Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
skirting armor
U
ضخیم ترین قسمت زره تانک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
main battle tank
U
قوی ترین تانک رزمی
sternmost
U
عقب ترین قسمت کشتی
bellies
U
کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
subcutis
U
عمیق ترین قسمت زیر پوست
belly
U
کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
rock bottom
U
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
rock-bottom
U
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
bilge
U
پایین ترین قسمت ساختمان هواپیما که اب کثافات و دیگرضایعات در ان جمع میشود
on
U
فرمان سمت خوب درتیراندازی با تانک لوله تانک در سمت هدف است
ended
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
nethermost
U
پایین ترین زیر ترین
carries
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
combat resolution
U
تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
court rug
U
فرش تالاری یا درباری
[این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
butt
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
terne
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora
U
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terneplate
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw
U
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
shuttling
U
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank
U
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
coarse
U
ضخیم
coarsest
U
ضخیم
squatty
U
ضخیم
coarser
U
ضخیم
long bone
U
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
thickeners
U
ضخیم ساز
mackinaw
U
پتوی ضخیم
thickish
U
نسبتا ضخیم
paper base laminate
U
کاغذ ضخیم
russet
U
روستایی ضخیم
kraft paper
U
کاغذ ضخیم
thickly
U
نسبتا ضخیم
russeting
U
ضخیم زبر
thickener
U
ضخیم ساز
junk bozrd
U
مقوای ضخیم
russetting
U
ضخیم زبر
straw board
U
مقوای ضخیم
thickens
U
ضخیم کردن
thickened
U
ضخیم کردن
thicken
U
ضخیم کردن
boldface
U
حروف ضخیم
plank
U
تخته ضخیم
bodies
U
ضخیم کردن
body
U
ضخیم کردن
cross disbursing
U
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section
U
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
reservoir
U
تانک
reservoirs
U
تانک
tanker
U
تانک
tankers
U
تانک
anti-tank
U
ضد تانک
panzer
U
تانک
water tower
U
تانک اب
bazookas
U
ضد تانک
water towers
U
تانک اب
bazooka
U
ضد تانک
tank
U
تانک
antiarmor
U
ضد تانک
antitank
U
ضد تانک
shear thickening
U
ضخیم شدن برش
grossing
U
شرم اور ضخیم
thick film circuit
U
مدار غشایی ضخیم
blunting
U
دارای لبه ضخیم رک
bar
U
خط یا بلاک ضخیم رنگی
bars
U
خط یا بلاک ضخیم رنگی
pea jacket
U
ژاکت ضخیم ملوانان
gross
U
شرم اور ضخیم
grossed
U
شرم اور ضخیم
gigas
U
دارای ساقه ضخیم تر
gigas
U
برگهای ضخیم تر و تیره تر
blunts
U
دارای لبه ضخیم رک
bluntest
U
دارای لبه ضخیم رک
blunter
U
دارای لبه ضخیم رک
blunted
U
دارای لبه ضخیم رک
blunt
U
دارای لبه ضخیم رک
sludge
U
رسوب گل و لای ضخیم
grosses
U
شرم اور ضخیم
grossest
U
شرم اور ضخیم
grosser
U
شرم اور ضخیم
sections
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
section
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
amphibious tank
U
تانک اب خاکی
tank deck
U
شاسی تانک
intermediate frequency tank circuit
U
مدار تانک
caterpillar tracks
U
وسائلنقلیهسنگینمثل"تانک"
flail tank
U
تانک ضد مین
antitank obstacle
U
مانع ضد تانک
tank destroyer
U
توپ ضد تانک
drop tank
U
تانک موقت
main battle tank
U
تانک اصلی
antitank artillery
U
توپخانه ضد تانک
stalled tank
U
تانک ایستاده
bulge out
U
شکم دادن ضخیم شدن
Bolivia
U
پارچهی پشمی ضخیم و نرم
macrame
U
توری ضخیم و ریشه دار
bold face
U
حالت ضخیم تر و تیره تر نوشتار
stalled tank
U
تانک از کار افتاده
armor group
U
گروه زره تانک
skirting armor
U
زره دامنه تانک
antitank launcher
U
موشک انداز ضد تانک
deck
U
سکوی جلوی تانک
bulkhead
U
دهلیزداخلی دهلیز تانک
bulkheads
U
دهلیزداخلی دهلیز تانک
cupolas
U
برجک فرماندهی تانک
turret
U
برجک توپ یا تانک
turrets
U
برجک توپ یا تانک
fuel tank vent
U
هواکش تانک سوخت
tankage
U
گنجایش تانک یا مخزن
track tension
U
تنظیم شنی تانک
landing craft tank
U
ناو تانک پیاده کن
decked
U
سکوی جلوی تانک
decks
U
سکوی جلوی تانک
control vehicle
U
تانک نافم حرکت
cupola
U
برجک فرماندهی تانک
hull defilade
U
سنگر گرفتن تانک
pall
U
پارچه ضخیم روی تابوت یاقبر
palled
U
پارچه ضخیم روی تابوت یاقبر
palling
U
پارچه ضخیم روی تابوت یاقبر
palls
U
پارچه ضخیم روی تابوت یاقبر
triggerfish
U
ماهیان رنگارنگ دارای بدن ضخیم
stencil paper
U
کاغذ ضخیم پارافین دارمخصوص استنسیل
nimbostratus
U
ابرهای گسترده ضخیم و تیرهای با ارتفاع کم
flail tank
U
تانک غلطک دار ضد مین
scorpion
U
نوعی تانک سبک شناسایی
scorpions
U
نوعی تانک سبک شناسایی
high explosive antitank
U
گلوله سوختار شدید ضد تانک
reefer
U
جرب دار پالتو کوتاه و ضخیم ملوانی
reefers
U
جرب دار پالتو کوتاه و ضخیم ملوانی
compass course
U
مسیر مغناطیسی خودرو یاهواپیما یا تانک
intercom
U
سیستم ارتباط داخلی ناو یا تانک
intercoms
U
سیستم ارتباط داخلی ناو یا تانک
whippet
U
سگ تازی تیز دو تانک سبک و تندرو
whippets
U
سگ تازی تیز دو تانک سبک و تندرو
ullage
U
حجم بالای سطح مایع تانک
entac
U
موشک ضد تانک هدایت شونده فرانسوی
tank recovery vehicle
U
خودرو اخراجات تانک جرثقیل زرهی
hulls
U
بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
hull
U
بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
fanfold
U
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttles
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles
U
قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency
U
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
scorpions
U
تانک شناسایی اسکورپیون نوعی هواپیمای جت دوموتوره
main armament
U
جنگ افزار اصلی تانک یاهواپیما یا ناو
scorpion
U
تانک شناسایی اسکورپیون نوعی هواپیمای جت دوموتوره
hull down
U
قرار دادن تانک تالوله پشت حفاظ
gunnery
U
توپچی گری تانک تیراندازی با توپ یاتفنگ
knock down
U
زدن با تانک یا توپ هواپیما از کار انداختن
haul defilade
U
قرار دادن قنداق تانک درپناه سنگر
secondary armament
U
جنگ افزار فرعی تانک یاهواپیما یا ناو
sprocket
U
دنده ملخی مین چرخ گرداننده نهایی در تانک
cells
U
خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
cell
U
خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
integral tank
U
تانک سوختی که پوسته رسانگر بخشی از دیواره ان را تشکیل میدهد
wet wing
U
بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
public relations officers
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachments
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
backmost
U
پس ترین
under weft
U
پود زیرین یا ضخیم
[جهت نشاندن گره ها در جای خود و محکم و یکنواخت شدن آنها]
hunting
U
حرکت سریع لوله تانک به بالا و پایین دراثر تعقیب خودکار با رادار
biocidal action
U
عمل موادیکه جهت کشتن میکروبها و باکتریها به تانک سوخت اضافه میشود
sponson
U
جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
most important
<adj.>
U
مهم ترین
topmost
U
اعلی ترین
driest
U
خشک ترین
downmost
U
پایین ترین
hindmost
U
عقب ترین
meritorious
U
شایسته ترین
lowest
U
پایین ترین
middlemost
U
میان ترین
midmost
U
میان ترین
lower most
U
پایین ترین
lowermost
U
پایین ترین
furthest
U
پیشرفته ترین
undermost
U
زیر ترین
more like;most like
U
شبیه ترین
most significant
U
پراهمیت ترین
leftmost
U
سمت چپ ترین
rearmost
U
عقب ترین
drier
U
: خشک ترین
foremost
U
پیش ترین
undermost
U
پایین ترین
bottommost
U
پایین ترین
lattermost
U
عقب ترین
nethermost
U
پست ترین
proto
U
مهم ترین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com