Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dielectric power factor
U
ضریب قدرت دی الکتریکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
attenuation factor
U
ضریب فرسایش انرژی موج ضریب افت قدرت امواج
power factor
U
ضریب قدرت
dielectric power
U
قدرت دی الکتریکی
acid test ratio
U
ضریب قدرت پرداخت
acidity coefficient
U
ضریب قدرت اسیدی
oxygen ration
U
ضریب قدرت اسیدی
dielectric loss factor
U
ضریب اتلاف دی الکتریکی
insulation power factor
U
ضریب قدرت عایق بندی
cogency
U
قدرت ضریب هشیاری زور
scaling law
U
ضریب محاسبه قدرت بمب اتمی
available
U
بیشترین قدرت الکتریکی یا پردازش یک سیستم
conductance
U
ضریب هدایت قدرت هدایت
modulus of elasticity
U
ضریب ارتجاعی ضریب فنری ضریب جهندگی
availability factor
U
ضریب امادگی عملیاتی هواپیماها یا ناوها ضریب قابلیت استفاده
convergence factor
U
ضریب تقارب نصف النهارات ضریب انحراف شبکه
empowering
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
electrostatic
U
ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
design stress resultant
U
تلاشی که در محاسبات بکار میرود وبرابر است با حاصلضرب تلاش در ضریب تشدید یادرصورت لزوم ضریب تصغیر
reduction coefficient
U
ضریب کاهش استعداد ضریب دیدبانی
probability factor
U
ضریب احتمال وقوع ضریب احتمالات
PSU
U
مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
charactristics
U
مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
creativeness
U
قدرت خلاقه قدرت ابداع
runoff coefficient
U
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
biquinary notation
U
دستگاه نمادسازی که در ان هر رقم اعشاری توسط یک جفت رقم متشکل از یک ضریب 5 و یک ضریب 1 نشان داده میشود
partition coefficient
U
ضریب توزیع ضریب تقسیم
factor of safety
U
ضریب تامین ضریب اطمینان
gini coefficient
U
شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
dictatorship of proletariat
U
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power
U
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
authoritarainism
U
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
scale factor
U
ضریب مقیاس نقشهای ضریب تبدیل مقیاس نقشه
electrical and otherwise
U
الکتریکی و غیر الکتریکی
anti-
U
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
slices
U
ضریب محاسبات لجستیکی ضریب نیازمندیهای لجستیکی
slice
U
ضریب محاسبات لجستیکی ضریب نیازمندیهای لجستیکی
ballistic coefficient
U
ضریب زاویه بالیستیکی ضریب تاثیر بالیستیکی
gradient circuit
U
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
radar discrimination
U
قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
gas electric generating set
U
مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
powered
U
قدرت
power
U
قدرت
powering
U
قدرت
vigour
U
قدرت
forcing
U
قدرت
inauthoritative
U
بی قدرت
posse
U
قدرت
posses
U
قدرت
godown
U
قدرت
strength
U
قدرت
strengths
U
قدرت
energy
U
قدرت
energies
U
قدرت
might
U
قدرت
capability
U
قدرت
strong arm
U
قدرت
strong-arm
U
قدرت
forces
U
قدرت
force
U
قدرت
commanding
U
با قدرت
abilities
U
قدرت
ability
U
قدرت
authority
U
قدرت
powers
U
قدرت
sovereignty
U
قدرت
potency
U
قدرت
nerves
U
قدرت
nerve
U
قدرت
tension
U
قدرت
tensions
U
قدرت
zing
U
قدرت
vis
U
قدرت
strenght
U
قدرت
will power
<idiom>
U
قدرت
vim
U
قدرت
vigor
U
قدرت
power takeoff
U
قدرت
phi coefficient
U
ضریب فی
module
U
ضریب
modules
U
ضریب
coefficient
U
ضریب
ratios
U
ضریب
coefficients
U
ضریب
factor
U
ضریب
factors
U
ضریب
ratio
U
ضریب
modulus
U
ضریب
hands
U
قدرت توپگیری
pi accepting
U
قدرت پی پذیری
hiding power
U
قدرت پوشش
high powerd money
U
پول پر قدرت
solvency
U
قدرت حلالپوشی
high power engine
U
موتورپر قدرت
dynamism
U
قدرت تحرک
high power microscope
U
میکروسکوپ پر قدرت
high power transformer
U
ترانسفورماتور قدرت
high power transistor
U
ترانزیستور قدرت
horse power
U
قدرت اسب
power failure
U
قطع قدرت
purchasing power
U
قدرت خرید
low power stage
U
طبقه کم قدرت
low power transistor
U
ترانزیستور با قدرت کم ترانزیستور کم قدرت
full
U
تمام قدرت
fullest
U
تمام قدرت
input power
U
قدرت ورودی
conveying capacity
U
قدرت انتقال
increase of power
U
افزایش قدرت
imperium
U
قدرت مطلقه
authoritarianism
U
قدرت طلبی
countervailing power
U
قدرت همسنگ
firepower
U
قدرت شلیک
power failures
U
قطع قدرت
ionic strength
U
قدرت یونی
power switch
U
کلید قدرت
superpowers
U
ابر قدرت
enterprise
U
قدرت اقدام
economic potential
U
قدرت اقتصادی
economic power
U
قدرت اقتصادی
enterprises
U
قدرت اقدام
effective power
U
قدرت موثر
heaven
U
قدرت پروردگار
emissive power
U
قدرت صدور
engine performance
U
قدرت موتور
engine power
U
قدرت موتور
cutting power
U
قدرت برش
cutting capacity
U
قدرت برش
explosive energy
U
قدرت انفجار
sight
U
قدرت دید
sights
U
قدرت دید
superpower
U
ابر قدرت
dielectric strength
U
قدرت دی الکتریک
diagonal power
U
قدرت قطری
detection range
U
قدرت اکتشافی
detectability
U
قدرت اشکارسازی
destructivity
U
قدرت تخریب
deglutition
U
قدرت بلع
driving power
U
قدرت محرکه
rod
U
میله قدرت
rods
U
میله قدرت
damping power
U
قدرت میرایی
explosive force
U
قدرت انفجار
leverage
U
قدرت نفوذ
staying power
U
طاقت قدرت
discourses
U
قدرت استقلال
discourse
U
قدرت استقلال
posses
U
قدرت قانونی
posse
U
قدرت قانونی
omnipotence
U
قدرت تام
omnipotence
U
قدرت مطلق
great power
U
کشور با قدرت
gripping power
U
قدرت مهارکنندگی
heam yoei vooly
U
تئوری قدرت
authoritarians
U
قدرت طلب
fasces
U
قدرت مجازات
stock-cars
U
قدرت و دوام
stock-car
U
قدرت و دوام
stock car
U
قدرت و دوام
fire power
U
قدرت اتش
fire power
U
قدرت تیراندازی
on
U
در اوج قدرت
fluxing power
U
قدرت سیلان
acidity
U
قدرت اسیدی
authoritarian
U
قدرت طلب
generator output
U
قدرت مولد
heavy current circuit breaker
U
کلید قدرت
combat power
U
قدرت رزمی
resolving power
U
قدرت تفکیک
power outege
U
قطع قدرت
power loss
U
گمگشتگی قدرت
strenght
U
قدرت شدت
power loss
U
تلف قدرت
power function
U
تابع قدرت
adhesive stress
U
قدرت چسبندگی
benumb
U
بی قدرت کردن
saber rattling
U
قدرت نمایی
authority symbol
U
نماد قدرت
power distribution
U
پخش قدرت
power dissipation
U
اتلاف قدرت
creativity
U
قدرت خلاقه
will-power
U
قدرت اراده
absorption power
U
قدرت جذب
reflecting power
U
قدرت انعکاس
authority figure
U
مظهر قدرت
power supplay
U
منبع قدرت
power source
U
منبع قدرت
the finger of god
U
قدرت خدا
rating plate
U
پلاک قدرت
like a ton of bricks
<idiom>
U
به شدت یا با قدرت
retentivity
U
قدرت نگهداری
receptivity
U
قدرت پذیرش
puissance
U
توان قدرت
powered
U
قدرت نیرو
useful power
U
قدرت مفید
prepotency
U
قدرت کامل
prepotence
U
قدرت کامل
basicity
U
قدرت بازی
power transmission
U
انتقال قدرت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com