Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bit parallel
U
طراحی و یا بکارگیری تکنیک انتقال موازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
baseband transmission
U
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
cadam
U
فرایند بکارگیری سیستمهای کامپیوتری به عنوان وسائلی در کاربردهای طراحی وساخت Computer anufacturing
antialiasing
U
تکنیک افزایش دقت نمایش گرافیک کامپیوتری یک روش بکارگیری صافی که باعث فهور خطها و لبههای صاف در محل تصویر صفحه نمایش میشود
mumps
U
یک زبان برنامه نویسی که مخصوصا" برای بکارگیری رکوردهای پزشکی طراحی شده است System assachusetsulti-Programming
pc file iii
U
یک سیستم ارزان و همه منظوره برای مدیریت پایگاه داده که برای سهولت بکارگیری طراحی شده است
parallel transmission
U
انتقال موازی
communication engineering
U
تکنیک مخابرات تکنیک جریان ضعیف
frostwork
U
نقشی که به تقلید ان درست کنند طراحی شبیه شبنم یخ زده طراحی گردی
nubus
U
NUbus به اداپتوری نیاز داردکه مخصوصا" برای گیرندههای 69 سوزنی طراحی ان طراحی شده گذر گسترشی سریع کامپیوترacintosh
computer aided design
U
طراحی به کمک کامپیوتر طراحی کامپیوتری
cads
U
طراحی به کمک کامپیوتر طراحی کامپیوتری
cad
U
طراحی به کمک کامپیوتر طراحی کامپیوتری
paralleled
U
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallel
U
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallelled
U
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallels
U
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
paralleling
U
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallelling
U
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
multiple
U
معماری پردازنده موازی که از چندین ALU و حافظه موازی برای افزایش سرعت پردازش استفاده میکند
reversed
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversing
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
MIMD
U
معماری پردازنده موازی که تعدادی ALU و وسایل حافظه را موازی استفاده میکند تا پردازش سریع داشته باشد
lpt
U
در DOS نام دستگاهی است که به یکی از درگاههای موازی مربوط می گردد وچاپگرهای موازی می توانندبه ان متصل شوند
nsfnet
U
یک شبکه گسترده تهیه شده توسط دفتر محاسبات علمی پیشرفته در موسسه ملی علوم برای انجام عملیات غیرنظامی طراحی وزارت دفاع طراحی شد که بخاطردلایل امنیتی در دسترس عمومی نمیباشد
utilisation
[British]
U
بکارگیری
usage
U
بکارگیری
usages
U
بکارگیری ها
using
U
بکارگیری
utilization
U
بکارگیری
utilisations
U
بکارگیری ها
employment
U
بکارگیری
utilizations
U
بکارگیری ها
exploitation
[utilization]
U
بکارگیری
string handling
U
بکارگیری رشته
sword play
U
مهارت در بکارگیری شمشیر
materials utilisation control
U
کنترل بکارگیری مواد
feed back
U
بکارگیری اطلاعات حاصله
fuku shiki kumite
U
بکارگیری کاتا در مبارزه
indeterminate change of station
U
انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
aviationelectronic
U
بکارگیری الکترونیک در صنعت هوانوردی یا فضانوردی
electronic funds transfer
U
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
computer aided design and drafting
U
طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
shunts
U
موازی موازی فرعی
shunted
U
موازی موازی فرعی
shunt
U
موازی موازی فرعی
hydrotechnics
U
تکنیک اب
techniques
U
تکنیک
technique
U
تکنیک
practice
U
تکنیک
technic
U
تکنیک
transfer
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfers
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transferring
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
radio engineering
U
تکنیک رادیو
measuring technique
U
تکنیک سنجش
gei
U
تکنیک تکواندو
motoring
U
تکنیک اتومبیل
telegraph engineering
U
تکنیک تلگراف
lubrication technology
U
تکنیک روغنکاری
telecommunication technique
U
تکنیک ارتباطات
high vaccum engineering
U
تکنیک خلاء
lighting
U
تکنیک نور
illuminating engineering
U
تکنیک روشنایی
lighting engineering
U
تکنیک روشنایی
kihon
U
تکنیک کاراته
telecommunication technique
U
تکنیک مخابرات
crossed controls
U
بکارگیری سطوح کنترل برخلاف حالت عادی درمانورهای ویژه
telephone engineering
U
تکنیک یا مهندسی تلفن
kempo
U
تکنیک قدیم کاراته
bangoe gei
U
تکنیک دفاعی تکواندو
highway engineering
U
تکنیک جاده سازی
low voltage engineering
U
تکنیک فشار ضعیف
low frequency engineering
U
تکنیک فرکانس پایین
reference count technique
U
تکنیک شمارش ارجاعات
signal engineering
U
تکنیک جریان ضعیف
foundry practice
U
تکنیک ریخته گری
precision engineering
U
تکنیک ابزار دقیق
machining practice
U
تکنیک و روش براده برداری
safety locking device
U
قفل ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
railroad engineering
U
مهندسی یا تکنیک راه اهن
telephone switching technique
U
تکنیک مراکز تلفن خودکار
safety interlock
U
قفل ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
transfer processing
U
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
upload
U
انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
signaled
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
xmodem
U
یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
signal
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer ladle
U
کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer rate
U
نسبت انتقال سرعت انتقال
boxless molding
U
تکنیک فرم دهی بدون جعبه
materiel
U
قسمت مادی یا مکانیکی هنر تکنیک
safety locking devices
U
قفل های ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
safety interlocks
U
قفل های ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
universal
U
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
cim
U
تکنولوژی که مستلزم بکارگیری یک دستگاه ورودی برای خواندن مستقیم محتویات میکروفیلم به داخل کامپیوتر میباشدicrofilmanufacturing
computer input microfilm
U
تکنولوژی که مستلزم بکارگیری یک دستگاه ورودی برای خواندن مستقیم محتویات میکروفیلم به درون کامپیوتر میباشد
heian sandan
U
اجرای هم زمان دو تکنیک اوچی اوکه و گدان باری
Industrialized building
U
[تکنیک ساخت و معماری ساختمان های صنعتی پیش ساخته]
negative acknowledgement
U
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
selective clock stetching
U
تکنیک برطرف کردن اختلافات زمان گیری دیجیتال بین عناصر سیستم
basics
U
یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basic
U
یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
hot dog skiing
U
اسکی کردن با سرعت در میان پستی و بلندی یا بوس و تابع تکنیک خاصی هم نیست
marginal user cost
U
هزینه استفاده نهائی یاهزینه بکارگیری نهائی
electronic cottage
U
مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
demand
U
تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demanded
U
تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demands
U
تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
trans shipment
U
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
bus network
U
سیستمی که در ان تمام ایستگاهها یا دستگاههای کامپیوتری توسط بکارگیری یک کانال مشترک توزیعی یایک گذارگاه با هم دیگر ارتباط برقرار می کنند شبکه گذری شبکه خطی
IrDA
U
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
high resolution bit mapped display
U
تکنیک نمایش یک مکان واحدحافظه برای کنترل یک نقطه نورانی مشخص روی صفحه نمایش
architectonics
U
طراحی
draughtsmanship
U
طراحی
designs
U
طراحی
ichnography
U
طراحی
roughing
U
طراحی
designing
U
طراحی
IAB
U
ل طراحی
graphic fitting
U
خط کش طراحی
Internet
U
ل طراحی
design
U
طراحی
drafting machine
U
خط کش طراحی
planning
U
طراحی
computer design
U
طراحی کامپیوتری
drawing office
U
دفتر طراحی
designs
U
طراحی کردن
designing
U
حیله گر طراحی
sketch
U
طراحی کلیات
designs
U
طراحی محصولات
sketches
U
طراحی کلیات
environmental design
U
طراحی محیطی
modular design
U
طراحی پیمانهای
design language
U
زبان طراحی
system design
U
طراحی سیستم
design cycle
U
چرخه طراحی
design costs
U
هزینههای طراحی
forms design
U
طراحی فرم ها
design automation
U
خودکاری در طراحی
design aids
U
وسائل طراحی
design
U
طراحی کردن
logic design
U
طراحی منطقی
sketched
U
طراحی کلیات
logical design
U
طراحی منطقی
design and construction
U
طراحی و ساخت
design
U
طراحی محصولات
design objective
U
هدف طراحی
logical design
U
طراحی نطقی
block design test
U
ازمون طراحی با مکعبها
graphic arts
U
هنر طراحی ودکوراسیون
batiks
U
طراحی روی پارچه
centralized design
U
طراحی تمرکز یافته
planography
U
نقشه نگاری طراحی
batik
U
طراحی روی پارچه
ergonomics
U
علم طراحی ماشین
graphic arts
U
هنر خط نویسی و طراحی
landscape garden
U
طراحی فضای سبز
foreground
U
بخش نوشتاری یک طراحی
structured design
U
طراحی ساختار یافته
crack stopper
U
خصوصیتی در طراحی یک ساختمان
design automation
U
طراحی به طور خودکار
topology
U
طراحی ماشینهای شبکه
silk
U
نخ ابریشم مخصوص طراحی
redesign
U
طراحی مجدد کردن
drawing
U
هنر طراحی تابلو نقاشی
design
U
مشخصاتی برای طراحی یک محصول
carboard architecture
U
[مدل طراحی با سطحی صاف]
Brownian
U
[طراحی مناظر به سبک برنز]
kohs'block design test
U
ازمون طراحی با مکعبهای کوهس
ich nographic
U
وابسته به طراحی و زمینه سازی
pattern laying
U
مین گذاری طراحی شده
arras
U
نقاشی طراحی قلاب دوزی
drawings
U
هنر طراحی تابلو نقاشی
engineering drawing
U
طراحی و نقشه کشی مهندسی
designs
U
مشخصاتی برای طراحی یک محصول
cmos
U
طراحی مدار پیچیده و روشهای ساخت
ichnographic
U
وابسته به طراحی یازمینه سازی طرحی
knowledge
U
طراحی و نوشتن سیستمهای کامپیوتر خبره
damascene-work
U
[طراحی حجاری شده بر روی فلز]
haute couturer
U
موسسه طراحی لباس ومد بانوان
primes
U
خصوصیت یا طراحی بسیار مهم سیستم
primed
U
خصوصیت یا طراحی بسیار مهم سیستم
prime
U
خصوصیت یا طراحی بسیار مهم سیستم
chip
U
طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
chips
U
طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
parallelling
U
موازی
parallelled
U
موازی
shunts
U
موازی
shunt
U
موازی
parallels
U
موازی
parallel ruler
U
خط کش موازی
coaxial
U
موازی
two parallel lines
U
دو خط موازی
shunted
U
موازی
paralleling
U
موازی
paralleled
U
موازی
parallel
U
موازی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com