Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
parrot learned
U
طوطی وار یاد گرفته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
patinated
U
جرم گرفته کبره گرفته
parroted
U
طوطی
parrots
U
طوطی
parroting
U
طوطی
parrot
طوطی
parrot like
U
طوطی وش
psittacism
U
طوطی گفتاری
psittacine
U
طوطی وار
psittaceous
U
شبیه طوطی
parrotry
U
طوطی خویی
maraca
U
طوطی برزیلی
galah
U
طوطی کاکلی
hen parrot
U
طوطی ماده
popinjay
U
طوطی صفت
lory
U
طوطی استرالیا
parrot like
U
طوطی وار
parrots
U
طوطی وار گفتن
rote learning
U
یادگیری طوطی وار
macaw
U
طوطی دم بلندامریکای جنوبی
cockatoos
U
طوطی کاکل سفید
cockatoo
U
طوطی کاکل سفید
kakapo
U
طوطی زلاند جدید
parroted
U
طوطی وار گفتن
parrot
U
طوطی وار گفتن
parroting
U
طوطی وار گفتن
psittaceous
U
وابسته بخانواده طوطی
psittaccous
U
وابسته بخانواده طوطی
paroquet
U
یکجور طوطی کوچک دم دراز
parrakeet
U
طوطی کوچک دراز دم وسبز رنگ
lovebird
U
طوطی سبز وکوچک مرغ عشق
parroter
U
کسیکه چیزی را طوطی وار یادمیگیرد
parakeets
U
طوطی کوچک دراز دم وسبز رنگ
parakeet
U
طوطی کوچک دراز دم وسبز رنگ
popinjay
U
طوطی سبز رنگ ومنقار وپا قرمز
kaka
U
طوطی سبز زیتونی رنگ زلاند جدید
lorikeet
U
طوطی کوچک استرالیایی که از شهد گلهاتغذیه میکند
effluvium
U
پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
dulls
U
گرفته
bunged up
U
قی گرفته
air less
U
گرفته
addicted
U
خو گرفته
dullest
U
گرفته
brumous
U
مه گرفته
chock full
U
گرفته
clouded
U
گرفته
choky
U
گرفته
gruff
U
گرفته
muggy
U
گرفته
dulling
U
گرفته
fogbound
U
مه گرفته
dull
U
گرفته
adopted
U
گرفته
dulled
U
گرفته
low-spirited
U
گرفته
low spirited
U
گرفته
muzzy
U
گرفته
fusty
U
بو گرفته
rancid
U
بو گرفته
fustiest
U
بو گرفته
fustier
U
بو گرفته
duller
U
گرفته
comate
U
مه گرفته
darksome
U
گرفته
accustomed
خو گرفته
hoarser
U
گرفته
thickest
U
گرفته
thicker
U
گرفته
hoarsest
U
گرفته
pokey
U
گرفته
uptight
U
گرفته
mistful
U
مه گرفته
heartsore
U
دل گرفته
thick
U
گرفته
folded in mist
U
مه گرفته
sombrous
U
گرفته
hoarse
U
گرفته
derivative
U
گرفته شده
divorcees
U
زن طلاق گرفته
derivatives
U
گرفته شده
airless
U
گرفته یا دم کرده
verminous
U
شپش گرفته
tristful
U
گرفته محزون
divorcee
U
زن طلاق گرفته
poky
U
گرفته دلگیر
began
U
دست گرفته
rainy
U
تر رگبار گرفته
hoarsely
U
بطور گرفته
Are you kidding ? Are you being funny?
U
شوخیت گرفته ؟
pokier
U
گرفته دلگیر
pokiest
U
گرفته دلگیر
triste
U
گرفته محزون
to d. itself
U
گرفته شدن
smoky
U
دود گرفته
aeruginous
U
زنگ گرفته
blear
U
گرفته وتاریک
blear eyes
U
چشمان قی گرفته
in mourning
U
چرک گرفته
cerated
U
موم گرفته
i have a secure grasp of it
U
انرا گرفته ام
drippy
U
هوای گرفته
caught
U
گرفته شده
maggoty
U
کرم گرفته
medalled
U
مدال گرفته
resolved that ......
U
تصمیم گرفته شد که
reposing upon
U
قرار گرفته بر
patinous
U
کبره گرفته
patinated
U
زنگار گرفته
on the panel
U
جزوصورت گرفته
mity
U
کزم گرفته
mistful
U
میغ گرفته
addict
خو گرفته معتاد
duller
U
کندشدن گرفته
dulled
U
کندشدن گرفته
measly
U
کرم گرفته
dullest
U
کندشدن گرفته
dulling
U
کندشدن گرفته
dulls
U
کندشدن گرفته
rheumatic
U
رماتیسم گرفته
filmy
U
غبار گرفته
filmiest
U
غبار گرفته
filmier
U
غبار گرفته
fonder
U
انس گرفته
fond
U
انس گرفته
dull
U
کندشدن گرفته
leaded
U
سرب گرفته
addicts
U
: خو گرفته معتاد
wont
U
خو گرفته عادت
solemn
U
گرفته موقرانه
fondest
U
انس گرفته
eerie
U
ترساننده گرفته
cut nails
U
ناخنهای گرفته یا چیده
patinous
U
زنگارگرفته جرم گرفته
malty
U
خو گرفته به ابجو خوری
mossy
U
خزه گرفته باتلاقی
followed by
<adj.>
U
دنباله گرفته شده با
assumed
U
بخود گرفته عاریتی
nidicolous
U
در اشیانه قرار گرفته
game
U
شکار گرفته شده
funky
U
بوی ناه گرفته
my time is occupied
U
وقتم گرفته است
mucid
U
بوزک زده بو گرفته
skimmed milk
U
شیرخامه گرفته ورقیق
included
U
دور گرفته شده
She was depressed.
U
دلش گرفته بود
foul house
U
چشمی گرفته لنگر
to be tuned in to a channel
U
کانالی را گرفته باشند
low-key
U
دارای صدای گرفته
low key
U
دارای صدای گرفته
My left leg is in plaster .
U
پای چپ؟ را گچ گرفته اند
He was choking .
U
گلویش گرفته بود
underlying
U
در زیر قرار گرفته
putrid flesh
U
گوشت گندیده یا بو گرفته
i had been caught
U
گرفته شده بودم
skim milk
U
شیرخامه گرفته ورقیق
AC
U
گرفته شده است
in contemplation
U
درنظر گرفته شده
skim
U
شیر خامه گرفته
skimmed
U
شیر خامه گرفته
skims
U
شیر خامه گرفته
lour
U
گرفته شدن عبوس
sultrily
U
بطور دم گرفته یا گرم
lowers
U
هوای گرفته وابری
lour
U
هوای گرفته وابریwerewolf
lowering
U
هوای گرفته وابری
lowered
U
هوای گرفته وابری
lower
U
هوای گرفته وابری
integrated intensity
U
شدت انتگرال گرفته شده
jugate
U
روی هم قرار گرفته جفت
applique
U
مورد استفاده قرار گرفته
bloods hot eyes
U
چشمان قرمز و خون گرفته
hard bitten
U
سخت گاز گرفته شده
capsulate
U
درمحفظه یاحفره قرار گرفته
captured material
U
وسایل گرفته شده از دشمن
woofer
U
دارای صدای کوتاه و گرفته
he drives a roaring trade
U
کارش خوب گرفته است
blink
U
نادیده گرفته نگاه مختصر
designed
U
در نظر گرفته شده مخصوص
throatier
U
دارای صدای گرفته وخشن
we are beset with dangers
U
خطرها ما را فرا گرفته اند
subereous
U
از چوب پنبه گرفته شده
throaty
U
دارای صدای گرفته وخشن
blinked
U
نادیده گرفته نگاه مختصر
blinks
U
نادیده گرفته نگاه مختصر
tried
U
در محک ازمایش قرار گرفته
throatiest
U
دارای صدای گرفته وخشن
oppressed
U
تحت ستم قرار گرفته
blighted
U
زنگ زده شپشه گرفته
she had him in her pocket
U
خوب جلوش را گرفته بود
borrowed money
U
پول قرض گرفته شده
weanling
U
کودک تازه از شیر گرفته
pokerface
U
قیافه گرفته وخشک بیعلاقه
semidiurnal
U
در نصف روز انجام گرفته
it follows necessarily that
U
ناچار این نتیجه گرفته میشود
bluest
U
مستعد افسردگی دارای خلق گرفته
Silence prevailed every where.
U
سکوت همه جا را فرا گرفته بود
arrowroot
U
نشاستهای که ازریشه اوروت گرفته میشود
bluer
U
مستعد افسردگی دارای خلق گرفته
blue
U
مستعد افسردگی دارای خلق گرفته
leach
[liquid formed by leaching]
U
مایعی که از صافی گرفته شده
[شیمی]
leachate
U
مایعی که از صافی گرفته شده
[شیمی]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com