Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
caban
U
طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
acoustic
U
فن صوتی که در بالای چاپگر برای کاهش صدا قرار دارد
topsides
U
قسمت فوقانی بدنه قایق بالای اب
hull column
پایه بدنه
format
U
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
formats
U
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
pyramiding
U
سیستم مدیریت هرمی حالتی که چندین شرکت تحت تملک یا اداره یک موسسه بزرگ قرار گیرند
posture
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postures
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posturing
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postured
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
constant speed drive
U
چرخدندهای با ضریبهای متغیر که برای ثابت نگه داشتن دور قسمت گردنده بین دو سیستم گرداننده و گردنده قرار میگیرد
cantilever wing
U
بال یک هواپیمای یک باله که بدون پایه یا وایرهای خارجی به بدنه هواپیمامتصل شده
superimposes
U
قرار دادن چیزی در بالای چیز دیگر
superimpose
U
قرار دادن چیزی در بالای چیز دیگر
superimposing
U
قرار دادن چیزی در بالای چیز دیگر
main topmast
U
دگلی که درست بالای دگل اصلی قرار دارد
ascender
U
مسیر یک حرف که بالای خط اصلی حروف چاپی قرار دارد.
Gothic Revival
U
[پله های کوتاهی که یکی از آن بالای دیگری قرار می گیرد.]
gradine
U
[پله های کوتاهی که یکی از آن بالای دیگری قرار می گیرد.]
gradin
U
یک سری صندلی یا پلههای کوتاه که یکی بالای دیگری قرار دارد
gradine
U
یک سری صندلی یا پلههای کوتاه که یکی بالای دیگری قرار دارد
push down list
U
لیستی که از پایین به بالانوشته میشود به نحوی که هر ورودی جدید بالای لیست قرار می گیرد
pedestal
U
روی پایه قرار دادن
pedestals
U
روی پایه قرار دادن
tressel
U
ستون راروی پایه قرار دادن
trestle
U
ستون راروی پایه قرار دادن
trestles
U
ستون راروی پایه قرار دادن
My Computer
U
نشانهای که اغلب در گوشه سمت چپ در بالای صفحه نمایش در پنجره جاری قرار دارد. و حاوی مروری بر PC است
mast foot
پایه چوبی یا فلزی که دکل بر روی آن قرار دارد.
monocoque
U
ساختمان سه بعدی مثل بدنه هواپیما که فاقد سازه داخلی بوده و همه تنش بر پوسته و اجزاء ساختمانی که بلافاصله زیر ان قرار دارندوارد میگردد
captions
U
متن مشروح در بالای پنجره با متن سفید و رنگ صفحه آبی قرار می گیرد
caption
U
متن مشروح در بالای پنجره با متن سفید و رنگ صفحه آبی قرار می گیرد
piezoelectric
U
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
in a spot
<idiom>
U
درمشکل قرار داشتن
lies
U
قرار گرفتن
stand
U
قرار گرفتن
stymied
U
قرار گرفتن
lie
U
قرار گرفتن
stymie
U
قرار گرفتن
lied
U
قرار گرفتن
stymies
U
قرار گرفتن
stymieing
U
قرار گرفتن
flying head
U
نوک خواندن / نوشتن دیسک سخت که به صورت حلقهای است و بالای سطح دیسک چرخان قرار دارد
time
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
times
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed
U
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
cls
U
در -MS DOS دستور سیستم به معنای پاک کردن صفحه نمایش و قرار دادن نشانه گر در بالای صفحه گوشه سمت چپ
sites
U
قرار داشتن مستقر بودن
site
U
قرار داشتن مستقر بودن
sited
U
قرار داشتن مستقر بودن
hold down
<idiom>
U
تحت کنترل قرار داشتن
sponson
U
جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
surmounts
U
بالا قرار گرفتن
surmounting
U
بالا قرار گرفتن
surmounted
U
بالا قرار گرفتن
surmount
U
بالا قرار گرفتن
colocate
U
کنار هم قرار گرفتن
heel
در پاشنه قرار گرفتن
pews
U
درنیمکت قرار گرفتن
grades
U
در پایهای قرار گرفتن
pew
U
درنیمکت قرار گرفتن
grade
U
در پایهای قرار گرفتن
chimney-cricket
U
[ساختار محافظ بالای بام برای دودکش کوره ای]
to hang over anything
U
سوی چیزی پیشامدگی داشتن بالای چیزی سوارشدن
npn transistor
U
طرح ترانزیستور و قط بی با نیمه هادی نوع P برای پایه و نوع n برای collector و emither
angle drill
U
ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
To be in the ring (arena).
U
تو گود بودن ( درمتن قرار داشتن )
dead duck
<idiom>
U
در شرایط ناامید کننده قرار داشتن
intubation
U
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
attitudes
U
حالت قرار گرفتن رفتار
bears
U
درسمت قرار گرفتن در سمت
snug
U
بطور دنج قرار گرفتن
thermal exposure
U
در معرض حرارت قرار گرفتن
bearing direction
U
جهت قرار گرفتن یاطاقان
equitant
U
رویهم قرار گرفتن برگها
align
U
دریک ردیف قرار گرفتن
feel the pinch
<idiom>
U
در تنگنای مالی قرار گرفتن
aligned
U
دریک ردیف قرار گرفتن
bear
U
درسمت قرار گرفتن در سمت
overlie
U
قرار گرفتن خفه کردن
poise of head
U
وضع قرار گرفتن سر روی تن
to receive attantion
U
مورد توجه قرار گرفتن
aligning
U
دریک ردیف قرار گرفتن
aligns
U
دریک ردیف قرار گرفتن
attitude
U
حالت قرار گرفتن رفتار
in one's good books (graces)
<idiom>
U
موردعلاقه شخص قرار گرفتن
alignments
U
قرار گرفتن مناسب در صفحه
alignment
U
قرار گرفتن مناسب در صفحه
alignment
U
قرار گرفتن نامناسب در صفحه
alignments
U
قرار گرفتن نامناسب در صفحه
emotionalize
U
تحت تاثیراحساسات قرار گرفتن
target pattern
U
شکل قرار گرفتن هدف
maneuvering vent
U
شکاف بالای پوشش بالن برای رها کردن هوا
average
U
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
averaging
U
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
trifle
U
بازیچه قرار دادن سرسری گرفتن
overlaps
U
بر روی هم قرار گرفتن فصل مشترک
overlapped
U
بر روی هم قرار گرفتن فصل مشترک
trifles
U
بازیچه قرار دادن سرسری گرفتن
in situ
U
[قرار گرفتن در جای طبیعی خود]
overlap
U
بر روی هم قرار گرفتن فصل مشترک
haul defilade
U
تابرجک پشت حفاظ قرار گرفتن
take cover
U
پشت جان پناه قرار گرفتن
averages
U
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
luggage compartment
U
محل قرار گرفتن جامه دان
venation
U
ترتیب قرار گرفتن دستگاه عروقی
format
U
قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها
formats
U
قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها
averaged
U
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
sight window
U
بریدگی بالای کمان برای جاگرفتن تیر و دادن دید بهتر
deflation port
U
سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن
heddle rod
U
چوب کوجی
[به آن نیره و ورد نیز گفته می شود، در بالای دار در محل تقاطع چله های زیر و رو، بین تارها جهت تفکیک و تنظیم آنها قرار گرفته.]
pillow
U
بالش وار قرار گرفتن بربالش گذاردن
battery groung pattern
U
وضع قرار گرفتن توپها درموضع تیر
trails
U
پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
succeed
U
بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
superimpose
U
روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
superimposes
U
روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
trailing
U
پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
succeeded
U
بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
succeeds
U
بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
appose
U
موردانتقاد و ایراد قرار گرفتن رسیدگی کردن
unwarned exposed
U
به طور غیر منتظره در معرض تک قرار گرفتن
pillows
U
بالش وار قرار گرفتن بربالش گذاردن
trailed
U
پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
superimposing
U
روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
grain orientation
U
طرز قرار گرفتن ذرات نسبت به یکدیگر
chopped
U
زیر امر قرار گرفتن یا قراردادن ناو
disposure
U
درمعرض دید قرار گرفتن فاهر شدن
trail
U
پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
chop
U
زیر امر قرار گرفتن یا قراردادن ناو
keepers
U
ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
keeper
U
ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
texture
U
طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
quivers
U
بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
exposure
U
در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
quiver
U
بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
interfered
U
توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
quivering
U
بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
quivered
U
بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
interferes
U
توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
finish crossover
U
طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
lionize
U
مورد توجه زیاد قرار گرفتن شیر کردن
textures
U
طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
exposures
U
در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
finish style
U
طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
interfere
U
توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
trapoze
U
سیم وصل به بالای دکل وکمربند سرنشین قایق برای فشار به سمت باد
key
قطعه ای کاغذ بالای کلیدهای مخصوص برای یادآوری به اپراتور تابع های خاص
commemorates
U
نگاه داشتن جشن گرفتن
commemorating
U
نگاه داشتن جشن گرفتن
commemorated
U
نگاه داشتن جشن گرفتن
sit back
<idiom>
U
راحتی داشتن ،مرخصی گرفتن
commemorate
U
نگاه داشتن جشن گرفتن
resolve
U
مقرر داشتن تصمیم گرفتن
resolves
U
مقرر داشتن تصمیم گرفتن
prepossess
U
تحت تاثیرعقیده یامسلکی قرار دادن قبلا تبعیض فکری داشتن
cardinal points effect
U
اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
overhead clearance
U
حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
preorbital
U
واقع درجلو کاسه چشم وابسته به قبل از قرار گرفتن در مدار
jig
U
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jigs
U
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
thicker
U
طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thick
U
طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thickest
U
طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
hang
U
قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
hangs
U
قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
superinduce
U
تخحت فشار قرار گرفتن کشیدن یا گذاشتن یا جا دادن تجدید فراش کردن
aligning
U
اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
align
U
اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
aligned
U
اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
extension
U
کابلی که به وسیله اجازه قرار گرفتن در همان محل رامیدهد که وصل شده است
aligns
U
اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
extensions
U
کابلی که به وسیله اجازه قرار گرفتن در همان محل رامیدهد که وصل شده است
horned scully
U
مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
signaled
U
کوچترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
signal
U
کوچترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
signalled
U
کوچترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
element
U
کوچکترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
elements
U
کوچکترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
to send round the hat
U
برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
choke bore
U
روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
skimmed
U
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skims
U
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skim
U
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
outsource
U
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
indian check
U
سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
overhead cover
U
پوشش بالای سر روپوش بالای سر
mine casemate
U
بدنه ماسوره و چاشنی مین بدنه کلاهک مین
log wood
U
درخت بقم
[در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
iron law of wage
U
قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
laser
U
چاپگر به renalntion بالا که از منبع لیزر برای چاپ با کیفیت بالای حروف با الگوی matrix-clat روی کاغذ استفاده میشود.
lasers
U
چاپگر به renalntion بالا که از منبع لیزر برای چاپ با کیفیت بالای حروف با الگوی matrix-clat روی کاغذ استفاده میشود.
pop
U
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
popped
U
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pops
U
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
time
U
وقت قرار دادن برای
timed
U
وقت قرار دادن برای
times
U
وقت قرار دادن برای
reference
U
آدرس تبدیل در برنامه که به عنوان مبدا یا پایه برای سایرین است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com