Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
logic designer
U
طراح مدارهای منطقی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
logic circuits
U
مدارهای منطقی
microelectronics
U
طراحی و ساخت مدارهای الکترونیکی با مدارهای مجتمع و قط عات
ttl
U
SOM یا مدارهای الکترونیکی دیگر یا قط عاتی که مستقیماگ به مدارهای TTL وصل هستند و آنها را اجرا می کنند
implies
U
شرطی منطقی
[ریاضی]
[منطقی]
implication
U
شرطی منطقی
[ریاضی]
[منطقی]
material implication
U
شرطی منطقی
[ریاضی]
[منطقی]
conditional
U
شرطی منطقی
[ریاضی]
[منطقی]
material conditional
U
شرطی منطقی
[ریاضی]
[منطقی]
material consequence
U
شرطی منطقی
[ریاضی]
[منطقی]
paged address
مدار منطقی الکترونیک که ترجمه بین آدرس منطقی مربوطه به صفحه کاغذ و آدرس واقعی فیزیکی که مراجعه شده است را بر عهده دارد
end stopped
U
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
draughtsman
U
طراح
cartographer
U
طراح
planners
U
طراح
planner
U
طراح
sketcher
U
طراح
draftsmen
U
طراح
designers
U
طراح
draftsman
U
طراح
designer
U
طراح
draughtsmen
U
طراح
cartographers
U
طراح
designers
U
شخص طراح
drawers
U
طراح نقاش
machine designer
U
طراح ماشین
designer
U
شخص طراح
designment
U
طراح ریزی
programmer
U
طراح برنامه
programmers
U
طراح برنامه
machinator
U
طراح نقسه
play marker
U
طراح حمله
haute couturer
U
طراح لباس
drawer
U
طراح نقاش
design engineer
U
مهندس طراح
machinery designer
U
طراح ماشین الات
tracers
U
طراح جستجو کننده
delineator
U
رسم کننده طراح
tracer
U
طراح جستجو کننده
computer circuits
U
مدارهای کامپیوتری
control circuits
U
مدارهای کنترل
hardware
U
مدارهای مجتمع
series circuits
U
مدارهای زنجیری
lsi
U
مدارهای با سیگنال IC
circuit allocated use
U
سهمیه مدارهای مجاز
programmable logic array
U
ارایه منطقی برنامه پذیر ارایه منطقی برنامه ریزی
multiple series
U
مدارهای زنجیری با اتصال چندگانه
parallel series
U
مدارهای زنجیری با اتصال چندگانه
connections of polyphase circuits
U
اتصالهای مدارهای چند فاز
cads
U
استفاده از کامپیوتر و ترمینالهای گرافیکی برای کمک به طراح درکارش
cad
U
استفاده از کامپیوتر و ترمینالهای گرافیکی برای کمک به طراح درکارش
generations
U
فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای LSI
generation
U
فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای LSI
bread-board
U
لوحهای که مدارهای آزمایشی الکترونی راروی آن میآرایند
generation
U
کامپیوترهایی که از مدارهای مجتمع و نه ترانزیستور استفاده می کنند
generations
U
کامپیوترهایی که از مدارهای مجتمع و نه ترانزیستور استفاده می کنند
bread-boards
U
لوحهای که مدارهای آزمایشی الکترونی راروی آن میآرایند
numerical
U
ماشین خودکار که توسط کامپیوتر یا مدارهای کنترل شده
analog
U
مدارهای موجود در PCB برای تبدیل خروجی دیجیتال به آنالوگ
analogue
U
مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
analogues
U
مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
input
U
سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند
inputted
U
سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند
analog
U
مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
logic
U
ترمیم ریاضی عملیات منط قی مثل AND و OR و... و تبدیل آنها به مدارهای مختلف
ttl
U
استفاده از طراحی TTL و قط عات برای پیاده سازی مدارهای منط قی و دروازه ها
hybrid circuit
U
ترکیب مدارهای آنالوگ و دیجیتال در سیستم کامپیوتری برای رسیدن به هدف مخصوص
switching
U
نقط های در شبکه ارتباطی که پیام از خط وط و مدارهای مختلف در آنجا تنظیم می شوند
analogue
U
مدارهای PCB موجود در کامپیوتر برای تبدیل داده خروجی دیجیتال به حالت آنالوگ
wafer scale integration
U
یک قطعه بزرگ که از مدارهای مجتمع کوچکتر تشکیل شده است که بهم وصل هستند
analogues
U
مدارهای PCB موجود در کامپیوتر برای تبدیل داده خروجی دیجیتال به حالت آنالوگ
platonic cycle or year
مدت گردش اجرام آسمانی درهمه مدارهای خود و برگشت آنها بوضوح نخستین
silicon
U
قطعه نازک کریستال سیلیکون خالص با قط ر چند اینچ که روی آن مدارهای مجتمع قرار دارند.
oxide
U
روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
oxides
U
روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
teleprinter
U
وسیلهای که قادر به ارسال و دریافت داده از نقط ه دور توسط مدارهای تلگراف و چاپ پیام روی چاپگر است
mesfet
U
دستگاه فعال اصلی که مدارهای مجتمع ارسنیک گالیم به منظورتقویت جریان و معکوس نمودن ان بکار می رودEffect SemiconductorField etal
teleprinters
U
وسیلهای که قادر به ارسال و دریافت داده از نقط ه دور توسط مدارهای تلگراف و چاپ پیام روی چاپگر است
expansion unit
U
وسیلهای که به یک کامپیوترمتصل بوده و دارای سوکتهای اضافی است تا درون انها تخته مدارهای چاپی بتوانند قرار گیرند
dialectic
U
منطقی
intralogical
U
منطقی
not
U
نه منطقی
rational
U
منطقی
logical
U
منطقی
logic
U
منطقی
logical trace
U
رد منطقی
dialectician
U
منطقی
dialectical
U
منطقی
argumentive
U
منطقی
argumentative
U
منطقی
reasonable
U
منطقی
logistic
U
منطقی
generations
U
مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری با استفاده از مدارهای VESI سریع و زبانهای برنامه نویسی قدرتمند برای امکان محاوره افراد
generation
U
مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری با استفاده از مدارهای VESI سریع و زبانهای برنامه نویسی قدرتمند برای امکان محاوره افراد
chips
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
fourth generation computers
U
فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
logical design
U
طرح منطقی
logical difference
U
تفاضل منطقی
logical design
U
طراحی منطقی
logical drives
U
گردانندههای منطقی
logical expression
U
مبین منطقی
logical fallacy
U
سفسطه منطقی
logic network
U
شبکه منطقی
logical file
U
پرونده منطقی
logical file
U
فایل منطقی
logical instruction
U
دستورالعمل منطقی
logical not
U
نقص منطقی
logical decision
U
تصمیم منطقی
logical connector
U
رابط منطقی
logical connective
U
رابط منطقی
logic variable
U
متغیر منطقی
logic unit
U
واحد منطقی
logic theory
U
نظریه منطقی
logic symbol
U
علامت منطقی
logic symbol
U
نماد منطقی
logic switch
U
گزینه منطقی
logic sum
U
مجموع منطقی
logic product
U
حاصلضرب منطقی
logic probe
U
کاوشگر منطقی
logic operator
U
اپراتور منطقی
logic operation
U
عمل منطقی
logical cognition
U
شناخت منطقی
logical add
U
جمع منطقی
logical comparison
U
مقایسه منطقی
logical state
U
حالت یک منطقی
logical not
U
نفی منطقی
logical operation
U
عمل منطقی
stand to reason
<idiom>
U
منطقی بودن
unreasoning
U
غیر منطقی
non logical
U
غیر منطقی
nonsequitur
U
غیر منطقی
to stand to reason
U
منطقی است
paralogism
U
لغزش منطقی
syntaxic thought
U
اندیشه منطقی
postulation
U
قیاس منطقی
prelogical
U
پیش منطقی
syllogism
U
قضیه منطقی
sorites
U
تسلسل منطقی
syllogism
U
قیاس منطقی
rational expectations
U
انتظارات منطقی
logicality
U
منطقی بودن
logical value
U
ارزش منطقی
logical operation
U
عملکرد منطقی
logical operations
U
عملیات منطقی
logical operator
U
عملگر منطقی
logical product
U
رکورد منطقی
logical reasoning
U
استدلال منطقی
logical record
U
مدرک منطقی
logical record
U
رکورد منطقی
logical representation
U
نمایش منطقی
logical sum
U
جمع منطقی
logical symbol
U
علامت منطقی
logical value
U
مقدار منطقی
logical unit
U
واحد منطقی
rational numbers
U
اعداد منطقی
alu
U
واحدحسابی- منطقی
inconsequent
U
فاقدارتباط منطقی
and
U
ضرب منطقی
ligical multiply
U
ضرب منطقی
logical multiply
U
ضرب منطقی
logic add
U
جمع منطقی
logic analysis
U
تحلیل منطقی
logic array
U
ارایه منطقی
rational
U
عقلانی منطقی
inconsecutive
U
فاقدارتباط منطقی
irrationally
U
بطورغیر منطقی
consecution
U
نتیجه منطقی
elench
U
تکذیب منطقی
postulating
U
قیاس منطقی
postulates
U
قیاس منطقی
postulated
U
قیاس منطقی
postulate
U
قیاس منطقی
and
U
جمع منطقی
or
U
یای منطقی
illogic
U
غیر منطقی
logic board
U
تخته منطقی
logic board
U
برد منطقی
logic multiply
U
ضرب منطقی
logic error
U
خطای منطقی
logical error
U
خطای منطقی
logic function
U
تابع منطقی
consequences
U
نتیجه منطقی
consequence
U
نتیجه منطقی
logical function
U
تابع منطقی
logic gate
U
دروازه منطقی
logic gates
U
گیتهای منطقی
logic instruction
U
دستورالعمل منطقی
logic element
U
عنصر منطقی
logic design
U
طرح منطقی
logic design
U
طراحی منطقی
logic device
U
دستگاه منطقی
logic circuit
U
مدار منطقی
logic diagram
U
نمودار منطقی
logic card
U
کارت منطقی
metal oxide semiconductor
U
روش تولید و طراحی برای خانوادههای خاصی از مدارهای مجتمع با استفاده از الگویی از هادیهای آهنی و اکسیر که روی نیمه هادی قرار دارند
mos
U
روش تولید و طراحی برای مدارهای مجتمع خاص با استفاده از هادیهای آهنی و اکسی روی نیمه هادی . و نیز مراجعه شود به MOSFET
fifth generation computers
U
مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری که با استفاده از مدارهای سریع VLSI و زبانهای برنامه سازی قدرتمند برای ایجاد امکان محدوده افراد
PSU
U
مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
proposition
U
مقصود قیاس منطقی
not
U
نفی منطقی نقیض
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com