Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
caste
U
طبقات مختلف مردم هند
castes
U
طبقات مختلف مردم هند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
The various strata of society.
U
طبقات مختلف اجتماع
whistle-stop
U
در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن
whistle stop
U
در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن
interactive
U
ارتباط بین یک گروه از مردم با وسایل ارتباطی مختلف
unit categories
U
انواع مختلف یکانها یا انواع طبقات یکانها از نظر استعدادو سازمان و امادگی رزمی
air stability
U
وضعیت ثبات جوی در طبقات مختلف وضع ثبات جوی
democracies
U
مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
democracy
U
مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
plebiscites
U
مردم خواست رای قاطبه مردم
plebiscite
U
مردم خواست رای قاطبه مردم
popular
U
مردم پسند و مناسب حال مردم
target discrimination
U
قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
chart
U
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charted
U
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charting
U
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charts
U
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
systems analysis
U
ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
fractional
U
اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف
blocage
U
[بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.]
selectable
U
مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند
symbiosis
U
همزیستی وتجانس دوموجود مختلف یا دوگروه مختلف باهم
fdm
U
انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند
heterogeneous network
U
سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
vortex separation
U
جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
to never let yourself get to thinking like them
<idiom>
U
نگذارند که نفوذ بقیه مردم مجبورشان بکند طرز فکر مانند بقیه مردم داشته باشند
[اصطلاح روزمره]
paint program
U
نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
allocate
U
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocating
U
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocates
U
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
function
U
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functioned
U
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functions
U
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
estate in common
U
درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
folia
U
طبقات
tag rag
U
طبقات
busing
U
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busses
U
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussed
U
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussing
U
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
buses
U
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bused
U
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bus
U
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
frequencies
U
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
frequency
U
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
folia
U
طبقات نازک
high-class
U
از طبقات بالا
economic classes
U
طبقات اقتصادی
stratification
U
تشکیل طبقات
categories of maintenance
U
طبقات نگهداری
allogamous
U
مختلف الجنس و مختلف النوع
home rule
U
حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
profile
U
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiling
U
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiled
U
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiles
U
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
tree of life
U
درخت زندگی
[این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
coal measures
U
طبقات زغال خیز
the rabble
U
طبقات پایین اجتماع
macro
U
طبقات و عملیات در یک تابع
ratag
U
طبقات پایین اجتماع
across the board
U
شامل تمام طبقات
ragtag
U
توده طبقات پست
nobs
U
کسیکه از طبقات بالاباشد
nob
U
کسیکه از طبقات بالاباشد
state of the realm
U
طبقات اجتماعی یا سیاسی کشور
upper class
U
وابسته به طبقات بالای اجتماع
upper classes
U
وابسته به طبقات بالای اجتماع
goody
U
زن کامل و محترمه از طبقات پایین
Brahmin
U
آدم با فرهنگ از طبقات بالا
goodies
U
زن کامل و محترمه از طبقات پایین
classless
U
بدون طبقات اجتماعی یا اقتصادی
rabble
U
توده طبقات پست ازدحام
Brahmins
U
آدم با فرهنگ از طبقات بالا
population
U
تعداد مردم مردم
populations
U
تعداد مردم مردم
rank
U
طبقات صفوف یکان سلسه مراتب
tectonics
U
مبحث ساختمان طبقات زمین شناسی
ranked
U
طبقات صفوف یکان سلسه مراتب
stratification
U
تشکیل طبقات زمین چینه بندی
ranks
U
طبقات صفوف یکان سلسه مراتب
index fossil
U
سنگواره شاخص طبقات زمین شناسی
inter laminate
U
[در بین ورقه ها یا طبقات متناوب قرار دادن]
interlaminate
U
در بین ورقه ها یا طبقات متناوب قرار دادن
stratigraphy
U
وضع وساختمان طبقات زمین چینه شناسی
highway
U
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
highways
U
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
staged
U
تغییر بین سیستم قدیم و جدید در یک سری طبقات
hunting design
U
طرح شکارگاهی
[این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
germ layer
U
یکی از طبقات سلول ابتدایی جنین پس از تکمیل مرحله گاسترولا
ichthyosaurus
U
یکجور خزندهء بزرگ ماهی مانند در دورهء دوم طبقات الارضی
advection
U
جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما
decollate
U
جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
star design
U
طرح ستاره ای شکل
[این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
tertiery
U
پر سومین ردیف بال مرغ سومین دوره طبقات الارضی
rawin
U
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
rand
U
لبه برامدگی لبه طبقات سنگ نوار
peoples
U
مردم
public
U
مردم
the people
U
مردم
the deaf
U
مردم کر
folks
U
مردم
folk
U
مردم
peopling
U
مردم
population
[pop.]
U
مردم
peopled
U
مردم
people
U
مردم
mandate
U
دستور مردم به
mandates
U
دستور مردم به
mandating
U
دستور مردم به
reputedly
U
در نظر مردم
mandated
U
دستور مردم به
other people
U
سایر مردم
communist
U
مردم گرا
communists
U
مردم گرا
mobs
U
انبوه مردم
townsfolk
U
مردم شهری
people say
U
مردم می گویند
communism
U
مردم داری
demography
U
مردم نگاری
sociability
U
مردم امیزی
ruck
U
مردم عادی
mobbed
U
انبوه مردم
commons
U
مردم عادی
outside opinion
U
عقیده مردم
outside opinion
U
رای مردم
rucks
U
مردم عادی
mobbing
U
انبوه مردم
other people
U
مردم دیگر
many people
U
بسیاری از مردم
ombudsmen
U
فریادرس مردم
flower people
U
مردم معتقدبهآئینیکهطرفدارصلحوعشقبودند
underfed
U
مردم گرسنه
parading
U
اجتماع مردم
parades
U
اجتماع مردم
hoi polloi
U
توده مردم
paraded
U
اجتماع مردم
parade
U
اجتماع مردم
plebeians
U
توده مردم
openly
U
در انظار مردم
men of intellgence
U
مردم باهوش
plebeian
U
توده مردم
massing
U
توده مردم
ombudsman
U
فریادرس مردم
many people
U
خیلی از مردم
on the tongues of men
U
سر زبان مردم
jawsmith
U
مردم فریب
head count
U
شمارش مردم
head counts
U
شمارش مردم
land n
U
قوم مردم
most people
U
بیشتر مردم
lao
U
مردم تایی
lowest common denominator
U
مردم پذیر
Among the people .
U
درمیان مردم
laotian
U
مردم تایی
mandrake
U
مردم گیاه
lowest common denominators
U
مردم پذیر
mass
U
توده مردم
manragora
U
مردم گیاه
masses
U
توده مردم
mob
U
انبوه مردم
commoners
U
: مردم عوام
population
[pop.]
U
تعداد مردم
the american public
U
مردم امریکا
populace
U
توده مردم
the dregs of the people
U
مردم پست
the many
U
بیشتر مردم
corporation
U
گروهی از مردم
corporations
U
گروهی از مردم
the million
U
توده مردم
common
U
: مردم عوام
citizenry
U
مردم تبعیت
anthropometry
U
مردم سنجی
canaille
U
مردم پست
public-spirited
U
خیرخواه مردم
all men
U
کلیه مردم
all men
U
مردم همه
all men
U
همه مردم
citizenship
U
مردم تبعیت
demos
U
توده مردم
the multitude
U
توده مردم
the offscourings humanity
U
مردم پست
rushing
U
ازدحام مردم
misanthropes
U
مردم گریز
anthropology
U
مردم شناسی
misanthrope
U
مردم گریز
unsocial
U
مردم گریز
popularity
U
مردم پسندی
the total population
U
همه مردم
unsociability
U
مردم گریزی
popular
U
مردم پسند
public notice
U
آگهی به مردم
rush
U
ازدحام مردم
omnibus
U
توده مردم
rushed
U
ازدحام مردم
anarchy
U
خودسری مردم
unsociable
U
مردم گریز
omnibuses
U
توده مردم
the public
U
عموم مردم
commonest
U
: مردم عوام
the old
U
مردم سالخورده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com