English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tender guarantee U ضمانت شرکت در مزایده یامناقصه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tenderer U شرکت کننده در مزایده یامناقصه
bid bond U ضمانت شرکت در مناقصه یا مزایده
tenderer U پیشنهاد دهنده در مزایده یامناقصه
bid bond U ضمانتنامه شرکت در مناقصه یا مزایده
tender bond U ضمانتنامه شرکت در مناقصه یا مزایده
pecuniary liability U ضمانت ضمانت جبران خسارت
letterhead U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterheads U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation U شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
limited company U شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
constituent company U شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company U شرکت مادر شرکت مرکزی
tendering U مزایده
tender U مزایده
high tender U مزایده
high bids U مزایده
tendered U مزایده
bidding U مزایده
tenderest U مزایده
auctions U مزایده
auctioning U مزایده
auctioned U مزایده
auction U مزایده
public sale U مزایده
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource U به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
tender U مناقصه مزایده
outcry U حراج مزایده
outcries U حراج مزایده
bid U پیشنهاد مزایده
auction sale U مزایده فروش
tendered U مناقصه مزایده
tendering U مناقصه مزایده
tenderest U مناقصه مزایده
invitation to tender U دعوت به مزایده
high tender U به مزایده گذاشتن
put up to auction U به مزایده گذاشتن
sell by auction U به مزایده فروختن
bid U مناقصه مزایده
auctioneer U متصدی مزایده
bids U مناقصه مزایده
appeal for tenders U درخواست مزایده
bids U پیشنهاد مزایده
highest bidder U برنده مزایده
biddability U مزایده شدنی
auctioneers U متصدی مزایده
bid U به مناقصه یا مزایده گذاشتن
licit U فروش ازطریق مزایده
tenderest U پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
to advertise for bids U چیزی را به مزایده گذاشتن
to invite tenders for something U چیزی را به مزایده گذاشتن
tendered U پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
bids U به مناقصه یا مزایده گذاشتن
tendering U پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
auction of rug U حراج و مزایده فرش
tender U پیشنهاد در مزایده یا مناقصه
by tender U از طریق مزایده یا مناقصه
bidding U پیشنهاد مزایده کردن
invite to tender U دعوت به مناقصه یا مزایده کردن
call for tender U برای مزایده یا مناقصه فراخواندن
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless U شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
housed U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
body corporate U شرکت شرکت سهامی
business group U شرکت سهامی [شرکت]
sponsion U ضمانت
guaranteed U ضمانت
guarantees U ضمانت
sponsored by U به ضمانت
suretyship U ضمانت
mainprise U ضمانت
warranty U ضمانت
warranted U ضمانت
warrant U ضمانت
warranties U ضمانت
bond U ضمانت
guaranty U ضمانت
warranting U ضمانت
gurantee U ضمانت
sponsorship U ضمانت
bail U ضمانت
warranty U ضمانت
guarantee U ضمانت
guaranty U ضمانت
pledge [archaic] [guaranty] U ضمانت
warrants U ضمانت
guarantee U ضمانت
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
guarantors U ضمانت کننده
vouch for U ضمانت کردن
assurances U ضمانت وثیقه
express warranty U ضمانت صریح
irreplevisable U ضمانت برندار
fiduciary bond U ضمانت شرافتی
sanctioning U ضمانت اجرا
bail bond U ضمانت نامه
sponsor U ضمانت کردن
suretyship U عقد ضمانت
bond U پیوستگی ضمانت
guarantor U ضمانت کننده
guaranty U ضمانت نامه
pledging U وثیقه ضمانت
insure U ضمانت کردن
bondholder U ضمانت دار
pledges U وثیقه ضمانت
bilable U ضمانت بردار
pledge U وثیقه ضمانت
pledged U وثیقه ضمانت
bank guarantee U ضمانت بانکی
bank bond U ضمانت بانکی
sponsors U ضمانت کردن
sponsoring U ضمانت کردن
upon bail U بقیه ضمانت
irrepleviable U ضمانت برندار
bonded U ضمانت شده
guarantee period U دوره ضمانت
bailable U قابل ضمانت
vouch U ضمانت کردن
responsibilities U ضمانت جوابگویی
warranty U ضمانت نامه
contract guarantee U ضمانت قرارداد
answered U ضمانت کردن
answering U ضمانت کردن
sanctioned U ضمانت اجرا
warranties U ضمانت نامه
pecuniary liability U ضمانت پولی
answers U ضمانت کردن
limplied warranty U ضمانت ضمنی
responsibility U ضمانت جوابگویی
sanctions U ضمانت اجرا
guarantees U ضمانت کردن
guaranteed U ضمانت کردن
joint and several guarantee U ضمانت تضامنی
answer U ضمانت کردن
guarantee U ضمانت کردن
letter of indemnity U ضمانت نامه
assurance U ضمانت وثیقه
sanction U ضمانت اجرا
the watch is warranted U ضمانت شده است
bank guarantee U ضمانت نامه بانکی
to bail out U با ضمانت از زندان دراوردن
stand surety for a person U ضمانت کسی را کردن
guarantees U شخص ضمانت شده
i guarantee his appearance U من ضمانت می کنم که حاضرشود
act as surety U کفالت یا ضمانت کردن
warrants U ضمانت کردن مجوز
board exchange warranty U ضمانت تعویض برد
guaranteed U شخص ضمانت شده
guarantee U شخص ضمانت شده
able to justify bail U قادر به تقبل ضمانت
to go bail for any one U ضمانت کسی راکردن
bailment U رهایی به قید ضمانت
warrant U ضمانت کردن مجوز
joint bond U تعهد یا ضمانت مشترک
bail U تضمین ضمانت کردن
sanctions U ضمانت اجرایی قانون
it is not protected by sanctions U ضمانت اجرایی ندارد
sanctioning U ضمانت اجرایی قانون
warrent U ضمانت یاتعهد کردن
sanctioned U ضمانت اجرایی قانون
to stand surety for any one U ضمانت کسیرا کردن
warranted U ضمانت کردن مجوز
warranting U ضمانت کردن مجوز
sanction U ضمانت اجرایی قانون
performance guarantee U ضمانت حسن انجام کار
open credit U اعتبار بدون ضمانت نامه
average bond U ضمانت نامه جبران خسارت
repayment guarantee U ضمانت استرداد پیش پرداخت
pledgeor U دهنده ضمانت یابیعانه یا قول
pledgor U دهنده ضمانت یابیعانه یا قول
good performance guarantee U ضمانت حسن انجام کار
sanctioned U مجوز جریمه ضمانت اجرا
sanctioning U مجوز جریمه ضمانت اجرا
waging U ضمانت حسن انجام کار
wages U ضمانت حسن انجام کار
waged U ضمانت حسن انجام کار
wage U ضمانت حسن انجام کار
sanctions U مجوز جریمه ضمانت اجرا
guarantee a contract U اجرای قراردادی را ضمانت کردن
sanctioned U ضمانت اجرایی معین کردن
to vouch for any one's honesty U ضمانت درستی کسی را کردن
guarantee U ضمانت نامه تضمین کردن
guaranteed U ضمانت نامه تضمین کردن
tender bonds U ضمانت نامههای مناقصه یامزایده
guaranty U تضمین ضمانت یا تعهد کردن
sanctioning U ضمانت اجرایی معین کردن
sanctions U ضمانت اجرایی معین کردن
sanction U ضمانت اجرایی معین کردن
sanction U مجوز جریمه ضمانت اجرا
guarantees U ضمانت نامه تضمین کردن
vouch U ضمانت کردن مسئول واقع شدن
local parole U زندانی که به قید ضمانت محلی ازاد میشود
30% down payment against bank guaranty U ۳۰ درصد پیش پرداخت در برابر ضمانت بانکی
selling race U مسابقه اسب دوانی که در ان اسب برنده بمعرض مزایده گذارده میشود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com