English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
blow with the open glove U ضربه با دستکش باز بوکس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
boxing gloves U دستکش بوکس
boxing glove U دستکش بوکس
sunday punch U کاراترین ضربه در بوکس
straight blow U ضربه مستقیم در بوکس
low blow U ضربه بوکس خطا به پایین تراز کمر
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
gloves U دستکش
chevrons U دستکش
gantlet U دستکش
glove U دستکش
chevron U دستکش
gantelope U دستکش بلند
wheel gloves U دستکش رانندگی
webber U دستکش ساز
glover U دستکش ساز
kid gloves U دستکش چرمی
muffled U دستکش پوش
kid glove U دستکش پوش
kid gloves U دستکش جیر
gauntlets U دستکش بلند
gantlope U دستکش بلند
gauntlet U دستکش بلند
mitts U دستکش بلند
mitt U دستکش بلند
mitt U دستکش بیش بال
finger tab U دستکش چرمی سوراخدارکمانگیر
mitts U دستکش بیش بال
chevron U دستکش ارم بازو
catching glove U دستکش دروازه بان
chevrons U دستکش ارم بازو
punts U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
an iron hand in a valvet glove U دست اهنین در دستکش مخملی
stick glove U دستکش کلفت دروازه بان
gauntlets U دستکش اهنی دعوت بمبارزه
gauntlet U دستکش اهنی دعوت بمبارزه
glove stretcher U اسباب گشادکردن پنجههای دستکش
A pair of shoes (gloves,socks). U یک جفت کفش( دستکش ؟جوراب )
impluse response U پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
Where is the mate ( companion ) of this glove ? U لنگه دیگه این دستکش کجاست ؟
trap U فاصله چرمی بین شست انگشتان دستکش
wrist U قسمتی لباس یا دستکش که مچ دست رامی پوشاند
wrists U قسمتی لباس یا دستکش که مچ دست رامی پوشاند
pugilism U بوکس
boxing U بوکس
box U بوکس
boxes U بوکس
knuckle duster U بوکس باز
box wrench U اچار بوکس
knuckle-dusters U پنجه بوکس
knuckle-dusters U بوکس باز
knuckle-duster U پنجه بوکس
bout U مسابقه بوکس
boxing ring U رینگ بوکس
bouts U مسابقه بوکس
ring U رینگ بوکس
brass knuckles U پنجه بوکس
box spanner U اچار بوکس
knuckle-duster U بوکس باز
boxer U بوکس باز
stablemate U هم تیمی بوکس
straight left U چپ مستقیم در بوکس
pugilism U بوکس بازی
knuckle duster U پنجه بوکس
gym U محل تمرین بوکس
sparring match U مبارزه تمرینی بوکس
savate U بوکس همراه با لگد
ropes U طناب رینگ بوکس
punching bags U کیسه شن تمرین بوکس
punching bag U کیسه شن تمرین بوکس
kick boxing U بوکس همراه با لگد
roped U طناب رینگ بوکس
straight right U راست مستقیم در بوکس
sparring partner U یار تمرینی بوکس
punch ball U گلابی تمرین بوکس
stopped U استوپ داور بوکس
speedbag U گلابی تمرین بوکس
rope U طناب رینگ بوکس
headharness U کلاه تمرین بوکس
gyms U محل تمرین بوکس
manager U مدیر مسابقه بوکس
stops U استوپ داور بوکس
stopping U استوپ داور بوکس
heavy bag U کیسه شن تمرین بوکس
knock out U با مشت یا بوکس ازپادراوردن
head gear U کلاه تمرین بوکس
managers U مدیر مسابقه بوکس
big bag U کیسه شن تمرین بوکس
headguard U کلاه تمرین بوکس
stop U استوپ داور بوکس
cross U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest U ضربه هوک پس از ضربه حریف
to burn rubber U بوکس و باد کردن چرخ
to peel off [tires] U بوکس و باد کردن چرخ
make-weights U سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
bells U زنگ در پایان هر روند بوکس
make-weight U سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
make weight U سر وزن رسیدن در بوکس وکشتی
road work U دویدن جادهای در تمرین بوکس
slugfest U بوکس بدون تاکتیک صحیح
bell U زنگ در پایان هر روند بوکس
boxes U بوکس بازی کردن سیلی زدن
peizefight U مسابقه حرفهای بوکس باجایزه نقدی
neutral corner U گوشههای رینگ بوکس درموقع استراحت
attendance of a doctor U حضور پزشک روی رینگ بوکس
canvas U پرده نقاشی کف رینگ بوکس یا کشتی
canvases U پرده نقاشی کف رینگ بوکس یا کشتی
stance U طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
stances U طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
put away U ابشار پرتاب به خارج رینگ بوکس
box U بوکس بازی کردن سیلی زدن
sclaff U ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
ring stool U چهارپایه مخصوص استراحت بین روندهای بوکس
roundest U روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
marquis queensberry rules U مجموعه قوانین و مقررات بوکس که در سال 6781میلادی وضع شد
round U روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
apron U چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
aprons U چمن کوتاه اطراف سوراخ گلف قسمتی از کف رینگ بوکس
mitten U دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
mittens U دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
shank U ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
placekick U ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
impluse U ضربه
tits U ضربه
hacks U ضربه
pulse U ضربه
pushes U ضربه
impacts U ضربه
shocked U ضربه
brunt U ضربه
head U ضربه با سر
interrupter U ضربه گر
double kick U دو ضربه پی در پی
mishit U ضربه بد
shocks U ضربه
impact U ضربه
pushed U ضربه
hacked U ضربه
impulses U ضربه
surges U ضربه
surged U ضربه
shock U ضربه
butting U ضربه با سر
push U ضربه
hack U ضربه
impulse U ضربه
surge U ضربه
shockproof U ضد ضربه
stroke U ضربه
butt joint U ضربه
pops U ضربه
popped U ضربه
stroked U ضربه
pop U ضربه
kicks U ضربه
kicks U ضربه با پا
kicking U ضربه
strokes U ضربه
collision U ضربه
flap U ضربه
blows U ضربه
blow U ضربه
thuds U ضربه
thudding U ضربه
thudded U ضربه
bonks U ضربه بر سر
bonking U ضربه بر سر
bonked U ضربه بر سر
bonk U ضربه بر سر
shot U ضربه
shots U ضربه
thud U ضربه
yee jupkki U ضربه پا
pulsed U ضربه
left U ضربه چپ
whang U ضربه
tit U ضربه
collisions U ضربه
sole of the foot kick U ضربه با کف پا
kick U ضربه با پا
antiknock U ضد ضربه
strikeless U بی ضربه
sole trap U ضربه با کف پا
sole kick U ضربه با کف پا
slugger U ضربه زن
shock proof U ضد ضربه
flaps U ضربه
kick U ضربه
kicking U ضربه با پا
kicked U ضربه
flapped U ضربه
kicked U ضربه با پا
stroking U ضربه
deliver U ضربه زدن
whipped U ضربه زدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com