English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wein law U طول موج بیشترین شدت تابش حاصل از منبع جسم داغ با دمای مطلق نسبت عکس دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
absolute temperature U دمای مطلق
absolute scale U مقیاس دمای مطلق
absolute temperature scale U مقیاس دمای مطلق
approximate absolute temperature U دمای مطلق تقریبی
absolute boiling point U دمای جوش مطلق
ohm's law U جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
nationallism U مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
limiting velocity U بیشترین سرعت هواپیما تحت زاویه معین نسبت به افق
peaks U زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
column U چاپگری که بیشترین پهنای خط از حروف را دارد
peak U زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
columns U چاپگری که بیشترین پهنای خط از حروف را دارد
peaking U زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
reference junction U اتصالی در سیستم ترموکوپل که دمای اتصال دیگر نسبت به ان سنجیده میشود
best economy mixture U نسبت متناسب سوخت و بنزین در موتورهای پیستونی جهت حصول بیشترین برد پروازی
compression ignition U احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
key مهمترین ترمینال در سیستم کامپیوتری یا آنکه بیشترین تقدم را دارد
estate in fee U مالکیت مطلق و غیر شرطی نسبت به زمین
hog U برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
hogged U برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
hogs U برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
fixed point notation = U نمایش عدد که محل ارقام و نقط ه اعشاری را در کامپیوتر نگه می دارد تا بیشترین تعداد اعداد قابل مدیریت را محدود کند
real address U آدرس مطلق که مستقیماگ به محلی از حافظه دستیابی دارد
He is distantly related to us . U نسبت دوری با ما دارد
celsius temperature scale U مقیاس دمای سلسیوس مثیاس دمای سانتی گراد
He is distantly related to me . U بامن نسبت دوری دارد
absolute address U کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اجرا میشود و فقط به مقادیر و آدرسهای مطلق نیاز دارد.
proportional spacing U سیستم چاپ که در آن هر حرف نسبت به اندازه اش فضای خالی بعد از خود دارد.
UA U نرم افزاری که اطمینان حاصل میکند که پیام پستی اطلاعات ابتدایی صحیح دارد و سپس آنرا به عامل ارسال می فرستدتا پیام را به مقصد بفرستد
things in action U اموالی که بالفعل در تصرف شخصی نیستند ولی نسبت به ان ها حقی دارد ومیتواند از طریق طرح دعوی ان ها را مطالبه کند
centigrade temperature scale U مقیاس دمای سانتی گراد مقیاس دمای سلیسوس
coulomb's law U نیروی بین دوبار الکتریکی یا مغناطیسی باحاصل ضرب بارهای انهانسبت مستقیم و با مربع فاصله انها از هم نسبت عکس دارد
submarginal land U زمین مطلقا" بی حاصل زمینی که چنان بی حاصل باشد که مخارج سرمایه گذاری و کارگر را نتواندجبران کند
ups U منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی
recursive equations U معادلاتی که بعضی از جملات در انهاتکرار شده و هر معادله نسبت به معادله قبلی فقط یک جمله اضافی دارد
uninterruptable power supply U منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
back U نشانگری که موقعیت گره پدر نسبت به گره اصلی را نگه می دارد. که در برنامه سازی برای حرکت به عقب در فایل استفاده میشود
backs U نشانگری که موقعیت گره پدر نسبت به گره اصلی را نگه می دارد. که در برنامه سازی برای حرکت به عقب در فایل استفاده میشود
masters U ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
mastered U ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
master U ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
deadlock U موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
line source U منبع خطی منبع شبکه
scalar U متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
absolute volue U مقدار مطلق قدر مطلق
antinomian U مخالفین اصول اخلاقی فرقهای از مسیحیان که مخالف مراعات اصول اخلاقی بودند و اعتقادداشتند که خداوند در همه حال نسبت به مسیحیان لطف دارد
leverage U نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
lift fan U توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
liftjet U توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
attributable U قابل نسبت دادن نسبت دادنی
prorata U برحسب نسبت معین بهمان نسبت
monetarists U طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
most U بیشترین
utmost U بیشترین
uttermost U بیشترین
maximum U بیشترین
total temperature U دمای کل
neel temperature U دمای نل
maximum slope U بیشترین شیب
peak demand U بیشترین تقاضا
peak speed U بیشترین تندی
highest price U بیشترین قیمت
curie temperature U دمای کوری
cryogenic temperature U دمای سرمازایی
inversion temperature U دمای وارونگی
mixture temperature U دمای اختلاط
critical isotherm U هم دمای بحرانی
internal temperature U دمای درونی
critical temperature U دمای بحرانی
maximum temperature U دمای ماکزیمم
transition temperature U دمای تحول
white heat U دمای سفید
optimum temperature U دمای بهینه
operating temperature U دمای عملیاتی
effective temperature U دمای موثر
barrel temperature U دمای پاتیل
ambient temperature U دمای محیط
kelvin temperature U دمای کلوین
aniline point U دمای انیلینی
annealing point U دمای تابکاری
annealing temperature U دمای تابکاری
brittleness temperature U دمای شکنندگی
reduced temprature U دمای کاهیده
high temperature U دمای بالا
specific heat U دمای ویژه
transition temperature U دمای تبدیل
room temperature U دمای اتاق
brittle temperature U دمای شکنندگی
transition temperature U دمای فراگذری
brightness temperature U دمای درخشایی
boyle's temperature U دمای بویل
equiviscous temperature U دمای همدوسندگی
wet bulb temperature U دمای تر مخزن
best profit output U محصول در بیشترین مقدارسود
make the most of <idiom> U بیشترین سود را بردن
absolute address U بیشترین مقدار یا حد یک سیستم
superlatives U بیشترین درجه عالی
machine address U بیشترین مقدار یا حد یک سیستم
superlative U بیشترین درجه عالی
gamma transition temperature U دمای تبدیل شیشهای
exhaust gas temperature U دمای گاز خروجی
condensed mercurytemperature U دمای جیوه متراکم
softening temperature U دمای نرم شدن
rubbery transition temperature U دمای تبدیل لاستیکی
dry bulb temperature U دمای خشک مخزن
geothermal gradient U گرادیان دمای زمین
isothermal process U تحول در دمای ثابت
rankin temperature scale U مقیاس دمای رانکین
rankine temperature scale U مقیاس دمای رانکین
thermodynamic temperature scale U مقیاس دمای ترمودینامیکی
t.g U دمای تبدیل شیشهای
critical isotherm U منحنی هم دمای بحرانی
heat deflection temperature U دمای انحراف گرمایی
geothermal gradient U شیب دمای زمین
glass transition temperature U دمای تبدیل شیشهای
glasy trainsition temperature U دمای تبدیل شیشهای
blackbody temperature U دمای جسم سیاه
thershold temperature U استانه دمای ذرات
peak U بیشترین مقدار متغیر یا سیگنال
ultimate strength U حاصلضرب بیشترین بار ممکن
peaks U بیشترین مقدار متغیر یا سیگنال
best profit point U نقطه بیشترین مقدار سود
peaking U بیشترین مقدار متغیر یا سیگنال
yield point at normal temperature U نقطه تسلیم در دمای بالا
yield point at elevated temperatures U نقطه تسلیم در دمای بالا
compressor inlet temperature U دمای گازهای ورودی کمپرسور
creep strength at elevated temperatures U مقاومت خزشی در دمای بالا
rated altitude U ارتفاعی که در ان موتورپیستونی بیشترین توان رادارد
available U بیشترین قدرت الکتریکی یا پردازش یک سیستم
make time <idiom> U بیشترین مسافت را درکمترین وقت رفتن
ranges U مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
ranged U مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
range U مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
ice point U دمای تعادل مخلوط اب و یخ در فشار استاندارد
air hardening U سخت گردانی زمانی در دمای معمولی
ambient U متوسط دمای طبیعی اطراف یک وسیله
peak U زمانی در روز که بیشترین توان استفاده میشود
spanning U مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
channelled U بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
spans U مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
channeling U بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
channels U بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
spanned U مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
span U مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
channeled U بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
peaking U زمانی در روز که بیشترین توان استفاده میشود
peaks U زمانی در روز که بیشترین توان استفاده میشود
channel U بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
capacities U بیشترین نرخ انتقال داده روی یک کانال
capacity U بیشترین نرخ انتقال داده روی یک کانال
. The car is gathering momentum. U اتوموبیل دارد دور بر می دارد
limiting speed U بیشترین سرعت نسبی فاهری هواپیمایی با شکل معین
maximum U بیشترین حجم داده که قابل ذخیره سازی است
throughput U بیشترین خروجی وسیله که با مشخصات اصلی مط ابق باشد
best rate of climb speed U سرعتی که با بیشترین ارتفاع در واحد زمان همراه است
physical record U بیشترین واحد داده که در یک عملیات قابل ارسال باشد
effulgence U تابش
glows U تابش
glitters U تابش
glittered U تابش
eradiation U تابش
glow U تابش
glitter U تابش
glints U تابش
glowed U تابش
effulge U تابش
shines U تابش
brilliance U تابش
glinting U تابش
glinted U تابش
glint U تابش
emission U تابش
shine U تابش
emissions U تابش
coruscation U تابش
erythema U تابش
radioactivity U تابش
isodose U هم تابش
lustre U تابش
total radiation U تابش کل
radiational U تابش
radiation of heat U تابش
phosphorogenic U تابش زا
radiation U تابش
irradiation U تابش
fulgency U تابش
bayonet thermocouple probe U قسمت حس کننده دمای سرسیلندر که داخل ان پیچ میشود
tolerances U بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
resolution U بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند
limits U محدودههای بیشترین حد از پیش تعیین شده برای اعداد در کامپیوتر
resolutions U بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند
activity U بیشترین تعداد کارهایی که در یک سیستم چند منظوره قابل اجراست
activities U بیشترین تعداد کارهایی که در یک سیستم چند منظوره قابل اجراست
untimate load U بیشترین نیروئی که هر جزء سازهای بدون شکستن بایدتحمل کند
tolerance U بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
integrated U روش سازمانی برای بازیابی و ورود داده با بیشترین کارایی
fan U بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
fanned U بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
fanning U بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
fans U بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com