English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gird U ضربه شدید
slat U ضربه شدید
slats U ضربه شدید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
alley shot U ضربه شدید کم ارتفاع به دیوار مقابل که بعد به دیوارکناری می خورد
Other Matches
fervor U حرارت شدید اشتیاق شدید
fervour U حرارت شدید اشتیاق شدید
hit U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
punt U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response U پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
crosser U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses U ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross U ضربه هوک پس از ضربه حریف
sclaff U ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
shank U ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
toughest U شدید
violent U شدید
tougher U شدید
tough U شدید
intensive U شدید
acute U شدید
intense U شدید
raging U شدید
forcible U شدید
diametrical U شدید
diametric U شدید
keenest U شدید
rigorous U شدید
sweltering U شدید
slashing U شدید
vehement U شدید
sopping U شدید
inclement U شدید
vehemently U شدید
severest U شدید
severer U شدید
severe U شدید
keen U شدید
drastic U شدید
draconic U شدید
towering U شدید
vigorous U شدید
stalwarts U شدید
climacteric <adj.> U شدید
extensive U شدید
strenuous U شدید
rugged U شدید
grievous U شدید
drastically U شدید
boisterous U شدید
two fisted U شدید
stalwart U شدید
high wrought U شدید
hyperpyrexia U تب شدید
incontrollable U شدید
placekick U ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
workout U کار شدید
workouts U تمرین شدید
workouts U کار شدید
workouts U ورزش شدید
exquisite U شدید سخت
salvoes U افهاراحساسات شدید
workout U ورزش شدید
schwarmerei U احساسات شدید
workout U تمرین شدید
salvo U افهاراحساسات شدید
vehemence U غضب شدید
high explosive U سوختار شدید
galloping inflation U تورم شدید
hyperinflation U تورم شدید
hypersensitivity U حساسیت شدید
sthenic U شدید نیرومند
violent wind U باد شدید
bedlam U اشتباه شدید
impetuous U تند و شدید
pash U باران شدید
high rate discharge U تخلیه شدید
clavus U سردرد شدید
rumbustious U سخت شدید
high order detonation U انفجار شدید
rain shower باران شدید
rushing U حرکت شدید
passion U تعصب شدید
revulsion U تنفر شدید
penchant U میل شدید
hardest U مشکل شدید
actude conditions U شرایط شدید
advertising blitz U تبلیغات شدید
aggravator U شدید کننده
rushed U حرکت شدید
hard U مشکل شدید
harder U مشکل شدید
rush U حرکت شدید
an intensive particle U ادات شدید
booms U رونق شدید
booming U رونق شدید
boomed U رونق شدید
boom U رونق شدید
heavy U شدید پرزور
heaviest U شدید پرزور
chronic U شدید گرانرو
heavier U شدید پرزور
heavies U شدید پرزور
rain cats and dogs <idiom> U باران شدید
high explosive shell U گلوله محترقه شدید
nosedives U نزول شدید کردن
hyperdeflation U انقباض پولی شدید
nosedives U نزول شدید یا ناگهانی
fanatical U دارای احساسات شدید
zing U جیغ شدید وتند
nosedived U نزول شدید کردن
nosediving U نزول شدید یا ناگهانی
nosediving U نزول شدید کردن
escalating U شدید کردن یا شدن
burst advertising U شروع تبلیغات شدید
severely retarded U عقب مانده شدید
strong jump U جهش ابی شدید
maelstrom U طوفان یا گرداب شدید
stern U سخت و محکم شدید
hyperirritable U دارای حساسیت شدید
violent pain U درد سخت یا شدید
nosedived U نزول شدید یا ناگهانی
escalates U شدید کردن یا شدن
yen U تمایل رغبت شدید
escalate U شدید کردن یا شدن
escalated U شدید کردن یا شدن
impact U اصابت اثر شدید
nosedive U نزول شدید یا ناگهانی
pathetic U دارای احساسات شدید
nymphomania U میل شدید زن بجماع
going-over U عیب جویی شدید
goings-over U عیب جویی شدید
groundswell U طغیان شدید دریا
hardball U رقابت شدید و بیرحمانه
paroxysmal U طغیانی سخت شدید
fanatic U دارای احساسات شدید
did you hurt your self a U ایاهیچ اذیت شدید
high explosive U ماده منفجره شدید
fanatics U دارای احساسات شدید
mass casualties U تلفات و ضایعات شدید
impacts U اصابت اثر شدید
sterner U سخت و محکم شدید
sternest U سخت و محکم شدید
yerk U حرکت سریع و شدید
sterns U سخت و محکم شدید
hunger for data U میل شدید به داده ها
die U پارو زدن شدید
nosedive U نزول شدید کردن
hunger for power [craving for power] U میل شدید به قدرت
earnest U سنگین علاقه شدید به چیزی
high explosive antitank U گلوله سوختار شدید ضد تانک
heightens U شدید کردن بسط دادن
heightening U شدید کردن بسط دادن
jar U اعمال شوک شدید به یک وسیله
big push theory of development U نظریه فشار شدید توسعه
anasarca U ورم تقریبا شدید پشام
jars U اعمال شوک شدید به یک وسیله
ammonal U نوعی ماده منفجره شدید
heady U عجول شدید مست کننده
fury U هیجان شدید وتند خشم
ground swell U طغیان شدید و وسیع اب اقیانوس
candescent U دارای تشعشع یاگرمای شدید
high explosive plastic U گلوله پلاستیکی سوختار شدید
hyperaesthesia U حخساسیت شدید در یک ناحیه بدن
hyperesthesia U حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
hysteric U دارای هیجان شدید یاهیستری
heighten U شدید کردن بسط دادن
basophil U میل ترکیبی شدید با موادقلیایی
heightened U شدید کردن بسط دادن
jarred U اعمال شوک شدید به یک وسیله
torrent U جریان شدید سیل وار
hobby-horses U کار مورد علاقهی شدید
hobby-horse U کار مورد علاقهی شدید
snifter U طوفان شدید وزش سخت
give someone a good run for her money <idiom> U رقابت شدید به وجود آوردن
torrents U جریان شدید سیل وار
upthrow U بطرف بالاانداختن تحول شدید
surges U تموج سریع برق نوسان شدید
surged U تموج سریع برق نوسان شدید
surge U تموج سریع برق نوسان شدید
backlash U عکس العمل سیاسی واکنش شدید
A sharp note(reply). U نامه (جواب ) تند ( شدید اللحن )
(the) creeps <idiom> U احساس تنفر ویا ترس شدید
jets U خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jetted U خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jetting U خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
electric U حرکت شدید بار الکتریکی در یک هادی
jet U خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
passion U اشتیاق وعلاقه شدید احساسات تند وشدید
fortis U دارای تلفظ شدید همراه بابازدم قوی
I had a very bad headache, a fever, and my whole body was shaking. U من سردرد شدید و تب داشتم و تمام بدنم می لرزید.
blown out U رانده شدن تخته موج سواری با باد شدید
tantalus U تانتالوس که مورد شکنجه شدید زاوش قرار گرفت
thermal shock U تنش مکانیکی شدید ناشی ازافزایش ناگهانی دما
stenotherm U موجود غیر مقاون در مقابل تغییرات شدید درجه حرارت
sailing U گردش ناخواسته رتورهای هلیکوپتر یا ملخ هواپیما درباد شدید
Hypergraphia U [حالتی رفتاری مشخص شده با اشتیاق شدید برای نوشتن]
small craft warning U پرچم قرمز یا چراغ قرمزبعلامت باد شدید و دریای خطرناک
embattle U حاضر بجنگ شدن تحت فشار شدید قرار دادن
fiend U دارای احساسات شدید [دیوانه وار مشتاق یا علاقه مند]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com