Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
gallery hit or stroke
U
ضربه یاضربت نمایان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hit
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
sensible
U
نمایان
visible
U
نمایان
seeming
U
نمایان
ostensible
U
نمایان
salient
U
نمایان
punted
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
egregious
U
برجسته نمایان
feats
U
فتح نمایان
feat
U
فتح نمایان
dominant
U
نمایان عمده
detection
U
نمایان سازی
standaway
U
نمایان بر بدن
rousing
U
نمایان رایج
impluse response
U
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
gest
U
کار نمایان هم صحبت
peered
U
نمایان شدن بنظررسیدن
libration of the moon
U
جنبش نمایان ماه
sensibly
U
بطور نمایان یا محسوس
peer
U
نمایان شدن بنظررسیدن
he smells of oil
U
اثارمطالعه از او نمایان است
geste
U
کار نمایان هم صحبت
visible
U
نمایان قابل رویت
peering
U
نمایان شدن بنظررسیدن
detected
U
کشف کردن نمایان ساختن
detects
U
کشف کردن نمایان ساختن
detecting
U
کشف کردن نمایان ساختن
indicate
U
نمایان ساختن اشاره کردن بر
bubble horizon
U
افق نمایان از زیر ابر
indicated
U
نمایان ساختن اشاره کردن بر
detect
U
کشف کردن نمایان ساختن
indicates
U
نمایان ساختن اشاره کردن بر
actimeter
U
نمایان ساز
[جنبش بدن]
inartistically
U
بی انکه نشان هنراز ان نمایان باشد
NCR paper
U
نوشته هم روی کاغذ نمایان میشود
featuring
U
نمایان کردن بطوربرجسته نشان دادن
features
U
نمایان کردن بطوربرجسته نشان دادن
featured
U
نمایان کردن بطوربرجسته نشان دادن
feature
U
نمایان کردن بطوربرجسته نشان دادن
relictoin
U
پایین رفتن اب و نمایان شدن زیر اب
crosser
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
parpen
U
سنگ تراشی مه از توی دیواری گذر کرده و ازدوسوی ان نمایان باشد
sclaff
U
ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
shank
U
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
libration
U
جنبش ترازویی و حرکت موازنهای جنبش نمایان ماه
placekick
U
ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
molif
U
شکل نمایان شکل عمده
surge
U
ضربه
surged
U
ضربه
stroking
U
ضربه
surges
U
ضربه
stroked
U
ضربه
double kick
U
دو ضربه پی در پی
impact
U
ضربه
butting
U
ضربه با سر
sole trap
U
ضربه با کف پا
sole of the foot kick
U
ضربه با کف پا
sole kick
U
ضربه با کف پا
slugger
U
ضربه زن
shock proof
U
ضد ضربه
interrupter
U
ضربه گر
shocks
U
ضربه
head
U
ضربه با سر
brunt
U
ضربه
pulsed
U
ضربه
shocked
U
ضربه
hacks
U
ضربه
hacked
U
ضربه
hack
U
ضربه
impluse
U
ضربه
shock
U
ضربه
pulse
U
ضربه
impulse
U
ضربه
impulses
U
ضربه
pushes
U
ضربه
pushed
U
ضربه
push
U
ضربه
mishit
U
ضربه بد
impacts
U
ضربه
shots
U
ضربه
kick
U
ضربه
flaps
U
ضربه
kick
U
ضربه با پا
bonking
U
ضربه بر سر
thud
U
ضربه
bonks
U
ضربه بر سر
flapped
U
ضربه
flap
U
ضربه
collisions
U
ضربه
kicks
U
ضربه با پا
kicked
U
ضربه با پا
kicking
U
ضربه با پا
kicked
U
ضربه
thudded
U
ضربه
shot
U
ضربه
thudding
U
ضربه
kicking
U
ضربه
yee jupkki
U
ضربه پا
thuds
U
ضربه
bonk
U
ضربه بر سر
bonked
U
ضربه بر سر
whang
U
ضربه
collision
U
ضربه
strokes
U
ضربه
pop
U
ضربه
strikeless
U
بی ضربه
popped
U
ضربه
pops
U
ضربه
stroke
U
ضربه
tits
U
ضربه
tit
U
ضربه
left
U
ضربه چپ
antiknock
U
ضد ضربه
butt joint
U
ضربه
blow
U
ضربه
shockproof
U
ضد ضربه
blows
U
ضربه
kicks
U
ضربه
belts
U
ضربه محکم
dubbed
U
ضربه کم جان
shock waves
U
موج ضربه
four
U
ضربه 4 امتیازی
lashed
U
ضربه مژگان
belt
U
ضربه محکم
hammer blow
U
ضربه قوچ
dubs
U
ضربه کم جان
lashes
U
ضربه مژگان
lash
U
ضربه مژگان
lollipops
U
ضربه اسان
lash
U
ضربه شلاق
dub
U
ضربه کم جان
lashed
U
ضربه شلاق
shock wave
U
موج ضربه
hammer drill
سوراخ کن ضربه ای
lollipop
U
ضربه اسان
lashes
U
ضربه شلاق
clumped
U
ضربه سنگین
slats
U
ضربه شدید
electric shock
U
ضربه برقی
impluse regenerator
U
بازیاب ضربه
sixes
U
ضربه 6 امتیازی
impluse ratio
U
نسبت ضربه
drumbeat
U
ضربه طبل
six
U
ضربه 6 امتیازی
drumbeats
U
ضربه طبل
slat
U
ضربه شدید
coinage
U
ضربه سکه
ipon
U
ضربه فنی
slugging
U
ضربه زنی
inside kick
U
ضربه با روی پا
initial thrust
U
ضربه اصلی
electric shocks
U
ضربه برقی
jar
U
ضربه زدن
jarred
U
ضربه زدن
jars
U
ضربه زدن
impluse
U
ضربه ولتاژ
impluse
U
ضربه جریان
impact effect
U
اثر ضربه
cherry
U
ضربه ناموفق
impact coefficient
U
ضریب ضربه
whiff
U
ضربه ناموفق
impact chisel
قلم ضربه ای
impact acceleration
شتاب ضربه ای
ignition pulse
U
ضربه احتراق
horryo chagi
U
ضربه کشش پا
impact factor
U
ضریب ضربه
impact test
U
ازمایش ضربه
percussion
U
ضربه زدن
shock
U
ضربه تکان
shocked
U
ضربه تکان
clumps
U
ضربه سنگین
clumping
U
ضربه سنگین
shocks
U
ضربه تکان
clump
U
ضربه سنگین
cherries
U
ضربه ناموفق
change beat
U
تبادل ضربه
birth trauma
U
ضربه تولد
double hit
U
دو ضربه غیرمجاز پی در پی
jolts
U
تکان ضربه
jolting
U
تکان ضربه
dollyo chagi
U
ضربه دورانی پا
pickier
U
ضربه زننده
jolted
U
تکان ضربه
pickiest
U
ضربه زننده
POW
U
صدای ضربه
down stroke
U
ضربه رو به پایین
slashed
U
ضربه سریع
slashes
U
ضربه سریع
finishing blow
U
ضربه مرگ
drop shot
U
ضربه دراپ
POWs
U
صدای ضربه
downward travel
U
ضربه رو به پایین
downward travel
U
ضربه برگشت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com