English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
long robe U صورت کشیده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
lanternjaws U صورت لاغر و کشیده
Other Matches
drawl U کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawled U کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawling U کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawls U کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
inventory U از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
local U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printer U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard U صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packets U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packet U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric U که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
longest U کشیده
indrawn U تو کشیده
oblonated U کشیده
posttensioning U پس کشیده
drawn U کشیده
long U کشیده
long- U کشیده
longs U کشیده
longed U کشیده
longer U کشیده
oblongated U کشیده
deep drawn U از ته دل کشیده
tense U کشیده
threaded U نخ کشیده
drew U کشیده شد
leptosome U کشیده تن
ectomorph U کشیده تن
drawlingly U کشیده
tensing U کشیده
tensest U کشیده
tenses U کشیده
tenser U کشیده
tensed U کشیده
leptokurtic U کشیده
low angle fire U تیر کشیده
at full length U دراز کشیده
low angle U مسیر کشیده
drags U کشیده شدن
drag U کشیده شدن
extensive U بسیط کشیده
dragged U کشیده شدن
leptomorph U کشیده ریخت
pinxit U کشیده است
in tow <idiom> U کشیده شده
flares U زبانه کشیده
flare U زبانه کشیده
intractile U کشیده نشدنی
couchant U دراز کشیده
deep fetched U از ته دل کشیده شده
touse U کشیده شدن
linear U باریک کشیده
deer neck U گردن کشیده
vellum paper U کاغذمهره کشیده
tractile U کشیده شدنی
threaded U بند کشیده
drawable U کشیده شدنی
ectomorphic type U سنخ کشیده تن
ectomorphy U کشیده تنی
tensive U کشیده شدنی
flat trajectory U خط سیر کشیده
flat fire U تیر کشیده
indrawn U بداخل کشیده
chock-a-block U کاملا کشیده
elongate U کشیده کردن
saps U شیره کشیده از
elongates U کشیده کردن
sapped U شیره کشیده از
chock-a-block U بالا کشیده
sap U شیره کشیده از
deprived U محرومیت کشیده
prolate U کشیده شده
elongating U کشیده کردن
chant U اهنگ ساده و کشیده
oblong U دوک مانند کشیده
drawn on U کشیده شدن عهده
draw U کشیده شدن عهده
draws U کشیده شدن عهده
extendible U کشیده شدنی امتدادپذیر
taut U محکم کشیدن کشیده
oblongs U دوک مانند کشیده
deep fetched U از ته سینه کشیده شده
hell-bent U به بیراهه کشیده شده
if you please U بیزحمت زحمت کشیده
chants U اهنگ ساده و کشیده
pulled muscle U عضله کشیده شده
underdraw U کشیده نشدن زه تا اخر
chanting U اهنگ ساده و کشیده
satined paper U گاغذ مهره کشیده
chanted U اهنگ ساده و کشیده
pencilled U با مداد کشیده شده
hell bent U به بیراهه کشیده شده
prone float U روی شکم با دستهای کشیده
He has suffered a great deal at the hands of his wife . U از دست زنش خیلی کشیده
conducts U اداره کردن کشیده شدن
conducting U اداره کردن کشیده شدن
conducted U اداره کردن کشیده شدن
opened U وضع زه هنگام کشیده شدن
hard drawn copper wire U سیم مسی کشیده شده
conduct U اداره کردن کشیده شدن
wired U سیم کشیده مفتول دار
open U وضع زه هنگام کشیده شدن
opens U وضع زه هنگام کشیده شدن
barrage jamming U تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watts U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
wirespun U زیاد کشیده ونازک لطیف فریف
come home U کشیده شدن لنگر به طرف ناو
flat trajectory U سهم تیرکشیده مسیر کشیده گلوله
infill U نقاط کشیده شده روی نقشه
discretionary U آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
capriole U پرش عمودی اسب با پاهای کشیده به عقب
drag U چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
to be at full stretch U تا اندازه امکان پذیر کشیده شده بودن
in perspective U کشیده شده ازروی علم منافرو مرایا
She has long and shapely legs . U ساق پاهای کشیده وخوش ترکیبی دارد
drags U چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
dragged U چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
he is at the end of his tether U چنته اش خالی شده یا قوایش ته کشیده است
hauled U همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
phantom section U خط نقطهای که جهت رسم تصاویر نامرئی کشیده میشود
hauls U همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
hauling U همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
jinrikisha U درشکه ژاپنی که توسط حمال کشیده میشود ریکشا
stillage U چارچوب یاچارپایهای که چیزیرا روی ان می گذارندتاابش کشیده شود
haul U همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
jinriki U درشکه ژاپنی که توسط حمال کشیده میشود ریکشا
perspective grid U خطوط شبکه مختصاتی که روی عکس هوایی کشیده می شوند
extend U وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
extends U وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
extending U وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
i thanked him for his trouble U برای زحمتی که کشیده بود ازاو سپاس گزاری کردم
rom U دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
shoot the duck U حرکت جلو و عقب نشینی روی یک پا و پای دیگر کشیده بجلو
dragrope U طنابی که بوسیله ان چیزی رامیکشند یا اینکه روی زمین کشیده میشود
chargeable accessions U استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
line astern U صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
autoscore U در پردازش کلمه دستورالعملی است که باعث میشود تا زیر متن خط کشیده شود
sliver U فتیله نخ [الیاف کشیده شده و موازی که هنوز تاب داده نشده اند.]
to walk the chalk U بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
paleozoic U وابسته به عهدی از زمین شناسی که از اغازدوره کامبریان تا اوایل دوره پرمیان طول کشیده
y scale U در عکس هوایی مایل مقیاسی خطی است که موازی با خط محوراصلی عرضها کشیده میشود
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
point designation U شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود
x scale U در عکس هوایی مایل مقیاس خطی است که موازی با خط افق حقیقی عکس کشیده میشودc
over stretched wrap U نخ چله بیش از حد کشیده شده [این حالت باعث کاهش استحکام نخ چله و همچنین کج بافی در فرش می گردد.]
basics U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
bar automatic U میله فولادی که به موازات ریل راه اهن کشیده میشودو وقتی که چرخ قطاری روی ان قرار می گیرد نقاط توقف و موقعیت را مشخص می نماید
approach formation U صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
nap side U خواب فرش [با انجام عمل پرداخت الیاف از قسمت گره بصورت راست و کشیده درآمده و ظاهر حقیقی فرش را بوجود می آورند.]
automatic programming U روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
karadja medallion U ترنج کرجی [این طرح مربوط به منطقه ای بین اهر و تبریز می باشد که در آن ترنج حالت کشیده داشته و هشت وجه آنرا با حالتی از قلاب می پوشانند.]
graphic U نوشته شده کشیده شده
drawing U روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
drawings U روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
source U در عمل کشیدن و قرار دادن , شی اصلی شی ای است که انتخاب شده است و پس کشیده شده است
faces U صورت
form U صورت
statement U صورت
facies U صورت
forms U صورت
constellations U صورت
images U صورت
formed U صورت
image U صورت
listing U صورت
effigy U صورت
face U صورت
rolls U صورت
providing U در صورت
slip U صورت
roster U صورت
slipped U صورت
rolled U صورت
slips U صورت
invoice U صورت
rosters U صورت
freckle U لک صورت
statements U صورت
effigies U صورت
invoiced U صورت
invoicing U صورت
invoices U صورت
phases U صورت
phased U صورت
phase U صورت
list U صورت
roll U صورت
mazard U صورت
physiognomy U صورت
coat card U صورت
conformational isomers U هم صورت
conformer U هم صورت
physiognomies U صورت
figure U صورت
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com