Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 174 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
battery groung pattern
U
طرح گسترش توپهای اتشبار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
deploying
U
اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploy
U
اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploys
U
اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deployment operating base
U
پایگاه پشتیبانی گسترش جنگی پایگاه کمک به گسترش نیروها
turret guns
U
توپهای برجک
subcaliber
U
توپهای کالیبر کوچک
long range guns
U
توپهای دورزن یا دور رس
gunned
U
دارای توپهای زیادیاسنگین
turret guns
U
توپهای برجک دار
force tabs
U
نمودار یا طرح گسترش یکانهایا نیروها طرح زمان بندی شده گسترش نیروها
rebounder
U
متخصص در گرفتن توپهای حلقه
touchhole
U
سوراخ جای فتیله در توپهای قدیمی
spanning tray
U
سینی پر کن گلوله در توپهای کولاس دار
mountee
U
اژیر مخصوص اماده کردن توپهای ناو
howler
U
بوق اعلام زمان تیراندازی به توپهای ضد هوایی
howlers
U
بوق اعلام زمان تیراندازی به توپهای ضد هوایی
counter battery
U
ضد اتشبار
spitfire
U
اتشبار
battery
U
اتشبار
fiery
U
اتشبار
batteries
U
اتشبار
the forth bristled with guns
U
توپهای ان در مانندسیخ هایی بودکه به هرسوراست شده باشد
headquarters battery
U
اتشبار ارکان
headquarters battery
U
اتشبار قرارگاه
separate battery
U
اتشبار مستقل
counterbattery fire
U
تیر ضد اتشبار
cross fire
U
اتشبار متقاطع
hostile battery
U
اتشبار دشمن
counter battery criteria
U
خط مشی ضد اتشبار
counter battery
U
عملیات ضد اتشبار
battery executive
U
افسرتیر اتشبار
firing battery
U
اتشبار تیر
battery headquarters
U
ارکان اتشبار
battery center
U
مرکز اتشبار
battery commander
U
فرمانده اتشبار
firing battery
U
اتشبار تیراندازی کننده
batteries
U
اتشبار صدای طبل
suspect battery
U
اتشبار مشکوک دشمن
battery
U
اتشبار صدای طبل
battery executive
U
افسر اجرائیات اتشبار
battery defense
U
پدافند دور تا دور اتشبار پدافند از اتشبار
safety card
U
کارت تامین اتشبار
linstock
U
چوب نوک تیزی که برای اتش زدن فتیله توپهای قدیمی بکار میرفته
powder hoist
U
بالابر خرج توپهای ناو اسانسور خرج توپ
missile monitor
U
نوعی سیستم توزیع اتش الکترونیکی متحرک پدافندهوایی که در سطح گروه وگردان و اتشبار مورد استفاده میباشد
promotion
U
گسترش
line of deployment
U
خط گسترش
deploying
U
گسترش
developments
U
گسترش
deploys
U
گسترش
propagation
U
گسترش
deployment
U
گسترش
promotions
U
گسترش
dispersal
U
گسترش
deploy
U
گسترش
expansion
U
گسترش
spreads
U
گسترش
spread
U
گسترش
develop
U
گسترش
extension
U
گسترش
extensions
U
گسترش
development
U
گسترش
expanse
U
گسترش
expanses
U
گسترش
develops
U
گسترش
path of expansion
U
مسیر گسترش
extensibility
U
گسترش پذیری
widening of capital
U
گسترش سرمایه
deployed
<adj.>
<past-p.>
U
گسترش یافته
flank development
U
گسترش جناحی
inserted
<adj.>
<past-p.>
U
گسترش یافته
widening of market
U
گسترش بازار
job enlargement
U
گسترش شغلی
image speard
U
گسترش تصویر
installed
<adj.>
<past-p.>
U
گسترش یافته
applied
<adj.>
<past-p.>
U
گسترش یافته
sign extension
U
گسترش علامت
to grow
[into]
U
گسترش دادن
[به]
to develop
[into]
U
گسترش دادن
[به]
prompt deployment
U
گسترش مناسب
prompt deployment
U
گسترش فوری
appointed
<adj.>
<past-p.>
U
گسترش یافته
vertical expansion
U
گسترش عمودی
to unfold
U
گسترش دادن
expansion path
U
مسیر گسترش
expansible
U
گسترش پذیر
develops
U
گسترش وضعیت
wide angle
U
عدسی گسترش
wide-angle
U
عدسی گسترش
spreads
U
گسترش یافتن
disposition
U
ارایشات گسترش
outspread
U
گسترش یافتن
generations
U
افرینش گسترش
bank expansion
U
گسترش بانکی
deployment
U
تفرقه گسترش
abroad
U
گسترش یافته
deploys
U
گسترش یافتن
deploying
U
گسترش یافتن
develops
U
گسترش دادن
generation
U
افرینش گسترش
develop
U
گسترش وضعیت
develop
U
گسترش دادن
accrue
U
گسترش یافتن
accrues
U
گسترش یافتن
accruing
U
گسترش یافتن
deploy
U
گسترش یافتن
spread
U
گسترش یافتن
circumfuse
U
گسترش یافتن
eco development
U
بوم گسترش
expansion
U
گسترش توسعه
deployment diagram
U
طرح گسترش
deployed
U
گسترش یافته
development plan
U
طرح گسترش
deployment diagram
U
دیاگرام گسترش
expansion
U
گسترش انبساط
credit expansion
U
گسترش اعتبار
bank development
U
گسترش شبکه بانکی
redeployment
U
گسترش مجدد دادن
growth company
U
شرکت در حال گسترش
redeployment
U
تجدید گسترش کردن
elater
U
خاصیت انبساط و گسترش
relocation
U
تجدید گسترش دادن
automatic volume expansion
U
گسترش خودکار صدا
dispersion
U
تفرقه گسترش یکان
expanding industry
U
صنعت در حال گسترش
generate
U
گسترش یافتن افریدن
generates
U
گسترش یافتن افریدن
generating
U
گسترش یافتن افریدن
generated
U
گسترش یافتن افریدن
space
U
گسترش دادن متن
spaces
U
گسترش دادن متن
to spread
[across]
[over]
U
گسترش یافتن
[سرتاسر]
flare angle
U
زاویه گسترش یا گشادگی
spread
U
بسط وتوسعه یافتن گسترش
spreads
U
بسط وتوسعه یافتن گسترش
expansion
U
توسعه گسترش دادن کشیدن
extensible
U
آنچه قابل گسترش است
expandable
U
آنچه قابل گسترش باشد
open ranks
U
گسترش باز درسواره نظام
To extend the scope of ones activities .
U
میدان عملیات خودرا گسترش دادن
deployed
U
مستقر گسترش یافته در روی زمین
range section
U
قسمت مسئول مسافت یاب یاکار با دستگاه مسافت یاب دریک اتشبار
extend
U
قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extends
U
قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
breeding grounds
U
محل یا شرایط موجب تولید و گسترش چیزی
breeding ground
U
محل یا شرایط موجب تولید و گسترش چیزی
extending
U
قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
basic plus
U
نوعی زبان برنامه نویسی گسترش یافته BASIC
problem child
U
فیل جناح وزیر درصورتی که راه گسترش ان مسدود باشد
remedial maintenance
U
باقی مانده ترمیم خطا که در سیستم گسترش یافته است
metastasize
U
گسترش یافتن مرض ازیک نقطهء بدن به نقطه دیگر
disposition
U
صورت بندی وضع گسترش موضع گرفتن تغییر مکان
monroe doctrine
U
سیاست خارجی امریکا مبنی برمخالفت با گسترش نفوذاروپا درنیمکره غربی
EEMS
U
در یک IBM PC پیشرفت EMS روش استاندارد گسترش حافظه اصلی مناسب با PC
saluting battery
U
توپ اجراکننده تیر سلام اتشبار تیر سلام
battery control central
U
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
radar locating
U
تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
scalable software
U
برنامه کاربردی گروهی که میتواند کاربردن بیشتری را روی شبکه بدون نیاز به گسترش نرم افزار جدید جا دهد
secure hypertext transfer protocol
U
گسترش پروتکل ارسالی HTTP که امکان وجود یک بخش کدگذاری شده بین جستجوگر وب کاربر و وب سرور امن را ایجاد میکند
development
U
گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
developments
U
گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
proliferation
U
سیستم گسترش اتمی یاگسترش تولید اتمی
diamond formation
U
ارایش لوزی شکل گسترش لوزی
metastasis
U
هجوم مرض گسترش میکرب مرض
pan american union
U
سازمان دولتهای قاره امریکا که به سال 0981 در واشنگتن تاسیس شد و هدف ان گسترش همکاری و همبستگی در شقوق و شئون مختلفه بین کشورهای قاره امریکااست
expansion joint
U
درز گسترش درز گشایش
gun displacement
U
جابجایی توپها گسترش توپها
controlled fragmentation
U
مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
repeater
U
وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
ecosystem development
U
گسترش بوم سازگان سازگان بوم گسترد
expanding economy
U
اقتصاد در حال توسعه اقتصاد در حال گسترش
vase design
U
طرح گلدانی
[طرح های اولیه آن به حدود چهارصد سال پیش باز می گردد و وجه مشترک طرح های گلدانی استفاده از یک یا چند گلدان در متن فرش بوده که انواع پیچک و گل ها از درون آن به اطراف فرش گسترش می یابد.]
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com