Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
earth-bound
U
عازم کرهی زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
airlines
U
کوتاهترین مسافت بین دو نقطهی کرهی زمین
airline
U
کوتاهترین مسافت بین دو نقطهی کرهی زمین
goer
U
عازم
westbound
U
عازم
he set out for the village
U
عازم ده شد
leaving
U
عازم شدن
pull out
U
عازم شدن
pull-out
U
عازم شدن
pull-outs
U
عازم شدن
destined
U
عازم براه
northbound
U
عازم شمال
embarking
U
عازم شدن
embark
U
عازم شدن
leadoff
U
عازم شدن
going
U
رایج عازم
leave
U
عازم شدن
off
U
مقابل عازم
off
U
عازم بسوی
embarked
U
عازم شدن
set out
U
عازم شدن
skiddoo
U
عازم شدن
skidoo
U
عازم شدن
stouten
U
عازم شدن
embarks
U
عازم شدن
southbound
U
عازم جنوب
start on the journey
U
عازم سفر شدن
we left for paris
U
عازم پاریس شدیم
to start on a journey
U
عازم سفری شدن
put out
U
از ساحل عازم شدن
bound
U
عازم رفتن مهیا
vamoose
U
بسرعت عازم شدن
to head off
U
عازم شدن
[گردش]
to set out
U
عازم شدن
[گردش]
outstand
U
عازم دریا شدن
ocean bound
U
عازم دریا یااقیانوس
putting
U
تعبیرکردن عازم کاری شدن
puts
U
تعبیرکردن عازم کاری شدن
put
U
تعبیرکردن عازم کاری شدن
head
U
عازم شدن سرپل گرفتن
outbound
U
عازم ناحیه دور دست
out bound
U
عازم بیرون رفتن از بندر
mog
U
عازم شدن دزدانه رفتن
homecomings
U
عازم میهن مراجعت به وطن یامحل تحصیل
homecoming
U
عازم میهن مراجعت به وطن یامحل تحصیل
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
outward bound
U
عازم بیرون روانه بیرون
hydrographer
U
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
U
موشک زمین به زمین
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade
U
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall.
U
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
earth's attraction
U
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface to surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile
U
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
earthing
U
زمین
soiling
U
زمین
tellus
U
زمین
geodetically
U
زمین
soils
U
زمین
globes
U
زمین
earth
U
زمین
earths
U
زمین
floor
U
کف زمین
land n
U
زمین
field
U
زمین
lackland
U
بی زمین
fielded
U
زمین
fields
U
زمین
domain
U
زمین
domains
U
زمین
graze
U
زمین
floors
U
کف زمین
cinder track
U
زمین دو
cinder tracks
U
زمین دو
floored
U
کف زمین
acres
U
زمین
ground
[British]
[floor]
U
کف زمین
aerospace
U
جو زمین
ground
U
: زمین
ground line
U
خط زمین
floor
U
کف زمین
ground
U
کف زمین
acre
U
زمین
ground
U
زمین
this earthly round
U
زمین
grazes
U
زمین
norland
U
زمین
grazed
U
زمین
grass roots
U
کف زمین
ground surface
U
کف زمین
soil
U
زمین
globe
U
زمین
land
U
زمین
real estate
U
زمین
extra terrestrial
U
زمین
terrain
U
زمین
rooter
U
زمین کن
mixed graze
U
توام زمین
geology
U
زمین شناسی
natural ground
U
زمین طبیعی
occident
U
مغرب زمین
neutral earth
U
زمین خنثی
oblique compartment
U
زمین مورب
nutation
U
اهتزاز زمین
floored
U
محدوده زمین
original ground
U
زمین طبیعی
backfall
U
زمین خوردگی
floors
U
محدوده زمین
ended
U
زمین حریف
crust
U
پوسته زمین
crusts
U
پوسته زمین
original ground
U
زمین بکر
orbit of the earth
U
مدار زمین
end
U
زمین حریف
open country
U
زمین باز
ends
U
زمین حریف
shell
U
قشر زمین
mool
U
زمین خشک
stamp one's foot
U
پا به زمین زدن
west
U
مغرب زمین
ground level
U
سطح زمین
ground level
U
تراز زمین
rear court
U
انتهای زمین
rammer
U
زمین کوب
grounding
U
زمین کردن
grounding
U
ایجاد زمین
sideline
U
خط کنار زمین
sidelined
U
خط کنار زمین
sidelines
U
خط کنار زمین
sidelining
U
خط کنار زمین
punner
U
زمین کوب
punner
U
زمین سفت کن
public domain
U
زمین خالصه
public d.
U
زمین خالصه
rootle
U
زمین راباپوزکندن
rolling country
U
زمین پوشیده
salle d'armes
U
زمین شمشیربازی
soil strain
U
فشار زمین
soil species
U
نوع زمین
soil creep
U
زمین خزه
site building
U
زمین ساختمانی
site building
U
زمین زیربنا
territories
U
زمین ملک
territory
U
زمین ملک
route
U
به زمین نشاندن
routes
U
به زمین نشاندن
scrub land
U
زمین بایر
science of geology
U
زمین شناسی
savanna
U
زمین هموار
shelling
U
قشر زمین
shells
U
قشر زمین
saturated ground
U
زمین سیراب
sandy soil
U
زمین ماسهای
terrestrial
U
زمین خاکی
protective earthing
U
زمین محافظ
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com