Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
category
U
طبقه نگهداری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
corrective maintenance
U
نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
maintenance
U
تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
entresol
U
طبقه میان طبقه اول عمارت وطبقهای که باکف زمین برابراست
lower class
U
طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
intermediate
U
آنچه در یک طبقه بین دو طبقه دیگر است
lower classes
U
طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
defense classification
U
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
downgrade
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
Our building (high-rise) is a 20-storey ,but my apartment is on the third floor.
U
ساختمان ما 20 طبقه است ولی آپارتمان در طبقه سوم است
security classification
U
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
declassification
U
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
black designation
U
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
stratify
U
طبقه طبقه کردن
army class manager activity
U
سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classifications
U
طبقه بندی کردن طبقه بندی
classification
U
طبقه بندی کردن طبقه بندی
conservation
U
نگهداری
sustenance
U
نگهداری
protection
U
نگهداری
sustentation
U
نگهداری
keeping
U
نگهداری
preservation
U
نگهداری
guarding subsidy
U
حق نگهداری
guardianship
U
نگهداری
retinues
U
نگهداری
upkeep
U
نگهداری
sustention
U
نگهداری
detentions
U
نگهداری
retinue
U
نگهداری
storage
U
نگهداری
internment
U
نگهداری
landing, storage, delivery
U
نگهداری
custody
U
نگهداری
maintenance
U
نگهداری
detention
U
نگهداری
safe keeping
U
نگهداری
holding
U
نگهداری
retention
U
نگهداری
detainer
U
نگهداری
safe guard
U
نگهداری
black concept
U
علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
program maintenance
U
نگهداری برنامه
tenure
U
نگهداری اشغال
preventive maintenance
U
نگهداری پیشگیرانه
hold
U
ایست نگهداری
holds
U
ایست نگهداری
preventive maintenance
U
نگهداری پیشگیری
preventive maintenance
U
نگهداری حفافتی
LSD
U
نگهداری تحویل
record keeping
U
نگهداری سوابق
restraint
U
نگهداری خودداری
restraints
U
نگهداری خودداری
conserves
U
نگهداری کردن
warehousing
U
نگهداری در انبار
conserved
U
نگهداری کردن
retentivity
U
قدرت نگهداری
keep track of
<idiom>
U
نگهداری یاداشت
safeguarded
U
نگهداری کردن
support
U
نگهداری کردن
conserve
U
نگهداری کردن
safeguarding
U
نگهداری کردن
safeguards
U
نگهداری کردن
categories of maintenance
U
طبقات نگهداری
account
U
نگهداری حسابها
holding capacity
U
فرفیت نگهداری
organizational maintenance
U
نگهداری سازمانی
care of supplies
U
نگهداری اماد
maintenance
U
نگهداری و تعمیر
holding time
U
زمان نگهداری
maintenance
U
تعمیر و نگهداری
upkeep
U
نگهداری کردن
holding costs
U
مخارج نگهداری
safeguard
U
نگهداری کردن
categories of maintenance
U
انواع نگهداری
conserving
U
نگهداری کردن
maintenance status
U
وضعیت نگهداری
field capacity
U
فرفیت نگهداری
maintenance period
U
دوره نگهداری
maintenance functions
U
کارکردهای نگهداری
keeps
U
نگهداری کردن
care
U
نگهداری موافبت
cares
U
نگهداری موافبت
maintains
U
نگهداری کردن
maintrain
U
نگهداری کردن
energy preservation
U
نگهداری انرژی
maintenance support
U
پشتیبانی نگهداری
field maintenance
U
نگهداری در صحرا
maintained
U
نگهداری کردن
field maintenance
U
نگهداری صحرایی
manage
U
نگهداری کردن
maintain
U
نگهداری کردن
maturing
U
نگهداری بتن
keep
U
نگهداری کردن
maintain
U
نگهداری کردن
levels of maintenance
U
ردههای نگهداری
maintenance cost
U
ارزش نگهداری
maintenance cost
U
هزینه نگهداری
to maintain a road
U
نگهداری کردن
to maintain one's family
U
نگهداری کردن
to take keep
U
نگهداری کردن
tend
U
نگهداری کردن از
tended
U
نگهداری کردن از
deffered maintenance
U
نگهداری مخصوص
granfather file
U
نگهداری می شوند
tending
U
نگهداری کردن از
tends
U
نگهداری کردن از
interludes
U
نگهداری مقدماتی
interlude
U
نگهداری مقدماتی
depot maintenance
U
نگهداری امادگاهی
the keeping of a festival
U
نگهداری عید
cared
U
نگهداری موافبت
tenability
U
قابلیت نگهداری
depot maintenance
U
نگهداری دپویی
upkeep
U
هزینه نگهداری وتعمیر
software maintenance
U
نگهداری نرم افزار
schedule maintenance
U
نگهداری زمانبندی شده
support
U
تایید کردن نگهداری
membrane curing
U
نگهداری غشایی بتن
power of reservation
U
حق نگهداری وذخیره کردن
hold something back
<idiom>
U
نگهداری اطلاعات از کسی
system maintenance
U
تامین و نگهداری سیستم
keep time
<idiom>
U
نگهداری میزان و وزن
gasholder
U
محل نگهداری بنزین
upkeep
U
هزینه نگهداری و تعمیر
mewed
U
دراصطبل نگهداری کردن
maintenance routine
U
روال تعمیر و نگهداری
to bear up
U
نا امیدنشدن نگهداری کردن
mewing
U
دراصطبل نگهداری کردن
gasholders
U
محل نگهداری بنزین
poor law
U
قانون نگهداری از تهیدستان
maintenance
U
نگهداری از تاسیسات یاساختمان
depositery
U
محل نگهداری سپرده
remote servicing
U
نگهداری از راه دور
remote maintenance
U
نگهداری از راه دور
managements
U
اجرا و نگهداری شبکه
baby farm
U
محل نگهداری کودکان
management
U
اجرا و نگهداری شبکه
ammunition depot
U
محل نگهداری مهمات
gurantee period
U
دوره نگهداری تاسیسات
custody of goods
U
حفافت یا نگهداری کالا
entertainable
U
قابل پذیرائی و یا نگهداری
mew
U
دراصطبل نگهداری کردن
maintenance work
U
کار تعمیر و نگهداری
bestride
U
نگهداری ودفاع کردن از
moist curing
U
نگهداری مرطوب بتن
administrators
U
تنظیم و نگهداری شبکه دارد
customer
U
نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
administrator
U
تنظیم و نگهداری شبکه دارد
bee-keeper
U
متصدی نگهداری از زنبور عسل
customers
U
نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
bee-keepers
U
متصدی نگهداری از زنبور عسل
warren
U
محل نگهداری حیوانات وحشی
columbarium
U
جای نگهداری خاکستر مردگان
warrens
U
محل نگهداری حیوانات وحشی
to have custody of
U
نگهداری یا امانت داری کردن از
remote servicing
U
تعمیر و نگهداری از راه دور
service
U
بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
remote maintenance
U
تعمیر و نگهداری از راه دور
maintenance shop
U
کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
fit call
U
رده یکم تعمیر و نگهداری
administrative crypto account
U
نگهداری اسناد و مدارک محرمانه
accountable supply distribution activity
U
سازمان نگهداری سوابق امادی
serviced
U
بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
tape library
U
اتاق مخصوص نگهداری نوار
preventive
U
ماده نگهدارنده وسایل نگهداری
to safeguard
[against]
U
نگهداری کردن
[علیه]
[در برابر]
stickboy
U
متصدی نگهداری چوبهای هاکی
patronised
U
نگهداری کردن مشتری شدن
hold at disposal
U
در اختیار دیگری نگهداری کردن
patronized
U
نگهداری کردن مشتری شدن
patronize
U
نگهداری کردن مشتری شدن
patronizes
U
نگهداری کردن مشتری شدن
confessio
U
[محل نگهداری جسد شهید]
patronises
U
نگهداری کردن مشتری شدن
carry over
<idiom>
U
برای بعد نگهداری کردن
accountable depot
U
مرکز نگهداری سوابق حسابداری
bone-house
U
[جایی برای نگهداری استخوان مردگان]
conservancy
U
نگهداری جنگلهاوشیلات ومنابع طبیعی دیگر
apicultural
U
مربوط به پرورش و نگهداری زنبور عسل
maintenance calibration
U
تنظیمات مربوط به نگهداری تنظیم تعمیراتی
for keeps
U
برای نگهداری همیشگی بعنوان یادگار
three
U
سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
hand-held
U
آنچه قابل نگهداری در دست است
keep in trust
U
به عنوان امانت نگهداری کردن چیزی
file maintenaee
U
اصلاح و نگهداری پرونده پشتیبانی فایل
threes
U
سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
spoin bank
U
محل نگهداری وسایل مازاد بر احتیاج
lay up
<idiom>
U
گذاشتن درگاراژ یا محل نگهداری قایق
white paternoster
U
دعای نگهداری ازشر روح پلید
buffer
U
کل حروفی که قابل نگهداری در بافر هستند
maintenance float
U
شارژ انباراضافی وسایل نگهداری اضافی
bonded store
U
انباری که کالاهای وارداتی در ان نگهداری میشود
cost of maintenance
U
هزینه نگهداری و ترمیم نفقه و خرجی
sacrist
U
متصدی نگهداری فروف مقدسه کلیسا
gross negligence
U
تقصیر در نگهداری مال تعدی و تفریط
lay up
<idiom>
U
ذخیره کردن ،نگهداری برای آینده
magazine area
U
محل نگهداری مواد منفجره یامهمات
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com