English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
machinery designer U طراح ماشین الات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
compensation trading U معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
machine designer U طراح ماشین
enginery U ماشین الات
machinery U ماشین الات
machinary U ماشین الات
mechanics U علم ماشین الات
carpenter's machines U ماشین الات درودگری
building machinery U ماشین الات ساختمانی
light machinery U ماشین الات سبک
heavy machinery U ماشین الات سنگین
scrapped U ماشین الات اوراق
plant U ماشین الات کارخانه
mechanician U مکانیک ماشین الات
heavy goods U ماشین الات سنگین
plants U ماشین الات کارخانه
scrap U ماشین الات اوراق
scrapping U ماشین الات اوراق
scraps U ماشین الات اوراق
operator of heavy machinery U اپراتور ماشین الات سنگین
operator of light machinery U اپراتور ماشین الات سبک
automation U خودکار شدن ماشین الات اتوماسیون
grader U یکی از ماشین الات راه سازی
economic life U مدت بهره برداری از ماشین الات
fixed assets U درائیهای ثابت مانند ساختمان و ماشین الات
microphonics U انعکاس صدای کار کردن ماشین الات در میکروفن
acm U Computing Asssociationfor انجمن ماشین الات کامپیوتری achinery
pilot model U مدل یا قالب نمونه اولیه وسایل و ماشین الات یاقطعات
crates U صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
crate U صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
cybernation U کاربرد کامپیوترهای تزویج شده با ماشین الات خودکاربه منظور کنترل و انجام عملیات پیچیده
mechanises U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizes U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanising U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizing U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanised U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanize U با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanic U مکانیک مکانیک ماشین الات
glasswork U شیشه الات بلور الات
operating slide U دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده
machinery space U محوطه موتورخانه ناو محوطه ماشین الات ناو
cartographers U طراح
sketcher U طراح
designer U طراح
designers U طراح
planner U طراح
planners U طراح
draughtsman U طراح
draftsmen U طراح
draftsman U طراح
cartographer U طراح
draughtsmen U طراح
programmer U طراح برنامه
programmers U طراح برنامه
haute couturer U طراح لباس
drawer U طراح نقاش
drawers U طراح نقاش
designers U شخص طراح
play marker U طراح حمله
design engineer U مهندس طراح
machinator U طراح نقسه
designer U شخص طراح
designment U طراح ریزی
logic designer U طراح مدارهای منطقی
delineator U رسم کننده طراح
tracer U طراح جستجو کننده
tracers U طراح جستجو کننده
self binder U ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal U نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed . U نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
cad U استفاده از کامپیوتر و ترمینالهای گرافیکی برای کمک به طراح درکارش
cads U استفاده از کامپیوتر و ترمینالهای گرافیکی برای کمک به طراح درکارش
machinists U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinist U ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
hardware U اهن الات
tinware U حلبی الات
agricultural implements U الات کشاورزی
iron mongery U اهن الات
irowork U اهن الات
glassware U بلور الات
ironware U فلز الات
gears U الات جامه
glassware U شیشه الات
geared U الات جامه
gear U الات جامه
surgical instruments U الات جراحی
ironware U اهن الات
glass U شیشه الات
cast iron ware U الات چدنی
breech block carrier U الات متحرک
genital organs U الات تناسلی
hard ware U فلز الات
instruments U الات دقیق
brass ware U برنج الات
optical U الات بصری
obturator U الات جازم
precision tools U الات دقیق
instrument U الات دقیق
silverware U نقره الات
passementerie U زینت الات
cybernetics U مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
cutler U فروشنده الات برنده
calibration U تنظیم الات دقیق
ironmonger U فروشنده اهن الات
percussion instrument U الات موسیقی ضربی
optical instruments U الات وابسته به بینایی
hardware U اهن الات ابزارالات
lighting equipments U الات و ادوات روشنایی
instrument U الات اندازه گیری
surveying instrument U الات نقشه برداری
obturator spindle U دوکی الات جازم
ironmongers U فروشنده اهن الات
iron monger U اهن الات فروش
trinketry U جواهر الات بدلی
trinkums U زیور الات بدلی
hardwareman U اهن الات فروش
woodwork U چوب الات نجاری
wind instruments U الات موسیقی بادی
wind instrument U الات موسیقی بادی
bench lathe U ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machine U ماشین کردن با ماشین رفتن
machined U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines U 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined U ماشین کردن با ماشین رفتن
machines U ماشین کردن با ماشین رفتن
musical instrument digital interface U میانجی رقمی الات موسیقی
war implements U ساز و برگ یا الات جنگ
midi U میانجی رقمی الات موسیقی
trade fixtures U الات صنعتی نصب شده
obturator U الات مانع خروج گاز
faxes U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
cross compiler U کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxing U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
deferred maintenance U قصور و تاخیر در تعمیرماشین الات و غیره
reed pipe U لوله یا نای الات موسیقی بادی
tiepin U سنجاق مدال وزینت الات زنانه
pailette U زینت الات بدلی مانندمنجوق وغیره
reed stop U کلید یا جا انگلشتی الات موسیقی بادی
interactive U الات و یا سرویسی مثل تلفن زدن
hygrometer U الات وادوات سنجش رطوبت هوا
equipment U تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
disassembler U برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
paleolith U الات سنگی نتراشیده عصر حجر قدیم
pailett U زینت الات بدلی مانند منجوق وغیره
sights U الات نشانه روی شکاف درجه تفنگ
sight U الات نشانه روی شکاف درجه تفنگ
double column vertical boring mill U ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
recoil operated U مسلح شونده به وسیله عقب نشینی الات متحرک
assembles U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler U یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
tuning pipe U نای مخصوص کوک ومیزان کردن بعضی الات موسیقی
FAQ U الات عمومی و پاسخ آنها درباره یک موضوع مربوطه استphantom
captures U کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
capturing U کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
capture U کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
yellow arc U محدودهای از طیف نمایش الات دقیق که به عنوان احتیاط و بالاتراز حد نرمال نصب شود
hallmarks U عیاری که از طرف زرگر یا دولت روی الات سیمین وزرین گذاشته میشود انگ
hallmark U عیاری که از طرف زرگر یا دولت روی الات سیمین وزرین گذاشته میشود انگ
artificial horizon U یکی از الات اصلی کابین خلبان که وضعیت هواپیما را نسبت به افق نشان میدهد
biotechnology U ان قسمت از مباحث فنی که مربوط به اعمال قواعد زیست شناسی درانسان وماشین الات است
the machine is in operation U ماشین در گردش است ماشین دایر است
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
digital computer U ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
automated teller machine U ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
bubble turn and slip U الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
Jacquard loom U ماشین بافندگی ژاکارد [این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
guard assembly U الات محافظ روپوش جنگ افزار مجموعه روپوش
digital read out U نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
common hardware U ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
filigree U تزئیناتی بشکل ذرات ریز یادانههای تسبیح که امروزه بصورت سیمهای ریز طلاونقره و یا مسی در اطراف الات زرین وسیمین ساخته میشود
ironwork U اهن ساخته اهن الات
genitalia U اندامهای تناسلی الات تناسلی
machinery U الات موتورخانه موتورخانه ناو
motors U ماشین
gins U ماشین
mills U ماشین
gin U ماشین
pressman U ماشین چی
automatons U ماشین
pressmen U ماشین چی
motored U ماشین
mill U ماشین
motor- U ماشین
machanist U ماشین چی
automaton U ماشین
motor U ماشین
machined U ماشین
machines U ماشین
mechanism U ماشین
mechanisms U ماشین
runner U ماشین چی
apparatus U ماشین
runners U ماشین چی
wheel U رل ماشین
wheels U رل ماشین
engine U ماشین
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com