English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
official U عالیرتبه رسمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
High Commissioners U نماینده عالیرتبه عضو عالیرتبه
High Commissioner U نماینده عالیرتبه عضو عالیرتبه
distinguished U عالیرتبه
High Commissioner U مامور عالیرتبه
mandarin U مامورین عالیرتبه
mandarins U مامورین عالیرتبه
High Commissioners U مامور عالیرتبه
top-level U افراد عالیرتبه
top-level U توسط افراد عالیرتبه
justiciar U مامور قضایی عالیرتبه
High Commissioners U نماینده عالیرتبه کشوری درکشور دیگر
High Commissioner U نماینده عالیرتبه کشوری درکشور دیگر
justiciar U قاضی عالیرتبهء دادگاههای عالی قرون وسطایی انگلیس دادرس عالیرتبه
returns U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
officiary U مامور رسمی مقام رسمی
officious U نیمه رسمی شبهه رسمی
reviewing U بازدید رسمی یاسان رسمی
reviews U بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewed U بازدید رسمی یاسان رسمی
review U بازدید رسمی یاسان رسمی
solemn form U در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
exchange devaluation U تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
solemn U رسمی
formal U رسمی
formmal U رسمی
institutional U رسمی
official U رسمی
orthodox U رسمی
careers U دوره رسمی
official U موثق و رسمی
careering U دوره رسمی
insignia U نشان رسمی
protesting U اعتراض رسمی
protesting U واخواست رسمی
protested U اعتراض رسمی
protested U واخواست رسمی
protest U اعتراض رسمی
protest U واخواست رسمی
missive U نامه رسمی
insignia U مدال رسمی
careered U دوره رسمی
career U دوره رسمی
unofficial U غیر رسمی
informal U غیر رسمی
tuxedos U لباس رسمی
tuxedo U لباس رسمی
asparagus U مارچوبهء رسمی
bank holidays U تعطیلات رسمی
official receiver U اعتصاب رسمی
pronouncements U اعلامیه رسمی
pronouncement U اعلامیه رسمی
officious U غیر رسمی
missives U نامه رسمی
talking to U سرزنش رسمی
officiating U مقام رسمی
officiates U مقام رسمی
officiated U مقام رسمی
talking-to U سرزنش رسمی
official document U سند رسمی
protests U واخواست رسمی
noterial document U سند رسمی
letter de chancellerie U نامه رسمی
legalization U شناسایی رسمی
official religion U دین رسمی
officialize U رسمی کردن
intrant U ورود رسمی
insigne U مدال رسمی
insigne U نشان رسمی
officiously U بطورغیر رسمی
prontonotary U سردفتراسناد رسمی
prothonotary U سردفتراسناد رسمی
hansard U مذاکرات رسمی
public submission U مناقصه رسمی
official authorities U مراجع رسمی
semi official U نیمه رسمی
official receipt U رسید رسمی
official channels U مجاری رسمی
official channels U طرق رسمی
official communications U ابلاغیه رسمی
official deed U سند رسمی
official gazette U روزنامه رسمی
official jurnal U روزنامه رسمی
official language U زبان رسمی
nonformal U غیر رسمی
official meeting U ملاقات رسمی
official meeting U اجتماع رسمی
official prices U قیمتهای رسمی
official rate U نرخ رسمی
mare's tail U هپوریس رسمی
semi officially U بطورنیم رسمی
semiformal U نیمه رسمی
contracts under seal U عقد رسمی
tux U لباس رسمی
vestment U لباس رسمی
communique U ابلاغ رسمی
cognizance U اخطار رسمی
card-carrying U عضو رسمی
throwaway U غیر رسمی
bonspiel U مسابقه رسمی
boarding call U بازدید رسمی
Full dress. Formal dress. U لباس رسمی
free and easy <idiom> U غیر رسمی
stand on ceremony <idiom> U رسمی بودن
aregular cook U اشپز رسمی
statute mile U مایل رسمی
state religion U مذهب رسمی
semiofficial U نیمه رسمی
smallage U کرفس رسمی
solemn form U طریقه رسمی
formal review U بررسی رسمی
formal review U سان رسمی
formal group U گروه رسمی
formal education U اموزش رسمی
formal accountability U ذیحسابی رسمی
extra official U غیر رسمی
driss uniform U لباس رسمی
dress uniform U انیفرم رسمی
speedwell U سیزاب رسمی
dress suit U لباس رسمی شب
standard time U زمان رسمی
protests U اعتراض رسمی
officials U مقامات رسمی
functions U ایین رسمی
functioned U ایین رسمی
function U ایین رسمی
audiences U ملاقات رسمی
audience U ملاقات رسمی
positioned U شغل رسمی
position U شغل رسمی
reprimands U توبیخ رسمی
reprimanding U توبیخ رسمی
reprimanded U توبیخ رسمی
returns U گزارش رسمی
returning U گزارش رسمی
returned U گزارش رسمی
return U گزارش رسمی
officiate U مقام رسمی
formalized U رسمی کردن
placard U پروانه رسمی
note U نامه رسمی
formalised U رسمی کردن
formalises U رسمی کردن
formalizing U رسمی کردن
formalising U رسمی کردن
formalizes U رسمی کردن
placards U پروانه رسمی
notes U نامه رسمی
formalize U رسمی کردن
noting U نامه رسمی
reprimand U توبیخ رسمی
pro memoria U نامه غیر رسمی
physician in ordinary U پزشک رسمی یا همیشگی
officially represented U دارای نماینده رسمی
official calibration U واسنجی رسمی [مهندسی]
official oath U سوگند قانونی یا رسمی
official visit U بازدید رسمی فرمانده
regulation clothing U لباس رسمی نظامی
finery [formal] U جامه رسمی جشن
unofficial news U خبر غیر رسمی
studbook U شناسنامه رسمی اسب
vestment U لباس رسمی اسقف
stuffed shirt <idiom> U شخص رسمی وجدی
morning dress U جامهی رسمی صبحگاهی
visit of courtesy U بازدید رسمی نظامی
dress uniform U لباس رسمی نظامی
bulletin U اگهی نامه رسمی
bulletin U ابلاغیه رسمی بیانیه
full dress U بالباس تمام رسمی
reprimanding U سرزنش وتوبیخ رسمی
reprimands U سرزنش وتوبیخ رسمی
bulletins U ابلاغیه رسمی بیانیه
canonicals U لباس رسمی روحانیون
canonical dress U لباس رسمی روحانیون
common law marriage U ازدواج غیر رسمی
communique U اطلاعیه رسمی یااداری
reprimanded U سرزنش وتوبیخ رسمی
introduction U معرفی رسمی اشناسازی
introductions U معرفی رسمی اشناسازی
nonconformist U مخالف کلیسای رسمی
nonconformists U مخالف کلیسای رسمی
black tie U کت نیمه رسمی مردانه
juries U مقامات رسمی نافر
jury U مقامات رسمی نافر
reprimand U سرزنش وتوبیخ رسمی
par U بهای رسمی سهم
bank rate of discount U نرخ رسمی تنزیل
formalist U شخص زیاد رسمی
registries U دفترخانه رسمی ثبت
Thais U زبان رسمی تایلند
dress shirts U پیراهن لباس رسمی
dress shirt U پیراهن لباس رسمی
Thai U زبان رسمی تایلند
notary U سر دفتر اسناد رسمی
plainest U غیر رسمی جلگه
plains U غیر رسمی جلگه
pronouncement U افهار عقیده رسمی
registry U دفترخانه رسمی ثبت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com