Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
crosse check
U
ضربه به گوی دار یا گیرنده گوی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
backwards
U
کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backward
U
کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
requesting
U
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
request
U
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requested
U
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requests
U
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
hits
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
signalling
U
1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
consignee
U
گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
punted
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response
U
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
cross
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
sclaff
U
ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
shank
U
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
placekick
U
ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
addressee
U
گیرنده
fetching
U
گیرنده
prehensorial
U
گیرنده
catcher
U
گیرنده
sensor
U
گیرنده
reciever
U
گیرنده
adopter
U
گیرنده
receiver
U
گیرنده
accipient
U
گیرنده
consignee
U
گیرنده
payees
U
گیرنده
payee
U
گیرنده
addressees
U
گیرنده
barrage reception
U
سد گیرنده
grantee
U
گیرنده
reciptacle
U
گیرنده
assignee
U
گیرنده
acceptor
U
گیرنده
catchier
U
گیرنده
catchiest
U
گیرنده
prehensory
U
گیرنده
catchy
U
گیرنده
recipients
U
گیرنده
prehensile
U
گیرنده
touching
U
گیرنده
receptor
U
گیرنده
getter
U
گیرنده
recipient
U
گیرنده
receptors
U
گیرنده
receivers
U
گیرنده
offtake canal
U
کانال گیرنده
payees
U
گیرنده وجه
single circuit receiver
U
گیرنده یک مداره
auto radio
U
گیرنده اتومبیل
nociceptor
U
گیرنده درد
strikingly
U
موثر گیرنده
television receiver
U
گیرنده تلویزیونی
payee
U
گیرنده وجه
sound probe
U
گیرنده صوتی
opiate receptor
U
گیرنده افیونی
pawnee
U
رهن گیرنده
inductance
U
گیرنده انرژی
mortgagee
U
رهن گیرنده
photoreceptor
U
گیرنده نور
passcatcher
U
گیرنده پاس
receiving antenna
U
انتن گیرنده
determiners
U
تصمیم گیرنده
receiving set
U
دستگاه گیرنده
borrowers
U
قرض گیرنده
proprioceptor
U
گیرنده عضلانی
borrowers
U
وام گیرنده
amateur receiver
U
گیرنده اماتور
radio receiver
U
گیرنده رادیویی
loanee
U
وام گیرنده
acceptor level
U
تراز گیرنده
receiving set
U
گیرنده رادیویی
pledgee
U
وثیقه گیرنده
borrower
U
وام گیرنده
striking
U
موثر گیرنده
mechanic recepter
U
گیرنده مکانیکی
borrower
U
قرض گیرنده
pledgee
U
رهن گیرنده
revenger
U
انتقام گیرنده
itching palm
U
دست گیرنده
determiner
U
تصمیم گیرنده
iterant
U
ازسر گیرنده
donee
U
گیرنده هدیه
receivers
U
گیرنده رادیویی
receiver
U
فرف گیرنده
rejuvenescent
U
جوانی از سر گیرنده
receiver
U
گیرنده رادیویی
receiver
U
دستگاه گیرنده
acquisitive
فرا گیرنده
exteroceptor
U
گیرنده برونی
feoffee
U
گیرنده تیول
consignee
U
گیرنده امانت
concluder
U
نتیجه گیرنده
fondler
U
اغوش گیرنده
donee
U
گیرنده هبه
distilling receiver
U
گیرنده تقطیر
distance receptor
U
گیرنده دوربرد
prepossessing
U
گیرنده جالب
enteroceptor
U
گیرنده احشایی
enteroceptor
U
گیرنده درونی
interoceptor
U
گیرنده احشایی
interoceptor
U
گیرنده درونی
donee
U
هبه گیرنده
crystal set
U
گیرنده اشکارساز
exempted , adressee
U
گیرنده استثنایی
receivers
U
فرف گیرنده
communication receiver
U
گیرنده مخابرات
thermoreceptor
U
گیرنده دمایی
tube receiver
U
گیرنده لامپی
jams
U
سد گیرنده پاس
jammed
U
سد گیرنده پاس
jam
U
سد گیرنده پاس
catch of guage
U
گیرنده بارانسنج
two valve receiver
U
گیرنده دو لامپی
decreasing
U
نقصان گیرنده
volumetric receptor
U
گیرنده حجمی
bribee
U
رشوه گیرنده
beat receiver
U
گیرنده تداخلی
bailee
U
تحویل گیرنده
tither
U
عشر گیرنده
baroreceptor
U
گیرنده فشار
transceiver
U
فرستنده و گیرنده
transferee
U
تحویل گیرنده
transferee
U
انتقال گیرنده
transreceiver
U
فرستنده و گیرنده
grabber hand
U
دست گیرنده
clocker
U
گیرنده وقت
grantee
U
انتقال گیرنده
chemoreceptor
U
گیرنده شیمیایی
comprehensive
U
فرا گیرنده
trainee
U
تعلیم گیرنده
receivers
U
دستگاه گیرنده
high fidelity receiver
U
گیرنده رابط
cessionary
U
انتقال گیرنده
cell receptor
U
گیرنده سلولی
decision maker
U
تصمیم گیرنده
trainees
U
تعلیم گیرنده
decision making unit
U
واحد تصمیم گیرنده
directional reciever
U
گیرنده جهت دار
iterative
U
ازسر گیرنده تکراری
receptors
U
ستاره مساعد گیرنده
donee country
U
کشور کمک گیرنده
catcher
U
فرفرههای گیرنده محصول
feoffee
U
زعیم انتقال گیرنده
annuitant
U
گیرنده مستمری سالیانه
long wave receiver
U
گیرنده موج بلند
color zones
U
مناطق گیرنده رنگ
receiver
U
دستگاه گیرنده بی سیم
marginal borrower
U
وام گیرنده نهائی
consignee
U
گیرنده کالای ارسالی
receivers
U
دستگاه گیرنده بی سیم
platform
U
رسانگر حامل گیرنده
alienee
U
گیرنده مال موردانتقال
platforms
U
رسانگر حامل گیرنده
d.c. reciever
U
گیرنده جریان دائم
pressure points
U
نقطههای گیرنده فشار
mains receiving set
U
دستگاه گیرنده شبکه
holders
U
گیرنده اشغال کننده
receiver output volume
U
شدت صوت گیرنده
superheterodyne receiver
U
گیرنده سوپر هترودین
printing receiving apparatus
U
دستگاه گیرنده ثبات
receptor
U
ستاره مساعد گیرنده
receiver gating
U
ولت افزایی گیرنده
radio sextant
U
گیرنده امواج کیهانی
addresses
U
نشانی گیرنده پیام
holder
U
گیرنده اشغال کننده
periclinal
U
ازهمه سو شیب گیرنده
overtaking vessel
U
شناوه سبقت گیرنده
zero beat
U
تنظیم موج گیرنده
addressed
U
نشانی گیرنده پیام
determinant
U
تصمیم گیرنده عاجز
determinants
U
تصمیم گیرنده عاجز
borrower
U
عاریه گیرنده مقترض
address
U
نشانی گیرنده پیام
transceiver
U
دستگاه گیرنده فرستنده
borrowers
U
عاریه گیرنده مقترض
remittee
U
گیرنده وجه فرستاده شده
split end
U
گیرنده توپ در انتهای خط جبهه
exempted , adressee
U
گیرنده معاف از اجرای دستور
carrige forward
U
کرایه به عهده گیرنده کالا
broadcasts
U
ارسال داده به چندین گیرنده 2-
broadcast
U
ارسال داده به چندین گیرنده 2-
receptors
U
دستگاه گیرنده وان حمام
donatory
U
گیرنده بخشش یاهدیه یاهبه
pyrophorous
U
اتش گیرنده مجاورت هوا
prehensive
U
گیرنده دارای قوه قبض
receptor
U
دستگاه گیرنده وان حمام
large hande a
U
دارای دست بگیر گیرنده
auriga
U
ممسک الاعنه گیرنده ریسمان اوریگا
high fidelity
U
دستگاه گیرنده عالی وخوش صدا
grantee
U
انتقال گیرنده متهب منتقل الیه
aurigae
U
ممسک الاعنه گیرنده ریسمان اوریگا
to address
U
نشانه گیرنده را روی پاکت گذاشتن
responsor
U
دستگاه گیرنده و جواب دهنده الکترونیکی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com