Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 119 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
landside
U
طرف روبه خشکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
face
U
نما روبه
one foot in the grave
<idiom>
U
روبه موت
north
U
روبه شمال
pronely
U
روبه زمین
heavenward
U
روبه اسمان
downward
U
روبه پایین
alow
U
روبه پایین
faces
U
نما روبه
aport
U
روبه بندر
foxiness
U
روبه صفتی
gray
U
روبه سفیدی رونده
decrescent
U
روبه نقصان گذارنده
to lie prostrate
U
روبه زمین خوابیدن
to lay prostrate
U
روبه زمین خواباندن
face up
U
ورق روبه بالا
to be on the increase
U
روبه افزایش گذاشتن
slyness
U
روبه بازی شیطنت
hypaethral
U
بی پوشش روبه اسمان
in the wired eye
U
روبه روی باد
degenerates
U
روبه انحطاط گذاردن
point-blank
U
روبه نشان مستقیم
degenerated
U
روبه انحطاط گذاردن
degenerate
U
روبه انحطاط گذاردن
point blank
U
روبه نشان مستقیم
degenerating
U
روبه انحطاط گذاردن
extrorse
U
روبه بیرون پشت بمادگی
fowling
U
روبه بازی یادوروئی کردن
snail's pace
<idiom>
U
حرکت آهسته روبه جلو
moribund
U
در سکرات موت روبه مرگ
so far, so good
<idiom>
U
تا حالاهمه چیز روبه راه است
straight off
U
مستقیما درجلو موج روبه ساحل
english toy spaniel
U
نوعی سگ پشمالوی دارای پیشانی برامده وبینی روبه بالا
dry gap bridge
U
پل خشکی
terra firma
U
خشکی
constipation
U
خشکی
aridity
U
خشکی
barrenness
U
خشکی
stiffness
U
خشکی
crispness
U
خشکی
drouth
U
خشکی
droughts
U
خشکی
drought
U
خشکی
parchedness
U
خشکی
leanness
U
خشکی
rigidity
U
خشکی
dryness
U
خشکی
land
U
خشکی
mainland
U
خشکی
xeransis
U
خشکی
land n
U
خشکی
dry land
U
خشکی
zerophytes
U
خشکی پسند
stiff neck
U
خشکی گردن
overland route
U
راه خشکی
landsman
U
اهل خشکی
xerophytes
U
خشکی پسند
hypnotic rigidity
U
خشکی هیپنوتیسمی
lands man
U
اهل خشکی
land breeze
U
باد خشکی
huskiness
U
درشتی خشکی
landfall
U
دیدن خشکی
landlocked
U
محصور در خشکی
landlocked
U
محاط در خشکی
waterfronts
U
پیشرفتگی خشکی در اب
loosened
U
از خشکی در اوردن
waterfront
U
پیشرفتگی خشکی در اب
spits
U
یک نقطه از خشکی
spit
U
یک نقطه از خشکی
loosen
U
از خشکی در اوردن
loosening
U
از خشکی در اوردن
landward
U
بسوی خشکی
landings
U
ورود به خشکی
landing
U
ورود به خشکی
loosens
U
از خشکی در اوردن
catatonic rigidity
U
خشکی کاتاتونیایی
chapt
U
خشکی زدن
aground
U
به خشکی نشسته
ankylosis
U
خشکی بند
absolute drought
U
خشکی مطلق
landfalls
U
دیدن خشکی
constipate
U
خشکی اوردن
corkiness
U
سبکی خشکی
overland
U
از راه خشکی
He is curt ( rigid , strict ) .
U
آدم خشکی است
welter
U
درهم و برهمی خشکی
xerostomia
U
خشکی دهان
[پزشکی]
chap
U
خشکی زدن پوست
dyschezia
U
خشکی مزاج
[پزشکی]
costiveness
U
خشکی مزاج
[پزشکی]
dry mouth
U
خشکی دهان
[پزشکی]
dry mouth syndrome
U
خشکی دهان
[پزشکی]
constipation
U
خشکی مزاج
[پزشکی]
terrarium
U
نمایشگاه جانوران خشکی
land lubber
U
ادم خشکی مانده
land carriage
U
حمل و نقل خشکی
spits
U
پیشرفت خشکی در دریا
spit
U
پیشرفت خشکی در دریا
eschar
U
خشکی پوست زخم
terraqueous
U
شامل خشکی ودریا
land
U
به خشکی امدن پیاده شدن
amphibian vehicle
U
وسیله نقلیه برای خشکی و اب
overland mail
U
پستی که از راه خشکی برود
landfall
U
دیدار خشکی املاک واراضی موروثی
landsman
U
کسیکه زندگی وشغلش در خشکی است
landfalls
U
دیدار خشکی املاک واراضی موروثی
portage
U
حمل قایق سبک روی خشکی
road haulier
U
حمل کننده کالا از طریق خشکی
holm
U
جزیره کوچکی میان رودخانه با دریاچه ویانزدیک خشکی
landfall n
U
دیدار خشکی زمینی که ناگهان بمیراث کسی دراید
horse
U
اسب اصیل 5ساله یا بیشتر اوردن ماهی به خشکی بزور
play
U
شرط بندی روی بازی یا بازیگر رساندن ماهرانه ماهی صیدشده به خشکی
played
U
شرط بندی روی بازی یا بازیگر رساندن ماهرانه ماهی صیدشده به خشکی
playing
U
شرط بندی روی بازی یا بازیگر رساندن ماهرانه ماهی صیدشده به خشکی
plays
U
شرط بندی روی بازی یا بازیگر رساندن ماهرانه ماهی صیدشده به خشکی
landing net
U
تور ماهیگیری با دسته کوتاه یا بلند, دامی که باماهیهای بزرگ راباان به خشکی میکشند
gaff
U
میله نگهدارنده ضلع بالایی بادبان قلاب مخصوص حمل ماهی به خشکی یا قایق
exsiccative
U
داروی خشکاننده داروی خشکی اوز
exsiccant
U
داروی خشکاننده داروی خشکی اور
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com