Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
resistless
U
عاری از نیروی مقاومت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
militias
U
نیروی مقاومت ملی جنگجویان غیر نظامی
militia
U
نیروی مقاومت ملی جنگجویان غیر نظامی
series resistance
U
مقاومت ورودی مقاومت سری مقاومت ماقبل
compressive strength
U
قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
varistor
U
مقاومت نیمه هادی با دوالکترود که مقاومت ان به نسبت عکس ولتاژ در هرجهت تغییر میکند
impedance
U
مقاومت فاهری الکتریسیته مقاومت سیم امپدانس
choke impedance
U
امپدانس یا مقاومت فاهری چوک مقاومت پیچک
insulation resistance
U
مقاومت الکتریکی مقاومت ایزولاسیون
resilience
U
درجه مقاومت فرش در برابر سایش
[این عامل نشان دهنده مقاومت فرش بر اثر رفت و آمد و مستهلک شدن آن است.]
magneto electricity
U
نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
blue water school
U
انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
reenforceŠetc
U
نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
juggernauts
U
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernaut
U
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
e.m.f
U
force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
torque
U
نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
expeditionary
U
نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
air force personnel with the army
U
پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
electromotive force
U
نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
devoid
U
عاری
fogless
U
عاری از مه
bare
U
عاری
barer
U
عاری
bares
U
عاری
baring
U
عاری
bare of
U
عاری از
bankrupt of
U
عاری از
naked of
U
عاری از
void
U
عاری
barest
U
عاری
naked
<adj.>
U
عاری
bared
U
عاری
barren
<adj.>
U
عاری
denude
U
عاری ساختن
fancy free
U
عاری از خیال
denuding
U
عاری ساختن
heartless
U
عاری ازاحساسات
emotionless
U
عاری از احساسات
fanciless
U
عاری ازتصور
devest
U
عاری کردن
denudes
U
عاری ساختن
riteless
U
عاری از تشریفات
blate
U
عاری ازاحساسات
irresponsible
U
عاری از حس مسئولیت
lifeless
U
عاری از زندگی
denuded
U
عاری ساختن
fanciless
U
عاری ازوهم
unconsciously
U
عاری ازهوش
unconscious
U
عاری ازهوش
truistic
U
عاری از لطف
truthless
U
عاری از حقیقت
void
U
بلاتصدی عاری از
unbiased
U
عاری ازتعصب
sketchy
U
عاری ازجزئیات
sketchily
U
عاری ازجزئیات
sketchiest
U
عاری ازجزئیات
sketchier
U
عاری ازجزئیات
ungraceful
U
عاری از متانت
unexpressive
U
عاری ازمعنی
unblushing
U
عاری از شرم
airless
U
عاری از هوا
reluctivity
U
مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
grid bias resistance
U
مقاومت پلاریزاسیون شبکه مقاومت بایاس شبکه
grid suppressor
U
مقاومت میرایی شبکه مقاومت شبکه سوپرسورشبکه
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
selfless
U
عاری از نفس پرستی
fancy free
U
بی علاقه عاری از عشق
visionless
U
عاری از تطور والهام
useless
U
عاری از فایده باطله
uninspired
U
عاری از تازگی و لطف
disbranch
U
عاری ازشاخه کردن
unbias
U
بیغرض عاری ازتعصب
prosily
U
بطور عاری از لطافت
freedom from defect
U
عاری بودن ازعیب
dreamless
U
عاری از خواب دیدن
unmistakable
U
عاری از سوء تفاهم
prosaically
U
بطور عاری ازلطافت
platitudinarian
U
عاری از لطف ومزه
army landing forces
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
attack force
U
نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
threat force
U
نیروی دشمن نیروی مخالف
buoyancy
U
نیروی بالابر نیروی شناوری
prosish
U
کسل کننده عاری از لطافت
vacuity
U
تهی گری عاری بودن
sexless
U
عاری از جذبه یا میل جنسی
dismantles
U
عاری ازسلاح یا اثاثه کردن
dismantle
U
عاری ازسلاح یا اثاثه کردن
abstract
جوهرگرفتن از عاری از کیفیات واقعی
dismantling
U
عاری ازسلاح یا اثاثه کردن
abstracts
U
جوهرگرفتن از عاری ازکیفیات واقعی
dismantled
U
عاری ازسلاح یا اثاثه کردن
poker face
U
دارای قیافهی عاری از بیان
abstracting
U
جوهرگرفتن از عاری ازکیفیات واقعی
hardball
U
فعالیت سخت و عاری از ملاحظه و مروت
of no scruples
U
عاری ازدقت زیاد دراداب ومانندان
self propulsion
U
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
counter force
U
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
allocated manpower
U
نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
naval aviation
U
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
free gyroscope
U
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
abio
U
کلمه ایست که بصورت پیشوندبکار رفته و بمعنی بدون زندگی و عاری از حیات است
Marine Corps
U
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
army aircraft
U
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
commandant of marine corps
U
فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
component command
U
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
resistance
U
مقاومت
line of resistance
U
خط مقاومت
line resistance
U
مقاومت خط
resisting
U
مقاومت
weaker
U
کم مقاومت
durability
U
مقاومت
resisted
U
مقاومت
resist
U
مقاومت
resistors
U
مقاومت
total resistance
U
مقاومت کل
weakest
U
کم مقاومت
weak
U
کم مقاومت
weaknesses
U
کم مقاومت
resists
U
مقاومت
high resistance
U
پر مقاومت
renitency
U
مقاومت
resistor
U
مقاومت
strength
U
مقاومت
strengths
U
مقاومت
passively
U
بی مقاومت
film resistor
U
مقاومت غشایی
fixed ersistor
U
مقاومت ثابت
false resistance
U
مقاومت کاذب
filament resistor
U
مقاومت فیلامان
engine drag
U
مقاومت اصطکاک
frictional resistance
U
مقاومت اصطکاک
engine drag
U
مقاومت مالشی
flexural strength
U
مقاومت خمشی
fluid resistance
U
مقاومت سیال
filament resistor
U
مقاومت رشته
frictional resistance
U
مقاومت سایشی
forward resistance
U
مقاومت مستقیم
tube resistance
U
مقاومت لامپ
bleeder resistor
U
مقاومت فراری
bleederresistor
U
مقاومت نشتی
buckling resistance
U
مقاومت کمانش
buffing resistance
U
مقاومت میرایی
capacitive reactance
U
مقاومت خازنی
carbon resistor
U
مقاومت کربنی
center of resistance
U
مرکز مقاومت
characteristic strength
U
مقاومت مشخصه
choke impedance
U
مقاومت سلف
strength in bending
U
مقاومت خمشی
bending strength
U
مقاومت خمشی
abrasion resistance
U
مقاومت سایشی
actual resistivity
U
مقاومت حقیقی
adjustable resistance
U
مقاومت متغیر
variable resistance
U
مقاومت متغیر
air resistance
U
مقاومت هوا
apparent resistivity
U
مقاومت فاهری
appose
U
مقاومت کردن
back resistance
U
مقاومت معکوس
ballast resistor
U
تخته مقاومت
circuit resistance
U
مقاومت مدار
cohesive bond
U
مقاومت چسبندگی
coil resistance
U
مقاومت بوبین
design strength
U
مقاومت محاسباتی
discharge resistance
U
مقاومت تخلیه
driving resistance
U
مقاومت کوبش
dynamic strength
U
مقاومت دینامیکی
ego resistance
U
مقاومت خود
electric resistance
U
مقاومت الکتریکی
electrical resistance
U
مقاومت برقی
electrical resistivity
U
مقاومت الکتریکی
desistance
U
ترک مقاومت
d.c. resistance
U
مقاومت اهمی
collector resistance
U
مقاومت کلکتور
compression strength
U
مقاومت فشاری
conductor resistance
U
مقاومت هادی
coupling resistance
U
مقاومت اتصالی
coupling resistance
U
مقاومت پیوست
creep resistance
U
مقاومت خزش
creep strength
U
مقاومت خزشی
critical resistance
U
مقاومت بحرانی
electrical resistivity
U
مقاومت ویژه
regulating resistance
U
مقاومت نافم
resistivity
U
مقاومت مخصوص
rheostat
U
مقاومت متغیر
series resistor
U
مقاومت سری
shear resistance
U
مقاومت برشی
shear strength
U
مقاومت برشی
skin friction
U
مقاومت پوسته
specific resistance
U
ضریب مقاومت
resistivity
U
ضریب مقاومت
reluctancy
U
مقاومت مغناطیسی
resistance coefficient
U
ضریب مقاومت
resistance standard
U
مقاومت استاندارد
resistance to tensile
U
مقاومت کششی
resistance wire
U
سیم مقاومت
resistent
U
مقاومت کننده
resistibility
U
استعداد مقاومت
resistible
U
قابل مقاومت
resistivity
U
مقاومت ویژه
resistivity
U
مقاومت اشیا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com