English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
evil favoured U طرف توجه دارای امتیازات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rehabilitated U دارای امتیازات اولیه کردن
rehabilitate U دارای امتیازات اولیه کردن
rehabilitates U دارای امتیازات اولیه کردن
rehabilitating U دارای امتیازات اولیه کردن
palating U مجلل امیری که دارای امتیازات سلطنتی بوده
screamer U اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
privileges and immunities U امتیازات
boarded U تابلوی امتیازات
board U تابلوی امتیازات
scoreboard U تابلوی امتیازات
scoreboards U تابلوی امتیازات
diplomatic privileges U امتیازات سیاسی
regalia U امتیازات سلطنتی
diplomatic privileges U امتیازات دیپلماتیک
motif U گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
apanage U امتیازات و اموالی که بفرزندارشد
scores U امتیاز گرفتن حساب امتیازات
scored U امتیاز گرفتن حساب امتیازات
score U امتیاز گرفتن حساب امتیازات
royalties U حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
count palatine U قلمرو خود امتیازات شاهانه داشت
assert oneself U حقوق و امتیازات خود را بزوربدیگران قبولاندن
royalty U حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
postliminy or minium U حق دوباره یدست اوردن امتیازات و حقوق کشوری
occupations U حقوق و امتیازات ناشیه از تصرف اعیان غیرمنقول
occupation U حقوق و امتیازات ناشیه از تصرف اعیان غیرمنقول
preferentialism U اصول دادن امتیازات به برخی کشورها نسبت به حقوق گمرکی کالای انها
draw attention U توجه کسی را جلب کردن توجه جلب شدن
capitulation U تسلیم شدن به دشمن قرارداد کاپیتولاسیون قراردادی که به موجب ان امتیازات خاصی به یک دولت خارجی و اتباع ان داده میشود
favourite U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
questionof interest U پرسشهای جالب توجه موضوعهای جالب توجه
favourites U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favorites U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
strike U اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strikes U اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
regard U توجه
attention U توجه
heedfulness U توجه
listlessly U بی توجه
re- U با توجه به
re U با توجه به
heeds U توجه
heeding U توجه
heeded U توجه
heed U توجه
listless U بی توجه
noting U توجه
regarded U توجه
note U توجه
regards U توجه
care U توجه
cared U توجه
inattentive U بی توجه
cares U توجه
attentions U توجه
oblivious U بی توجه
unresponsive U بی توجه
attendances U توجه
attendance U توجه
notes U توجه
heedfully U با توجه
attention to orders U توجه
advertency U توجه
turn to U توجه
advertence U توجه
remarking U توجه
mindfully U با توجه
mindfulness U توجه
remark U توجه
remarked U توجه
remarks U توجه
adverence U توجه
tendance U توجه
attentiveness U توجه
keeps U توجه
assiduity U توجه
keep U توجه
unconsidered U بی توجه
NB U توجه!
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
cautioning U اخطار توجه
cautioning U توجه کنید
cautioned U اخطار توجه
wistfully U با دقت و توجه
cautioned U توجه کنید
caution U اخطار توجه
to llok U توجه کردن
cautions U توجه کنید
interests U توجه نظر
mark U توجه کردن
devil may care U بی توجه به مقام
considerable U قابل توجه
wistfulness U توجه دقت
substantial U قابل توجه
unwitting U بی توجه بی هوش
remarkable U جالب توجه
marks U توجه کردن
inattention U فقدان توجه
interest U توجه نظر
cautions U اخطار توجه
to take keep U توجه کردن
field of attention U میدان توجه
to watch over U توجه کردن
figure on U توجه کردن
detraction U کاهش توجه
notwithstanding U بدون توجه
inattention U عدم توجه
remarkable U قابل توجه
caution U توجه کنید
attends U توجه کردن
favor U توجه مرحمت
see after U توجه داشتن به
tendency U توجه استعداد
tendencies U توجه استعداد
Take care of the infant. U از نوزاد توجه کن
self care U توجه از خود
unscrupulous U بی توجه به نیک و بد
noteworthy U قابل توجه
get with it <idiom> U توجه کردن
pay attention <idiom> U توجه کردن
hypoprosessis U فقدان توجه
riding high <idiom> U جالب توجه
tentless U بی توجه بی دقت
introversion U توجه بدرون
interesting U جالب توجه
engaging U جالب توجه
notables U جالب توجه
notable U جالب توجه
to drive at U توجه داشتن به
Your attention please. U توجه فرمایید !توجه فرمایید !
eye catcher U چیزجالب توجه
striking U قابل توجه
to be d. to U توجه نکردن به
attend U توجه کردن
strikingly U قابل توجه
noticeable U قابل توجه
safe keeping U حفافت توجه
attending U توجه کردن
take care of U توجه کردن از
nota bene U توجه شود
attention span U فراخنای توجه
notices U توجه اطلاع
warnings U توجه به خط ر ممکن
noticed U توجه اطلاع
oyez U توجه کنید
pay respect to U توجه داشتن به
perpend U توجه کردن
attention seeking U توجه طلب
intentness U سرگرمی توجه
welfare U توجه کردن
attention getting U توجه طلب
attention deficit U کاستی توجه
regard U رعایت توجه
at nurse U در توجه دایه
regarded U رعایت توجه
regards U رعایت توجه
noticing U توجه اطلاع
span of attention U فراخنای توجه
nota bene U قابل توجه
look after U توجه داشتن به
considerations U توجه تامل
considerations U توجه مراعات
liberal U جالب توجه
yummy U جالب توجه
liberals U جالب توجه
auspice U حسن توجه
attention to orders U توجه کنید
notations U ثبت توجه
observingly U از روی توجه
consideration U توجه تامل
notation U ثبت توجه
consideration U توجه مراعات
polarity U توجه به قطب
polarities U توجه به قطب
warning U توجه به خط ر ممکن
as to that <adv.> U با توجه به این
favored U توجه مرحمت
favoring U توجه مرحمت
favours U توجه مرحمت
hypoprosexia U فقدان توجه
concerning this <adv.> U با توجه به این
for this purpose <adv.> U با توجه به این
on this <adv.> U با توجه به این
notice U توجه اطلاع
hereunto <adv.> U با توجه به این
favouring U توجه مرحمت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com