Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
blowback
U
ضربه عقب نشینی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hit
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
withdrawals
U
عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
withdrawal
U
عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
backpedal
U
عقب نشینی در مقابل حریف عقب نشینی
punt
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
variable recoil
U
سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
recoilless
U
جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
impluse response
U
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
crossest
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
sclaff
U
ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
shank
U
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
illuviation
U
ته نشینی
sedinentation
U
ته نشینی
settling
U
ته نشینی
soirees
U
شب نشینی
subsidence
U
ته نشینی
sedimentation
U
ته نشینی
evening party
U
شب نشینی
an eveing party
U
شب نشینی
sedimentary
U
ته نشینی
adsorption
U
رو نشینی
nightlife
U
شب نشینی
recoil
U
پی نشینی
recoiled
U
پی نشینی
recoiling
U
پی نشینی
soirTes
U
شب نشینی
soiree
U
شب نشینی
sedimentation
U
ته نشینی
wakes
U
شب نشینی
waked
U
شب نشینی
recoils
U
پی نشینی
deposits
U
ته نشینی
deposit
U
ته نشینی
wake
U
شب نشینی
precipitation
U
ته نشینی
retrocedence
U
پس نشینی
tenantry
U
اجاره نشینی
retreat
U
عقب نشینی
sequestered life
U
گوشه نشینی
line of retreat
U
خط عقب نشینی
urbanism
U
شهر نشینی
recess
U
عقب نشینی
recesses
U
عقب نشینی
sedimentation pond
U
حوضچه ته نشینی
nomadism
U
کوچ نشینی
silting
U
رسوب ته نشینی
reclvsion
U
گوشه نشینی
to burn the midnight oil
شب نشینی کردن
to burn the midnighoil
U
شب نشینی کردن
retrocedence
U
عقب نشینی
retrocession
U
عقب نشینی
ruralize
U
ده نشینی کردن
solitariness
U
گوشه نشینی
retreated
U
عقب نشینی
electrostatic procipitation
U
ته نشینی الکترواستاتیک
hypostatic
U
ناشی از ته نشینی
hutment
U
کلبه نشینی
settlement
U
ته نشینی مسکن
settlements
U
ته نشینی مسکن
seclusion
U
گوشه نشینی
sanctuary
U
حق بست نشینی
cotenancy
U
هم اجاره نشینی
sanctuaries
U
حق بست نشینی
eremitism
U
گوشه نشینی
eremitic life
U
گوشه نشینی
recoils
U
عقب نشینی
katabasis
U
عقب نشینی
recoiling
U
عقب نشینی
recoil
U
عقب نشینی
urbanization
U
شهر نشینی
retreating
U
عقب نشینی
retreats
U
عقب نشینی
suburbia
U
حومه نشینی
break ground
U
عقب نشینی
fallback
U
عقب نشینی
recoiled
U
عقب نشینی
blowback
U
عقب نشینی خودکار
sinks
U
ته نشینی حفره یاگودال
sink
U
ته نشینی حفره یاگودال
sedimentation analysis
U
تجزیه بروش ته نشینی
recoil mechanism
U
مکانیسم عقب نشینی
long recoil
U
عقب نشینی طولانی
ebb current
U
عقب نشینی اب دریا
forced withrawal
U
عقب نشینی اجباری
companionship
U
مصاحبت پهلو نشینی
backblast
U
موج عقب نشینی
backblast
U
شعله عقب نشینی
back pressure
U
فشار عقب نشینی
recoil mechanism
U
دستگاه عقب نشینی
withdraw
U
عقب نشینی کردن
pull away
U
عقب نشینی کردن
withdraws
U
عقب نشینی کردن
rocket propulsion
U
فشارعقب نشینی موشک
setbacks
U
فشار عقب نشینی
setback
U
فشار عقب نشینی
retirement
U
عقب نشینی اختیاری
to lose ground
U
عقب نشینی کردن
scuttled
U
عقب نشینی روزنه
retreating
U
عقب نشینی کردن
scuttling
U
عقب نشینی روزنه
to beat a retreat
U
عقب نشینی کردن
to beat a retreat
U
کوس عقب نشینی
retreat
U
عقب نشینی کردن
to fall back
U
عقب نشینی کردن
retreated
U
عقب نشینی کردن
colonial
U
معماری کوچ نشینی
subornation
U
زیر پا نشینی اغواء
To retreat. To withdraw.
U
عقب نشینی کردن
retreats
U
عقب نشینی کردن
urbanistic
U
وابسته بشهر نشینی
urbanist
U
وابسته بشهر نشینی
short recoil
U
عقب نشینی کوتاه
scuttles
U
عقب نشینی روزنه
to give ground
U
عقب نشینی کردن
scuttle
U
عقب نشینی روزنه
give ground
<idiom>
U
عقب نشینی کردن
to sound the retreat
U
شیپورعقب نشینی زدن
drop back
<idiom>
U
عقب نشینی کردن
setbacks
U
نیروی عقب نشینی توپ
variable slide
U
طول عقب نشینی متغیر
obmutescence
U
خاموش نشینی سکوت عمدی
retreat
U
عقب نشینی کناره گیری
retreated
U
عقب نشینی اجباری بازگشتن
long recoil
U
طول عقب نشینی زیاد
straddle
U
میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
recoils
U
عقب نشینی کردن توپ
recoiling
U
عقب نشینی کردن توپ
retreating
U
عقب نشینی اجباری بازگشتن
insula
U
دستگاه عمارت اجاره نشینی
straddled
U
میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
recoiled
U
عقب نشینی کردن توپ
recoil
U
عقب نشینی کردن توپ
straddles
U
میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
retreating
U
عقب نشینی کناره گیری
a white collar job
U
کار پشت میز نشینی
retreated
U
عقب نشینی کناره گیری
retreat
U
عقب نشینی اجباری بازگشتن
retreats
U
عقب نشینی کناره گیری
cloisters
U
صومعه گوشه نشینی کردن
crawfish
U
ازموضعی عقب نشینی کردن
recoil operated
U
مجهز به دستگاه عقب نشینی
recoil pit
U
چاله عقب نشینی لوله
recoil system
U
سیستم عقب نشینی توپ
recoilless rifle
U
تفنگ بدون عقب نشینی
they are in full retreat
U
سخت عقب نشینی می کنند
cloister
U
صومعه گوشه نشینی کردن
to have a knock back
U
عقب نشینی کردن
[در موقعیتی]
breakdowns
U
ته نشینی مواد معلق دردوغاب
breakdown
U
ته نشینی مواد معلق دردوغاب
counter recoil
U
برگشتن لوله پس از عقب نشینی
hermitic
U
وابسته بگوشه نشینی زهدامیز
hightail
U
باسرعت عقب نشینی کردن
alluvial
U
ته نشینی مربوط به رسوب و ته نشین
retreats
U
عقب نشینی اجباری بازگشتن
to sound the retire
U
شیپور عقب نشینی زدن
setback
U
نیروی عقب نشینی توپ
to sound a retreat
U
شیپور عقب نشینی زدن
placekick
U
ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
back pressure
U
فشاراگزوز فشار عقب نشینی اگزوز
retreat
U
گوشه نشینی
[گروهی برای مدتی]
retire
U
عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
blenches
U
جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
blenched
U
جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
blench
U
جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
blenching
U
جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
The army had to retreat from the battlefield.
U
ارتش مجبور به عقب نشینی از میدان جنگ شد.
retires
U
عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
recoil operated
U
مسلح شونده به وسیله عقب نشینی الات متحرک
To draw in ones houns . Toback down . To retreat.
U
ماست ها را کیسه کردن ( عقب نشینی از روی ترس )
choke ring
U
رینگ مانع فرار گاز در تفنگهای بدون عقب نشینی
jet propulsion
U
نیروی عقب نشینی حاصله از فشار گازفشار خروج گاز
beauty is in the eyes of the beholder
<proverb>
U
اگر بر دیده مجنون نشینی به غیر از خوبی لیلی نبینی
inclusus
U
گوشه نشینی که در غاریا کلبهای می نشست ودرجهانیان رابروی خود می بست
disengagement
U
جدا شدن ازدشمن عقب نشینی اختیاری قطع تماس با دشمن
shoot the duck
U
حرکت جلو و عقب نشینی روی یک پا و پای دیگر کشیده بجلو
gunner's rule
U
روش تخمین مسافت صحیح در تیراندازی با تیربار یاتفنگ بدون عقب نشینی
rifles
U
توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
rifle
U
توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
safety
U
اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
fall back
U
تغییر موضع به عقب دادن عقب نشینی کردن
rocket
[missile with thrust propulsion]
U
موشک
[پرتابه]
[پرتابه با پیشرانش عقب نشینی]
rear party
U
نیروی پوششی عقب نشینی یا عقب دار
kick
U
ضربه
butting
U
ضربه با سر
kicking
U
ضربه با پا
kicked
U
ضربه
thud
U
ضربه
kick
U
ضربه با پا
kicked
U
ضربه با پا
surge
U
ضربه
tits
U
ضربه
pulsed
U
ضربه
surges
U
ضربه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com