English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 217 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tactical plan U طرح عملیات نظامی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
reprisal U در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
reprisals U در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
maneuvred U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvres U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvring U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvre U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvred U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvres U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvring U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
anticrop operations U عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
combined staff U ستاد مختلط ستاد متشکل از پرسنل نظامی چند کشور در عملیات
counter military U ضد عملیات نظامی
national command U یکان یا قسمت نظامی مربوط به هر ملت در عملیات چندکشور
politico military U عملیات سیاسی نظامی
terminal command U فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
Military operations. U عملیات نظامی
Other Matches
militarism U روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
judge advocate U دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
facing U یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facings U یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
terminal U سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
rank and file U صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
terminals U سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
farmgate type operations U رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer U کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
phantom order U قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
military channel U چانل نظامی مجرای نظامی
military government U حکومت نظامی فرمانداری نظامی
counter air U عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter air operations U عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
statements U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagates U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation U عملیات کنترل زمین عملیات
military impedimenta U شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
army terminals U باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping U عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air-sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m U مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center U مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
time resolution U جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit U یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
court martial U محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
hand salute U سلام نظامی دادن سلام نظامی
martial law U مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
airhead operations U عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
operation U 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations U عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
foreign military sales U فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
mil U نظامی
martin U نظامی
military U نظامی
martial U نظامی
soldiers U نظامی
service U نظامی
warlike U نظامی
serviced U نظامی
fort U دژ نظامی
soldier U نظامی
civil U غیر نظامی
posted U پست نظامی
standing order U امریه نظامی
military advisor U مستشار نظامی
militarists U نظامی گرا
post- U پست نظامی
post U پست نظامی
drills U مشق نظامی
drilled U مشق نظامی
military area U منطقه نظامی
drill U مشق نظامی
standing orders U امریه نظامی
strongholds U قلعه نظامی
military adviser U مستشار نظامی
posts U پست نظامی
ceremonies U مراسم نظامی
ceremony U مراسم نظامی
martial rule U حکومت نظامی
martial court U دادگاه نظامی
civilian U غیر نظامی
maneuver U تمرین نظامی
drilling U تمرین نظامی
soldiery U نیروی نظامی
martial spirit U روح نظامی
civilians U غیر نظامی
militarize U نظامی کردن
militarization U نظامی کردن
militarist U نظامی گرا
military service U خدمت نظامی
stronghold U قلعه نظامی
invasion currency U پول نظامی
strategic map U نقشه نظامی
spirit de corps U غرور نظامی
neck cloth U کاشکول نظامی
military platform U سکوی نظامی
military occupational speciality U کد تخصصی نظامی
district U ناحیه نظامی
military justice U دادرسی نظامی
military justice U دادسرای نظامی
military intelligence U اطلاعات نظامی
military grid U شبکه نظامی
military governor U حاکم نظامی
military governor U فرمانداری نظامی
military government U حکومت نظامی
military government U دولت نظامی
military posture U ارایش نظامی
military posture U وضعیت نظامی
necker chief U کاشکول نظامی
khaki U لباس نظامی
military training U تعلیم نظامی
military training U اموزش نظامی
military testament U وصیتنامه نظامی
military strategy U استراتژی نظامی
military spending U مخارج نظامی
military specifications U کدتخصصی نظامی
military specifications U خصوصیات نظامی
military services U قسمتهای نظامی
military resources U منابع نظامی
military psychology U روانشناسی نظامی
military funds U بودجه نظامی
military tribunal U دادگاه نظامی
military funds U اعتبار نظامی
provost marshal U قاضی نظامی
camps U اردوگاه نظامی
cadets U دانشجوی نظامی
cadet U دانشجوی نظامی
districts U ناحیه نظامی
military court U دادگاه نظامی
military convention U اتحاد نظامی
military comission U کمیسیون نظامی
military comission U هیئت نظامی
military body U هیئت نظامی
military attache U وابسته نظامی
camped U اردوگاه نظامی
camp U اردوگاه نظامی
military expenditure U مخارج نظامی
military doctorine U مقررات نظامی
military doctorine U دکترین نظامی
military crest U خط الراس نظامی
prisidio U قلعه نظامی
military courtesy U شئونات نظامی
military courtesy U احترامات نظامی
forcing U نیروی نظامی
forces U نیروی نظامی
force U نیروی نظامی
columns U ستون نظامی
column U ستون نظامی
military assistance U کمک نظامی
word of command U فرمان نظامی
salutes U احترام نظامی
saluting U احترام نظامی
defensive architecture U معماری نظامی
defense information U اطلاعات نظامی
court material U دادگاه نظامی
court martiall U شورای نظامی
court martiall U دادگاه نظامی
installations U موسسه نظامی
installations U قسمت نظامی
dressing parade U مشق نظامی
to attain a great age U به سن بالارسیدن [نظامی ]
general outpatient clinic U درمانگاه نظامی
detention barrack U بازداشتگاه نظامی
garrison state U ایالت نظامی
military intervention U مداخله نظامی
field colours U پرچم نظامی
field colors U پرچم نظامی
guest house U مهمانسرای نظامی
guest houses U مهمانسرای نظامی
salute U احترام نظامی
installation U موسسه نظامی
installation U قسمت نظامی
active U نظامی کادر
army attache U وابسته نظامی
army staff U ستاد نظامی
marching U گام نظامی
articles of war U قانون نظامی
marches U گام نظامی
attache U وابسته نظامی
marched U گام نظامی
march U گام نظامی
fortresses U استحکامات نظامی
by military force U با نیروی نظامی
council ofwar U شورای نظامی
region U ناحیه نظامی
court martial U دادگاه نظامی
regions U ناحیه نظامی
fortress U استحکامات نظامی
exercised U مشق نظامی
council of war U شورای نظامی
soldiers U فرد نظامی
paramilitary U شبه نظامی
exercise U مشق نظامی
regimental U لباس نظامی
intelligence U اطلاعات نظامی
militia U نیروی نظامی
party U عده نظامی
the sabre U حکومت نظامی
the sabre U نیروی نظامی
paramilitaries U شبه نظامی
exercises U مشق نظامی
citadel U قلعه نظامی
exercises U مانور نظامی
militias U نیروی نظامی
exercised U مانور نظامی
soldiers U نظامی شدن
soldier U فرد نظامی
citadels U قلعه نظامی
campound U کمپ نظامی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com