English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 195 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tender bonds U ضمانت نامههای مناقصه یامزایده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tenderer U شرکت کننده در مناقصه یامزایده
bidders U شرکت کننده در مناقصه یامزایده
bidder U شرکت کننده در مناقصه یامزایده
bid bond U ضمانت شرکت در مناقصه یا مزایده
pecuniary liability U ضمانت ضمانت جبران خسارت
letterboxes U جعبهی نامههای رسیده
mail U نامههای ارسالی یا دریافتی
letterbox U جعبهی نامههای رسیده
post bag U کیسه نامههای پستی
mails U نامههای ارسالی یا دریافتی
supply manuals U ایین نامههای تدارکاتی
registry jacket U پاکت مخصوص نامههای سفارشی
we had a heavy p to day U امروز نامههای بسیاری ازپست داشتیم
capitulary U عضو دستهای درکلیسا مجموعه دستورهاوایین نامههای اداری وشرعی سرلوحه
agony aunt U شخصیکهدر ستونیاز روزنامه مطلبمینویسد کهدر آن پاسخ مشکلات و نامههای خوانندگان طرح میشود
tenders U مناقصه
tenderest U مناقصه
tendered U مناقصه
low tender U مناقصه
low bids U مناقصه
tendering U مناقصه
tender U مناقصه
letterheads U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterhead U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
bid U مناقصه مزایده
bids U مناقصه مزایده
tendering U مناقصه مزایده
bids U پیشنهاد مناقصه
tender notice U مناقصه دهنده
bid U پیشنهاد مناقصه
tender U مناقصه مزایده
tenderest U مناقصه مزایده
invitation to tender U دعوت به مناقصه
tendered U مناقصه مزایده
public submission U مناقصه رسمی
official submission U مناقصه عمومی
bid bond U ضمانتنامه مناقصه
tender notice U اگهی دعوت به مناقصه
bid U به مناقصه یا مزایده گذاشتن
tenders conditions U شرایط عمومی مناقصه
tenderest U پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
bid guarantee U ضمانتنامه شرکت در مناقصه
bids U به مناقصه یا مزایده گذاشتن
earnest money U ضمانتنامه شرکت در مناقصه
by tender U از طریق مزایده یا مناقصه
tendered U پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
to invite tenders for something U چیزی را به مناقصه گذاشتن
tendering U پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
to advertise for bids U چیزی را به مناقصه گذاشتن
tender U پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
bid bond U ضمانتنامه شرکت در مناقصه
tender bond U ضمانتنامه شرکت در مناقصه یا مزایده
invite to tender U دعوت به مناقصه یا مزایده کردن
bid bond U ضمانتنامه شرکت در مناقصه یا مزایده
call for tender U برای مزایده یا مناقصه فراخواندن
bond U ضمانت
warrant U ضمانت
pledge [archaic] [guaranty] U ضمانت
warranty U ضمانت
warranted U ضمانت
gurantee U ضمانت
guaranty U ضمانت
bail U ضمانت
warrants U ضمانت
warranting U ضمانت
mainprise U ضمانت
suretyship U ضمانت
guarantee U ضمانت
sponsorship U ضمانت
guaranteed U ضمانت
guarantees U ضمانت
guarantee U ضمانت
sponsion U ضمانت
sponsored by U به ضمانت
guaranty U ضمانت
warranties U ضمانت
warranty U ضمانت
bondholder U ضمانت دار
bank guarantee U ضمانت بانکی
bilable U ضمانت بردار
bank bond U ضمانت بانکی
bailable U قابل ضمانت
contract guarantee U ضمانت قرارداد
suretyship U عقد ضمانت
letter of indemnity U ضمانت نامه
joint and several guarantee U ضمانت تضامنی
irrepleviable U ضمانت برندار
limplied warranty U ضمانت ضمنی
upon bail U بقیه ضمانت
vouch for U ضمانت کردن
guaranty U ضمانت نامه
guarantee period U دوره ضمانت
fiduciary bond U ضمانت شرافتی
express warranty U ضمانت صریح
irreplevisable U ضمانت برندار
pecuniary liability U ضمانت پولی
bail bond U ضمانت نامه
sanctioning U ضمانت اجرا
sponsor U ضمانت کردن
sanctioned U ضمانت اجرا
guarantees U ضمانت کردن
bond U پیوستگی ضمانت
sponsoring U ضمانت کردن
sponsors U ضمانت کردن
guarantor U ضمانت کننده
sanction U ضمانت اجرا
guarantors U ضمانت کننده
responsibilities U ضمانت جوابگویی
bonded U ضمانت شده
responsibility U ضمانت جوابگویی
guaranteed U ضمانت کردن
vouch U ضمانت کردن
pledged U وثیقه ضمانت
pledges U وثیقه ضمانت
pledging U وثیقه ضمانت
answered U ضمانت کردن
assurance U ضمانت وثیقه
answering U ضمانت کردن
insure U ضمانت کردن
answers U ضمانت کردن
guarantee U ضمانت کردن
pledge U وثیقه ضمانت
warranty U ضمانت نامه
warranties U ضمانت نامه
sanctions U ضمانت اجرا
assurances U ضمانت وثیقه
answer U ضمانت کردن
warranted U ضمانت کردن مجوز
warrent U ضمانت یاتعهد کردن
warrant U ضمانت کردن مجوز
to stand surety for any one U ضمانت کسیرا کردن
bail U تضمین ضمانت کردن
to bail out U با ضمانت از زندان دراوردن
stand surety for a person U ضمانت کسی را کردن
the watch is warranted U ضمانت شده است
to go bail for any one U ضمانت کسی راکردن
sanctioning U ضمانت اجرایی قانون
guaranteed U شخص ضمانت شده
sanctions U ضمانت اجرایی قانون
guarantee U شخص ضمانت شده
board exchange warranty U ضمانت تعویض برد
able to justify bail U قادر به تقبل ضمانت
bank guarantee U ضمانت نامه بانکی
act as surety U کفالت یا ضمانت کردن
bailment U رهایی به قید ضمانت
sanctioned U ضمانت اجرایی قانون
it is not protected by sanctions U ضمانت اجرایی ندارد
warranting U ضمانت کردن مجوز
warrants U ضمانت کردن مجوز
sanction U ضمانت اجرایی قانون
joint bond U تعهد یا ضمانت مشترک
i guarantee his appearance U من ضمانت می کنم که حاضرشود
guarantees U شخص ضمانت شده
wages U ضمانت حسن انجام کار
waged U ضمانت حسن انجام کار
sanctioned U مجوز جریمه ضمانت اجرا
guarantee U ضمانت نامه تضمین کردن
waging U ضمانت حسن انجام کار
guaranteed U ضمانت نامه تضمین کردن
to vouch for any one's honesty U ضمانت درستی کسی را کردن
guarantees U ضمانت نامه تضمین کردن
wage U ضمانت حسن انجام کار
tender guarantee U ضمانت شرکت در مزایده یامناقصه
sanction U مجوز جریمه ضمانت اجرا
guaranty U تضمین ضمانت یا تعهد کردن
average bond U ضمانت نامه جبران خسارت
sanctioned U ضمانت اجرایی معین کردن
guarantee a contract U اجرای قراردادی را ضمانت کردن
good performance guarantee U ضمانت حسن انجام کار
sanctioning U مجوز جریمه ضمانت اجرا
sanctions U ضمانت اجرایی معین کردن
sanctions U مجوز جریمه ضمانت اجرا
sanctioning U ضمانت اجرایی معین کردن
sanction U ضمانت اجرایی معین کردن
pledgeor U دهنده ضمانت یابیعانه یا قول
pledgor U دهنده ضمانت یابیعانه یا قول
repayment guarantee U ضمانت استرداد پیش پرداخت
performance guarantee U ضمانت حسن انجام کار
open credit U اعتبار بدون ضمانت نامه
vouch U ضمانت کردن مسئول واقع شدن
30% down payment against bank guaranty U ۳۰ درصد پیش پرداخت در برابر ضمانت بانکی
local parole U زندانی که به قید ضمانت محلی ازاد میشود
accommodation bill U براتی که جهت کمک یا ضمانت فردی تهیه میگردد
bareboat charter U ضمانت نامه تضمین حرکت کشتی و پرداخت مخارج پرسنل ان
del credere U ضمانت فروشنده حق العمل کار نسبت به معتبر بودن خریدار
warranting U اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warrants U اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranted U اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warrant U اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
to pass one's word for another U از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
considerations U وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
consideration U وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
bilable U قابل رهایی قابل ضمانت
ubi jus, ibi remedium U هر جا حقی هست ضمانت اجرا هم هست هر جا حقی است حق استیفاء ان هم وجوددارد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com