English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (21 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
schedule U صورت یا فهرستی ضمیمه کردن
scheduled U صورت یا فهرستی ضمیمه کردن
schedules U صورت یا فهرستی ضمیمه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the a invoice U صورت حساب ضمیمه
annexing U ضمیمه کردن ضمیمه
annexes U ضمیمه کردن ضمیمه
annex U ضمیمه کردن ضمیمه
pull down menu U فهرستی که میتواند توسط تیک کردن اشاره گر ماوس بر روی عنوان ان و یا توسط فشردن دکمه صفحه کلیدنمایش داده
indexical U فهرستی
tabular U فهرستی
menu driven U فهرستی
excursus U مقالهء ضمیمه ضمیمه تشریحی
inventorial U مربوط به دفتر دارایی فهرستی
tacked U ضمیمه کردن
tacking U ضمیمه کردن
tack U ضمیمه کردن
affixing U ضمیمه کردن
attaching U ضمیمه کردن
affixes U ضمیمه کردن
accompany U ضمیمه کردن
affix U ضمیمه کردن
subjoin U ضمیمه کردن
tag U ضمیمه کردن
tags U ضمیمه کردن
accompanies U ضمیمه کردن
attaches U ضمیمه کردن
enclose U ضمیمه کردن
adject U ضمیمه کردن
append U ضمیمه کردن
affixed U ضمیمه کردن
add U ضمیمه کردن
attach U ضمیمه کردن
accompanied U ضمیمه کردن
tacks U ضمیمه کردن
enclosing U ضمیمه کردن
encloses U ضمیمه کردن
attachment U توقیف کردن ضمیمه
inventory U از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
numeric U که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
supplement U تکمیل کردن ضمیمه شدن به
supplements U تکمیل کردن ضمیمه شدن به
supplementing U تکمیل کردن ضمیمه شدن به
supplemented U تکمیل کردن ضمیمه شدن به
attachable U قابل بهم پیوستن یا ضمیمه کردن
attach U پیوست کردن ضمیمه کردن
attaching U پیوست کردن ضمیمه کردن
attaches U پیوست کردن ضمیمه کردن
list price U فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
locals U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printers U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard U صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packets U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packet U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
invoice U صورت کردن
invoices U صورت کردن
list U صورت کردن
invoicing U صورت کردن
invoiced U صورت کردن
comprising <prep.> U به ضمیمه
addendum U ضمیمه
including <prep.> U به ضمیمه
complementing U ضمیمه
accompanying U ضمیمه
complements U ضمیمه
inclusive of <prep.> U به ضمیمه
appendant U ضمیمه
amendment U ضمیمه
complement U ضمیمه
supplemented U ضمیمه
attachment U ضمیمه
supplement U ضمیمه
addenda U ضمیمه
supplementing U ضمیمه
thereto attached U ضمیمه به ان
amendments U ضمیمه
including U به ضمیمه
apendix U ضمیمه
insertion U ضمیمه
complemented U ضمیمه
exhibiting U ضمیمه
enclosures U ضمیمه
appendages U ضمیمه
appendixes U ضمیمه
supplements U ضمیمه
appendices U ضمیمه
annexing U ضمیمه
annexes U ضمیمه
appendix U ضمیمه
appendage U ضمیمه
accompaniments U ضمیمه
accompaniment U ضمیمه
enclosure U ضمیمه
exhibits U ضمیمه
appurtenance U ضمیمه
appurtenence U ضمیمه
exhibit U ضمیمه
exhibited U ضمیمه
attached U ضمیمه
annex U ضمیمه
rosters U وارد صورت کردن
roster U وارد صورت کردن
to strike off the rolls U از صورت حذف کردن
codicils U ضمیمه وصیتنامه
vermiform appendix U ضمیمه اعور
codicil U ضمیمه وصیتنامه
enclosed U ضمیمه شده
an a to a dictionary U ضمیمه فرهنگ
postscript U ضمیمه کتاب
given in U ضمیمه شده
cirrus U اویز ضمیمه
extrinsic U جزئی ضمیمه
postscripts U ضمیمه کتاب
tags U ضمیمه شدن به
attachment U ضمیمه الصاق
affected [added] <adj.> <past-p.> U ضمیمه شده
attachment U ضبط ضمیمه
tag U ضمیمه شدن به
affixed <adj.> <past-p.> U ضمیمه شده
attached <adj.> <past-p.> U ضمیمه شده
annexed <adj.> <past-p.> U ضمیمه شده
arrangements U ضمیمه قرارداد
attributed <adj.> <past-p.> U ضمیمه شده
adjunct U ملازم ضمیمه
enclosed <adj.> <past-p.> U ضمیمه شده
annexed U ضمیمه منضم
appendixes U ضمیمه ذیل
appendix U ضمیمه ذیل
adjuncts U ملازم ضمیمه
arrangement U ضمیمه قرارداد
adjoint U مشوق ضمیمه
strike off the rolls U از صورت وکلا خارج کردن
mine action U عمل کردن به صورت مین
annexation U ضمیمه سازی انضمام
additions U اسم اضافی ضمیمه
pendant U بی تکلیف ضمیمه شده
addition U اسم اضافی ضمیمه
pendants U بی تکلیف ضمیمه شده
cirrate U دارای زائده و ضمیمه
annexes U پیوستن ضمیمه سازی
adjunction U ضمیمه مشاع سازی
annexing U پیوستن ضمیمه سازی
annex U پیوستن ضمیمه سازی
barrage jamming U تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
To take an invevtory. U صورت برداری کردن ( موجودی گرفتن )
take something to heart <idiom> U به صورت جدی تصمیم گیری کردن
skews U میزان کردن چیزی به صورت نادرست
to e. figures upon astone U صورت هایی بر سنگ نقش کردن
skew U میزان کردن چیزی به صورت نادرست
skewing U میزان کردن چیزی به صورت نادرست
watt U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
tagged U بر چسب زده ضمیمه دار
attachment U ضمیمه اثاث جمع اوری
copy of his letter is here with enclosed U رونوشت نامه وی ضمیمه است
glossary U واژه نامه ضمیمه کتاب
glossaries U واژه نامه ضمیمه کتاب
discretionary U آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
hasty sling U حلقه کردن بند تفنگ به صورت تعجیلی
to stare at person in the face U توی صورت کسی خیره یابربرنگاه کردن
figure eight fake U ارایش کردن طنابهای ناو به صورت چلیپایی
administrative landing U پیاده کردن بار و مسافر به صورت اداری
return account U صورتحسابی که به برات رجوعی ضمیمه میشود
denationalizes U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalized U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalize U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalising U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalises U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalizing U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalised U از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
mercury delay line U روش مرتب کردن داده ها به صورت پاس ها در طول جیوه
to marshal one's creditors U صورت بستانکاران خود را ازلحاظ تقدم و تاخر منظم کردن
to save ones face U ابروی خودراحفظ کردن صورت خودرابسیلی سرخ نگاه داشتن
attachment U توقیف و ضبط شخص یا مال به دلایل قانونی ضمیمه
check register U بازرسی کردن صورت حساب واریز حساب کردن واریزحساب
lotions U محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
lotion U محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
Lower third U قسمت پائین صفحه تلویزیون [برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
chyron [American E] U قسمت پائین صفحه تلویزیون [برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
aston [British E] U قسمت پائین صفحه تلویزیون [برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
rom U دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
line astern U صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
chargeable accessions U استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
selected U خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
selects U خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
formats U مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
WAVE file U روش استاندارد مرتب کردن سیگنال آنالوگ به صورت دیجیتال در O ویندوز ماکروسافت .
WAV file U روش استاندارد مرتب کردن سیگنال آنالوگ به صورت دیجیتال در O ویندوز ماکروسافت .
select U خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
format U مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
index U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexed U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexes U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
declarations U نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
declaration U نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
declarative statement U نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
mined U مین گذاری کردن عمل کردن به صورت مین
mine U مین گذاری کردن عمل کردن به صورت مین
mines U مین گذاری کردن عمل کردن به صورت مین
hotspot U فضای خاص در تصویر یا نمایش که در صورت حرکت کردن نمایشگر روی آن کار خاصی میکند
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
text U پردازش کلمات یا استفاده از صفحه کلید کامپیوتر , ویدایش و خارج کردن متن به صورت حروف , برچسب ها و..
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com