English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
element U عامل اصلی محیط طبیعی
elements U عامل اصلی محیط طبیعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
in vivo U در محیط طبیعی
element U محیط طبیعی اخشیج
elements U محیط طبیعی اخشیج
denaturant U عامل غیر طبیعی
a key actor in a process U عامل اصلی در روندی
rezone U محیط چیزی را اصلاح کردن محیط را تغییر دادن
carminic acid U اسید کارمینیک [عامل اصلی رنگ قرمز حاصل از شیره کشی حشره دانه قرمز]
bioecology U رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
shell out U خارج شدن به سیستم عامل وقتی که برنامه اصلی هنوز در حافظه است , پس کاربر به برنامه برمی گردد
to tip something [British E] U ذخیره کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E] U ته نشین شدن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E] U رسوب کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
physiographic U وابسته به اوضاع طبیعی یاجغرافیای طبیعی
cyanogen agent U عامل لخته کننده خون عامل شیمیایی سیانوژن
hook U کد ماشینی که در یک ماژول یاپیمانه از سیستم عامل جای داده میشود تا کنترل را به روالی که وفیفهای اضافی انجام میدهد انتقال داده ودر محلی متفاوت از ماژول اصلی ذخیره نماید
hooks U کد ماشینی که در یک ماژول یاپیمانه از سیستم عامل جای داده میشود تا کنترل را به روالی که وفیفهای اضافی انجام میدهد انتقال داده ودر محلی متفاوت از ماژول اصلی ذخیره نماید
reserved character U حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
message U نرم افزاری که پیام پستی جدید را موقت ذخیره میکند و پس به مقصد اصلی ارسال میکند. در برخی برنامههای کاربردی پست الکترونیکی چندین عامل ارسال داده وجود دارند هر یک برای یک نوع روش .
messages U نرم افزاری که پیام پستی جدید را موقت ذخیره میکند و پس به مقصد اصلی ارسال میکند. در برخی برنامههای کاربردی پست الکترونیکی چندین عامل ارسال داده وجود دارند هر یک برای یک نوع روش .
actuator U محرک بازوی عامل مکانیسم عامل
naturalism U فلسفه طبیعی مذهب طبیعی
VL bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL local bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
scale U فلس پشم [این عامل اصلی کهنه جلوه نمودن فرش در اثر کنده شدن فلس از سطح پشم در اثر مرور زمان و راه رفتن بر روی فرش می باشد.]
lan U کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند تمام ایستگاههای کار شبکه محلی به سرور شبکه اصلی متصل هستند و کاربران به آن سرور وارد می شوند
capital intensive goods U کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
derived demand U تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
shell U نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shelling U نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shells U نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
feelings indigenous to man U احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
environmental test U ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
accelerationists U شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
piggyback U سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
class a agent officer U افسر عامل پرداخت حقوق وجیره نقدی افسر عامل
blood agent U عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
piggybacks U سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
mastered U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file U پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
masters U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura U نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
EXE file U در یک سیستم عامل مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان میکند فایل حاوی داده دودویی برنامه است . فایل مستقیم از طریق سیستم عامل قابل اجراست
on board U که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
MS DOS U سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
staple U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
first generation computer U کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
stapling U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
prototypal U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
main guard U نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
prototypic U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
initial reserves U ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
generations U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
generation U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
stapled U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
mainstay U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis U [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
master file U فایل اصلی پرونده اصلی
fundamental unit U یکای اصلی واحد اصلی
base unit U یکای اصلی واحد اصلی
base camp U پایگاه اصلی کمپ اصلی
expansion slots U شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
mattering U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM U سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
externals U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant U یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP U پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
entourage U محیط
circumferences U محیط
outside U محیط
milieux U محیط
entourages U محیط
medium U محیط
mediums U محیط
environments U محیط
circuity U محیط
ambiance U محیط
ambience U محیط
outsides U محیط
surroundings U محیط
circumference U محیط
milieu U محیط
milieus U محیط
outline U محیط
girth U محیط
millieu U محیط
girths U محیط
settings U محیط
setting U محیط
outlining U محیط
peripheries U محیط
periphery U محیط
spheres U محیط
sphere U محیط
perimeters U محیط
outlines U محیط
outlined U محیط
perimeter U محیط
outward things U محیط
lapped U محیط
lap U محیط
environment U محیط
milieus U محیط اجتماعی
circumference U محیط دایره
perimeter U پیرامون محیط
ill neighboured U دارای محیط بد
workbench U محیط کاری
workbenches U محیط کاری
windowing environment U محیط پنجرهای
polarization of a medium U قطبش محیط
perimeters U پیرامون محیط
acclimatization U سازش با محیط
milieux U محیط اجتماعی
social milieu U محیط اجتماعی
in vitro U در محیط مصنوعی
circumferences U محیط دایره
silhouette U محیط مریی
circling U محیط دایره
circles U محیط دایره
circled U محیط دایره
circle U محیط دایره
bonification U به سازی محیط
perimeter [circumference] of a circle U محیط دایره
bodification U بهسازی محیط
environmentalists U محیط نگر
induced environment U محیط القایی
environmentalist U محیط نگر
circumambient U محیط دورگردیدن
mixed environment U محیط درهم
therapeutic millieu U محیط درمانی
ambient pressure U فشار محیط
ambient temperature U دمای محیط
psychological environment U محیط روانی
silhouettes U محیط مریی
milieu therapy U محیط درمانی
living environment U محیط زنده
shelf environment U محیط کم عمق
operational environment U محیط فعالیت
operational environment U محیط عملیاتی
environments U محیط زیست
threptic U محیط زاد
miseenscene U محیط کلی
atmospheric environement U محیط جوی
peripheries U محیط حدود
contour U محیط مرئی
environment U محیط زیست
mediums U محیط کشت
dispersive medium U محیط پخش
periphery U محیط حدود
comprehensive U وسیع محیط
medium U محیط کشت
dispersion medium U محیط پاشندگی
environment architecture U معماری محیط
milieu U محیط اجتماعی
climate for growth U محیط رشد
environmentalism U محیط زیست گرایی
psychonomics U محیط شناسی روانی
terrestrial environment U وضع محیط زمین
environmetal protection U حمایت محیط زیستی
domain knowledge U دانش محیط کاربرد
induced environment U محیط القا شده
environmental conservation U حفافت محیط زیست
derealization U دگرسان بینی محیط
environmental psychology U روانشناسی محیط نگر
collapse design U محاسبه در محیط خمیری
bonification scheme U طرح بهسازی محیط
data base environment U محیط پایگاه داده
environmentalism U محیط زیست شناسی
misfit U غیر متجانس با محیط
peripheral U دورهای وابسته به محیط
environmentalist U محیط زیست شناس
acid cure U پخت در محیط اسیدی
it is meters U محیط ان دومتر است
environments U محیط یا موقعیتهای فیزیکی
archibenthal enviroment U محیط ژرف اقیانوس
eco- U پیشوند محیط پرگیر
metaerg U صفت محیط زاد
misfits U غیر متجانس با محیط
accommodation U سازش با مقتضیات محیط
atlantic U دریای محیط غربی
accommodations U سازش با مقتضیات محیط
environmentalists U محیط زیست گرا
circumstance U شرایط محیط اهمیت
outside U محیط دست بالا
environment U محیط یا موقعیتهای فیزیکی
outsides U محیط دست بالا
acid catalysis U کاتالیزور در محیط اسیدی
environmentalist U محیط زیست گرا
environmentalists U محیط زیست شناس
environmental protection U حفاظت محیط زیست
pilot tunnel U تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
invert U تغییر اعداد در محیط دودویی
contamination U عدم خلوص و یکنواختی محیط
inverts U تغییر اعداد در محیط دودویی
acclimatization U توافق بااب و هوای یک محیط
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com