Perdic | طلایی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 48 (3 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	auburn U	طلایی
	gilt U	طلایی
	gilts U	طلایی
	golden U	طلایی
	aureate U	طلایی
	auric U	طلایی
	buprestidan U	طلایی
	buprestis U	طلایی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	gilt edge U	لب طلایی
	gilt edged U	لب طلایی
	gilt-edged U	لب طلایی
	hair of golden wire	گیسوان طلایی
	may bug U	طلایی پردار
	golden age U	عصر طلایی
	golden shoe U	کفش طلایی
	golden ages U	عصر طلایی
	goldstone U	جام طلایی
	gold bug U	سوسک طلایی
	gold beetle U	سوسک طلایی
	goldsmith beetle U	یکجورسوسک طلایی
	buprestis U	سوسک طلایی
	gold fish U	ماهی طلایی
	goldfish U	ماهی طلایی
	chrysanthemum U	مینای طلایی
	nitro muriate acid U	تیزاب طلایی
	chrysanthemums U	مینای طلایی
	aureate U	طلایی رنگ
	aureate U	طلایی کردن
	buprestidan U	سوسک طلایی
	golden opportunity <idiom> U	موقعیت طلایی وعالی
	orfe U	یکجور ماهی طلایی
	golden ratio U	نسبت طلایی [ریاضی]
	hesverides U	باغ سیبهای طلایی
	cockchafer U	سوسک طلایی پردار
	chafer U	سوسک طلایی پردار
	dordo U	ماهی طلایی دریایی
	golden age U	وابسته به مردمان عصر طلایی
	gold U	ثروت رنگ زرد طلایی
	golds U	ثروت رنگ زرد طلایی
	rolled gold bracelet U	دست بند طلایی [غلتیده ]
	golden retriever U	سگ شکاری طلایی رنگ دورگه
	golden ages U	وابسته به مردمان عصر طلایی
	oriole U	پری شاهرخ طلایی مرغ انجیر خوار
	golden ages U	دوران طلایی که در آن بشر شاد و سعادتمند و معصوم بود
	golden age U	دوران طلایی که در آن بشر شاد و سعادتمند و معصوم بود
	kapton U	نوعی پلاستیک عایق حرارتی باپوشش طلایی در فضاپیما
	goldstone U	جامی که توسط اجسام طلایی رنگ پولک کاری شده
	Tianjan U	شهر تیانجان [شهری در شمال چین که از مراکز اصلی تولید فرش در چین بشمار رفته. زمینه اکثر فرش ها آبی رنگ به همراه طرح های زرد و طلایی می باشد.]

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy