
U
اطمینان دادن
trusty
U
اطمینان بخش
safety belts
U
کمربند اطمینان
solids
U
قابل اطمینان
safety belt
U
کمربند اطمینان
confided
U
اطمینان کردن
confides
U
اطمینان کردن
solid
U
قابل اطمینان
reliable
U
قابل اطمینان
ensure
U
اطمینان یافتن
safety-valve
U
دریچه اطمینان
safety-valves
U
دریچه اطمینان
uncertainties
U
عدم اطمینان
uncertainty
U
عدم اطمینان
accredits
U
اطمینان کردن
accrediting
U
اطمینان کردن
confidingly
U
از روی اطمینان
ensured
U
اطمینان یافتن
ensures
U
اطمینان یافتن
insurance stockage
U
ذخیره اطمینان
fire escapes
U
پلکان اطمینان
liable
U
قابل اطمینان
confidence limits
U
حدود اطمینان
insuring
U
اطمینان یافتن
insures
U
اطمینان یافتن
dependable
U
قابلیت اطمینان
ensuring
U
اطمینان یافتن
accredit
U
اطمینان کردن
reassurances
U
اطمینان مجدد
fire escape
U
پلکان اطمینان
safety hook
U
قلاب اطمینان
safety glass
U
شیشه اطمینان
safety fuse
U
فیوز اطمینان
safe valve
U
دریچه اطمینان
relief valve
U
شیر اطمینان
quality assurance
U
اطمینان از کیفیت
positiveness
U
قطعیت اطمینان
play up
U
اطمینان دادن به
overconfidence
U
اطمینان بیش از حد
limits of confidence
U
حدود اطمینان
level of confidence
U
سطح اطمینان
interval confidence
U
دامنه اطمینان
interval confidence
U
فاصله اطمینان
safety lamp
U
چراغ اطمینان
safety plug
U
پولک اطمینان
reliability
U
قابلیت اطمینان
failure safety
U
قابلیت اطمینان
unreliability
U
عدم اطمینان
unpromising
U
غیرقابل اطمینان
sicker
U
قابل اطمینان
truster
U
اطمینان کننده
reliability
U
قابل اطمینان
reliability
U
قابلیت اطمینان
safety valve
U
دریچه اطمینان
i'll warrant
U
اطمینان میدهم
figure on
اطمینان داشتن
cretain
U
تاحدی اطمینان
assuror
U
اطمینان دهنده
bleeder valve
U
شیر اطمینان
assurable
U
قابل اطمینان
coniviction
U
عقیده اطمینان
confidence level
U
درجه اطمینان
assurance factor
U
ضریب اطمینان
confidence interval
U
فاصله اطمینان
confidence coefficicent
U
ضریب اطمینان
confidence belt
U
کمربند اطمینان
coefficient of safety
U
ضریب اطمینان
assurer
U
اطمینان دهنده
reputable
U
قابل اطمینان
factor of safety
U
ضریب اطمینان
reassurances
U
اطمینان افرینی
dependability
U
قابلیت اطمینان
fiducial interval
U
فاصله اطمینان
checked
U
اطمینان از صحت چیزی
check
U
اطمینان از صحت چیزی
checks
U
اطمینان از صحت چیزی
ultimate factor of safety
U
ضریب اطمینان اختیاری
I am positive that ...
U
من اطمینان کامل دارم که ...
qualm
U
عدم اطمینان بیم
trusty
U
موتمن مورد اطمینان
area of uncertainity
U
منطقه عدم اطمینان
safest
U
صحیح اطمینان بخش
mistrusting
U
اطمینان نکردن به فن داشتن
mistrusted
U
اطمینان نکردن به فن داشتن
reassured
U
دوباره اطمینان دادن
reassures
U
دوباره اطمینان دادن
fiduciary
U
اطمینان بخش ثقه
reasure
U
دوباره اطمینان یا قوت
safe
U
صحیح اطمینان بخش
safer
U
صحیح اطمینان بخش
safe yield
U
بده قابل اطمینان
safes
U
صحیح اطمینان بخش
misgivings
U
عدم اطمینان ترس
misgiving
U
عدم اطمینان ترس
reassure
U
دوباره اطمینان دادن
mistrust
U
اطمینان نکردن به فن داشتن
qualms
U
عدم اطمینان بیم
mistrusts
U
اطمینان نکردن به فن داشتن
persuasion
U
اطمینان عقیده دینی
persuasions
U
اطمینان عقیده دینی
trusts
U
اطمینان پشت گرمی
trusted
U
اطمینان پشت گرمی
trust
U
اطمینان پشت گرمی
reliability
U
قابلیت اطمینان اعتبار
quality assurance
U
عملیات اطمینان از کیفیت جنس
persuasions
U
نظریه یا عقیده ازروی اطمینان
trut
U
اطمینان داشتن توکل کردن
unreliable
U
غیر قابل اطمینان نامعتبر
accredit
U
مورد اطمینان بودن یا شدن
bleeder type steam engine
U
ماشین بخار با شیر اطمینان
i assured him of that
U
به او در این باره اطمینان دادم
i reckon
U
اطمینان به دوستی کسی داشتن
persuasion
U
نظریه یا عقیده ازروی اطمینان
i rely or your secrecy
U
من به رازداری شما اطمینان میکنم
vouch
U
اطمینان دادن تایید کردن
anti flood valve
U
شیر اطمینان مانع طغیان
avouch
U
اقرار کردن اطمینان دادن
accrediting
U
مورد اطمینان بودن یا شدن
dependable
U
قابل اطمینان مورد اعتماد
swear by
<idiom>
U
کاملا از چیزی اطمینان داشتن
to believe in somebody
[something]
U
اطمینان داشتن به کسی
[چیزی]
accredits
U
مورد اطمینان بودن یا شدن
controlling
U
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
controls
U
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
confidence man
U
کسی که از اطمینان دیگرسوء استفاده میکند
control
U
اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
authentication
U
اطمینان از اینکه چیزی صحیح است
I'm sure we can come to some arrangement.
U
من اطمینان دارم که ما می توانیم به توافقی برسیم .
sail in
U
با جدیت و اطمینان بکاری مبادرت کردن
mistrustfully
U
ازروی بدگمانی از روی عدم اطمینان
life is not worth an hour's p
U
ساعتی هم نمیتوان به زندگی اطمینان داشت
maintains
U
اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
maintain
U
اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
bank on
<idiom>
U
اطمینان داشتن ،روی چیزی حساب کردن
measure
U
عملیات برای اطمینان یافتن از صحت چیزی
chunking along
U
عملکرد یک برنامه طویل الاجراو قابل اطمینان
maintained
U
اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
On comparison, the Mercedes was the more reliable of the two cars.
U
هنگام مقایسه دو خودرو، بنز قابل اطمینان تر بود.
balance
U
روش اطمینان یافتن از هم سطح بودن در انتهای دو ستون
arithmetic
U
عملیات محاسباتی مجدد برای اطمینان از صحت نتیجه
balances
U
روش اطمینان یافتن از هم سطح بودن در انتهای دو ستون
acatalectic
U
قاضی یاشخصی که نمیتواند به صحت امری اطمینان حاصل کند
tests
U
اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
tested
U
اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
aligned
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligning
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
verification
U
بررسی هرکلیدبرای اطمینان ازاعتبار آن برای یک برنامه کاربردی خاص
align
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligns
U
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligner
U
وسیلهای که از صاف بودن کاغذ در چاپگر اطمینان حاصل میکند
test
U
اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
synchronising
U
اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند
synchronises
U
اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند
synchronize
U
اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند
synchronised
U
اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com