Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
low blow
U
ضربه بوکس خطا به پایین تراز کمر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sunday punch
U
کاراترین ضربه در بوکس
straight blow
U
ضربه مستقیم در بوکس
blow with the open glove
U
ضربه با دستکش باز بوکس
under
U
پایین تراز کمتر از
under-
U
پایین تراز کمتر از
low grade defective
U
عقب مانده ذهنی تراز پایین
down stroke
U
ضربه رو به پایین
downward stroke
U
ضربه رو به پایین
downward travel
U
ضربه رو به پایین
drive
U
ضربه از پایین
drives
U
ضربه از پایین
esquire
U
عنوان روی نامه وامثال ان برای مردهاعنوانی که یکدرجه پایین تراز>شوالیه < بوده
braze welding
U
جوشکاری در دمایی بالاتر از 054درجه سانتی گراد و پایین تراز نقطه ذوب قطعات
downstroke
U
ضربه درجهت پایین
downstroke
U
ضربه بطرف پایین
under arm stroke
U
ضربه پایین دست
under arm low return
U
ضربه کوتاه پایین دست
naeryo jireugi
U
ضربه دست پایین رونده
under arm clear
U
ضربه بلند از پایین دست
fat
U
ضربه با سر چوب گلف پایین تر از حد لزوم
uppercut
U
ضربه کوتاه قوسی از پایین به بالا
fats
U
ضربه با سر چوب گلف پایین تر از حد لزوم
fatter
U
ضربه با سر چوب گلف پایین تر از حد لزوم
fattest
U
ضربه با سر چوب گلف پایین تر از حد لزوم
uppercuts
U
ضربه کوتاه قوسی از پایین به بالا
chop
U
ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
chopped
U
ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
underprice
U
قیمت پایین تراز قیمت بازار
spirit level
U
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
bubble level
U
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
level
U
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
camper level
U
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
storage level
U
تراز ذخیره تراز مخزن
contours
U
خطوط تراز یا منحنیهای تراز
hitting
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
levelled
U
تراز کردن تراز
levels
U
تراز کردن تراز
leveled
U
تراز کردن تراز
level
U
تراز کردن تراز
depress
U
پایین دادن لوله پایین اوردن
downhaul
U
پایین کشیدن رشته پایین کشنده
depresses
U
پایین دادن لوله پایین اوردن
punted
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response
U
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
down
U
سوی پایین بطرف پایین
vertically
U
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
pugilism
U
بوکس
boxing
U
بوکس
boxes
U
بوکس
box
U
بوکس
knuckle-dusters
U
بوکس باز
knuckle duster
U
بوکس باز
bout
U
مسابقه بوکس
brass knuckles
U
پنجه بوکس
knuckle-duster
U
پنجه بوکس
boxing gloves
U
دستکش بوکس
knuckle-duster
U
بوکس باز
knuckle-dusters
U
پنجه بوکس
pugilism
U
بوکس بازی
ring
U
رینگ بوکس
boxing ring
U
رینگ بوکس
straight left
U
چپ مستقیم در بوکس
boxer
U
بوکس باز
bouts
U
مسابقه بوکس
knuckle duster
U
پنجه بوکس
stablemate
U
هم تیمی بوکس
box spanner
U
اچار بوکس
boxing glove
U
دستکش بوکس
box wrench
U
اچار بوکس
heavy bag
U
کیسه شن تمرین بوکس
kick boxing
U
بوکس همراه با لگد
big bag
U
کیسه شن تمرین بوکس
gym
U
محل تمرین بوکس
punching bags
U
کیسه شن تمرین بوکس
knock out
U
با مشت یا بوکس ازپادراوردن
savate
U
بوکس همراه با لگد
punching bag
U
کیسه شن تمرین بوکس
headharness
U
کلاه تمرین بوکس
head gear
U
کلاه تمرین بوکس
headguard
U
کلاه تمرین بوکس
straight right
U
راست مستقیم در بوکس
stops
U
استوپ داور بوکس
stopped
U
استوپ داور بوکس
stop
U
استوپ داور بوکس
punch ball
U
گلابی تمرین بوکس
speedbag
U
گلابی تمرین بوکس
manager
U
مدیر مسابقه بوکس
managers
U
مدیر مسابقه بوکس
sparring match
U
مبارزه تمرینی بوکس
roped
U
طناب رینگ بوکس
ropes
U
طناب رینگ بوکس
rope
U
طناب رینگ بوکس
gyms
U
محل تمرین بوکس
stopping
U
استوپ داور بوکس
sparring partner
U
یار تمرینی بوکس
crosser
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
to peel off
[tires]
U
بوکس و باد کردن چرخ
make-weights
U
سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
bell
U
زنگ در پایان هر روند بوکس
bells
U
زنگ در پایان هر روند بوکس
road work
U
دویدن جادهای در تمرین بوکس
slugfest
U
بوکس بدون تاکتیک صحیح
make weight
U
سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
to burn rubber
U
بوکس و باد کردن چرخ
make-weight
U
سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
canvas
U
پرده نقاشی کف رینگ بوکس یا کشتی
box
U
بوکس بازی کردن سیلی زدن
peizefight
U
مسابقه حرفهای بوکس باجایزه نقدی
put away
U
ابشار پرتاب به خارج رینگ بوکس
neutral corner
U
گوشههای رینگ بوکس درموقع استراحت
attendance of a doctor
U
حضور پزشک روی رینگ بوکس
boxes
U
بوکس بازی کردن سیلی زدن
stances
U
طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
stance
U
طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
canvases
U
پرده نقاشی کف رینگ بوکس یا کشتی
sclaff
U
ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
ring stool
U
چهارپایه مخصوص استراحت بین روندهای بوکس
round
U
روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
roundest
U
روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
marquis queensberry rules
U
مجموعه قوانین و مقررات بوکس که در سال 6781میلادی وضع شد
map plane
U
سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
aprons
U
چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
apron
U
چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
shank
U
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
placekick
U
ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
levels
U
هم تراز
level
U
تراز
level
U
هم تراز
leveled
U
تراز
levelled
U
تراز
leveled
U
هم تراز
levels
U
تراز
levelled
U
هم تراز
yokefellow
U
هم تراز
balance
U
تراز
spirit levels
U
تراز
spirit level
U
تراز
sites
U
تراز
sited
U
تراز
site
U
تراز
flush
U
تراز
balances
U
تراز
degenerating
U
هم تراز
degenerates
U
هم تراز
degenerated
U
هم تراز
degenerate
U
هم تراز
flushing
U
تراز
flushes
U
تراز
water level
U
تراز اب
levelling straightedge
U
خط کش تراز
f. with the woll
U
تراز
graphical site table
U
خط کش تراز
quadrant
U
تراز
balancing
U
تراز
surface plate
U
تراز
level with each other
U
در یک تراز
bottom level
U
تراز کف
equals
U
هم تراز کردن
contourline
U
منحنی تراز
cross level
U
تراز کردن
quadrantal
U
مربوط به تراز
equaled
U
هم تراز کردن
cross level buble
U
حباب تراز
degenerate orbitals
U
اوربیتالهای هم تراز
position angle
U
زاویه تراز
elevation quadrant
U
تراز تیر
level to
U
تراز کردن
contour lines
U
منحنی تراز
equaling
U
هم تراز کردن
equal
U
هم تراز کردن
builder's level
U
تراز بنائی
cash balance
U
تراز نقدی
compensation level
U
تراز موازنه
contour line
U
منحنی تراز
equalled
U
هم تراز کردن
equalling
U
هم تراز کردن
resonance state
U
تراز تشدیدی
builder level
U
تراز بنایی
spirit levels
U
تراز حبابدار
elevation quadrant
U
تراز ربعی
energy level
U
تراز انژی
left justify
U
هم تراز کردن از چپ
level buble
U
حباب تراز
level surface
U
سطح تراز
levelling staff
U
شاخص تراز
spirit level
U
تراز حبابدار
normal water level
U
تراز بهنجار اب
normal energy level
U
تراز متعارفی
maximum water level
U
بیشینه تراز
left justified
U
هم تراز شده از چپ
on a par
U
دریک تراز
permanent water level
U
تراز پیوسته اب
energy level
U
تراز انرژی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com