English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
assurance factor U ضریب اطمینان
coefficient of safety U ضریب اطمینان
confidence coefficicent U ضریب اطمینان
factor of safety U ضریب اطمینان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
factor of safety U ضریب تامین ضریب اطمینان
ultimate factor of safety U ضریب اطمینان اختیاری
Other Matches
modulus of elasticity U ضریب ارتجاعی ضریب فنری ضریب جهندگی
availability factor U ضریب امادگی عملیاتی هواپیماها یا ناوها ضریب قابلیت استفاده
attenuation factor U ضریب فرسایش انرژی موج ضریب افت قدرت امواج
convergence factor U ضریب تقارب نصف النهارات ضریب انحراف شبکه
design stress resultant U تلاشی که در محاسبات بکار میرود وبرابر است با حاصلضرب تلاش در ضریب تشدید یادرصورت لزوم ضریب تصغیر
reduction coefficient U ضریب کاهش استعداد ضریب دیدبانی
probability factor U ضریب احتمال وقوع ضریب احتمالات
confident test U ازمایش قابلیت اطمینان ازمایش اطمینان از عمل یکان
charactristics U مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
reliability U اطمینان قابلیت اطمینان
runoff coefficient U ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
biquinary notation U دستگاه نمادسازی که در ان هر رقم اعشاری توسط یک جفت رقم متشکل از یک ضریب 5 و یک ضریب 1 نشان داده میشود
partition coefficient U ضریب توزیع ضریب تقسیم
gini coefficient U شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
scale factor U ضریب مقیاس نقشهای ضریب تبدیل مقیاس نقشه
slices U ضریب محاسبات لجستیکی ضریب نیازمندیهای لجستیکی
ballistic coefficient U ضریب زاویه بالیستیکی ضریب تاثیر بالیستیکی
slice U ضریب محاسبات لجستیکی ضریب نیازمندیهای لجستیکی
certainties U اطمینان
instable U بی اطمینان
certainty U اطمینان
fideism U اطمینان
trust U اطمینان
trusted U اطمینان
trusts U اطمینان
confidence limit U حد اطمینان
security U اطمینان
surety U اطمینان
safety U اطمینان
confidences U اطمینان
sureties U اطمینان
trustingly U با اطمینان
confidence U اطمینان
affiance U اطمینان
assuredness U اطمینان
certes U اطمینان
assurance U اطمینان
certitude U اطمینان
assurances U اطمینان
reputable U قابل اطمینان
safety belt U کمربند اطمینان
trustful U معتمد اطمینان
assurable U قابل اطمینان
reassurances U اطمینان افرینی
reassurances U اطمینان مجدد
reassurance U اطمینان افرینی
reassurance U اطمینان مجدد
confidingly U از روی اطمینان
reliable U قابل اطمینان
safety belts U کمربند اطمینان
confides U اطمینان کردن
confided U اطمینان کردن
ensures U اطمینان یافتن
ensured U اطمینان یافتن
ensure U اطمینان یافتن
accredit U اطمینان کردن
liable U قابل اطمینان
dependable U قابلیت اطمینان
safety-valve U دریچه اطمینان
safety-valves U دریچه اطمینان
accredits U اطمینان کردن
assuring U اطمینان دادن
assure U اطمینان دادن
ensuring U اطمینان یافتن
confide U اطمینان کردن
assures U اطمینان دادن
valid U قابل اطمینان
trusty U اطمینان بخش
solid U قابل اطمینان
solids U قابل اطمینان
aplomb U اطمینان بخود
insuring U اطمینان یافتن
insures U اطمینان یافتن
accrediting U اطمینان کردن
truster U اطمینان کننده
sicker U قابل اطمینان
reliability U قابل اطمینان
reliability U قابلیت اطمینان
limits of confidence U حدود اطمینان
level of confidence U سطح اطمینان
failure safety U قابلیت اطمینان
interval confidence U دامنه اطمینان
play up U اطمینان دادن به
positiveness U قطعیت اطمینان
quality assurance U اطمینان از کیفیت
safety valve U دریچه اطمینان
safety plug U پولک اطمینان
safety lamp U چراغ اطمینان
safety hook U قلاب اطمینان
safety glass U شیشه اطمینان
safety fuse U فیوز اطمینان
unpromising U غیرقابل اطمینان
safe valve U دریچه اطمینان
relief valve U شیر اطمینان
unreliability U عدم اطمینان
overconfidence U اطمینان بیش از حد
reliability U قابلیت اطمینان
interval confidence U فاصله اطمینان
confidence interval U فاصله اطمینان
fire escape U پلکان اطمینان
fire escapes U پلکان اطمینان
confidence belt U کمربند اطمینان
uncertainties U عدم اطمینان
uncertainty U عدم اطمینان
dependability U قابلیت اطمینان
confidence limits U حدود اطمینان
bleeder valve U شیر اطمینان
assuror U اطمینان دهنده
assurer U اطمینان دهنده
confidence level U درجه اطمینان
insurance stockage U ذخیره اطمینان
i'll warrant U اطمینان میدهم
figure on اطمینان داشتن
fiducial interval U فاصله اطمینان
factor of safety U عامل اطمینان
cretain U تاحدی اطمینان
coniviction U عقیده اطمینان
safer U صحیح اطمینان بخش
I am positive that ... U من اطمینان کامل دارم که ...
mistrust U اطمینان نکردن به فن داشتن
mistrusted U اطمینان نکردن به فن داشتن
mistrusting U اطمینان نکردن به فن داشتن
checks U اطمینان از صحت چیزی
fiduciary U اطمینان بخش ثقه
safest U صحیح اطمینان بخش
safe U صحیح اطمینان بخش
reassures U دوباره اطمینان دادن
reassured U دوباره اطمینان دادن
reassure U دوباره اطمینان دادن
safes U صحیح اطمینان بخش
reasure U دوباره اطمینان یا قوت
safe yield U بده قابل اطمینان
mistrusts U اطمینان نکردن به فن داشتن
area of uncertainity U منطقه عدم اطمینان
check U اطمینان از صحت چیزی
qualm U عدم اطمینان بیم
qualms U عدم اطمینان بیم
reliability U قابلیت اطمینان اعتبار
trusty U موتمن مورد اطمینان
misgiving U عدم اطمینان ترس
misgivings U عدم اطمینان ترس
trusts U اطمینان پشت گرمی
persuasion U اطمینان عقیده دینی
trusted U اطمینان پشت گرمی
persuasions U اطمینان عقیده دینی
trust U اطمینان پشت گرمی
checked U اطمینان از صحت چیزی
quality assurance U عملیات اطمینان از کیفیت جنس
trut U اطمینان داشتن توکل کردن
persuasion U نظریه یا عقیده ازروی اطمینان
i rely or your secrecy U من به رازداری شما اطمینان میکنم
i reckon U اطمینان به دوستی کسی داشتن
i assured him of that U به او در این باره اطمینان دادم
unreliable U غیر قابل اطمینان نامعتبر
anti flood valve U شیر اطمینان مانع طغیان
avouch U اقرار کردن اطمینان دادن
bleeder type steam engine U ماشین بخار با شیر اطمینان
to believe in somebody [something] U اطمینان داشتن به کسی [چیزی]
dependable U قابل اطمینان مورد اعتماد
accredits U مورد اطمینان بودن یا شدن
accrediting U مورد اطمینان بودن یا شدن
accredit U مورد اطمینان بودن یا شدن
vouch U اطمینان دادن تایید کردن
swear by <idiom> U کاملا از چیزی اطمینان داشتن
persuasions U نظریه یا عقیده ازروی اطمینان
confidence man U کسی که از اطمینان دیگرسوء استفاده میکند
mistrustfully U ازروی بدگمانی از روی عدم اطمینان
authentication U اطمینان از اینکه چیزی صحیح است
sail in U با جدیت و اطمینان بکاری مبادرت کردن
controls U اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
I'm sure we can come to some arrangement. U من اطمینان دارم که ما می توانیم به توافقی برسیم .
controlling U اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
control U اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
life is not worth an hour's p U ساعتی هم نمیتوان به زندگی اطمینان داشت
maintained U اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
bank on <idiom> U اطمینان داشتن ،روی چیزی حساب کردن
chunking along U عملکرد یک برنامه طویل الاجراو قابل اطمینان
maintain U اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
measure U عملیات برای اطمینان یافتن از صحت چیزی
maintains U اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
arithmetic U عملیات محاسباتی مجدد برای اطمینان از صحت نتیجه
balance U روش اطمینان یافتن از هم سطح بودن در انتهای دو ستون
On comparison, the Mercedes was the more reliable of the two cars. U هنگام مقایسه دو خودرو، بنز قابل اطمینان تر بود.
balances U روش اطمینان یافتن از هم سطح بودن در انتهای دو ستون
aligning U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
acatalectic U قاضی یاشخصی که نمیتواند به صحت امری اطمینان حاصل کند
tested U اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
aligner U وسیلهای که از صاف بودن کاغذ در چاپگر اطمینان حاصل میکند
aligns U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
align U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligned U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
test U اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
verification U بررسی هرکلیدبرای اطمینان ازاعتبار آن برای یک برنامه کاربردی خاص
tests U اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
synchronising U اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند
synchronises U اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند
synchronizes U اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند
sync U باس ارسالی برای اطمینان از این که گیرنده با فرستنده سنکرون است
protection U اطمینان از اینکه داده توسط کاربر نامجاز کپی نشده است
synchronised U اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com