Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
prohibitory index
U
صورت کتابهای نخواندنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
unreadable
U
نخواندنی
inventory
U
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
our books
U
کتابهای ما
my other books
U
کتابهای دیگر من
many books
U
کتابهای بسیار
sacred books
U
کتابهای مقدس
various books
U
کتابهای گوناگون یا مختلف
very many book
U
کتابهای خیلی زیاد
octateuch
U
کتابهای هشت گانه
bibliopolism
U
فروش کتابهای کهنه
inspired books
U
کتابهای الهام شده
sapiential
U
کتابهای حکمتی عتیق
the books hereof
U
کتابهای این کتابخانه
bibliopoly
U
فروش کتابهای کهنه یاعتیق
numerary
U
داخل کتابهای رسمی شریعتی
bibiliography
U
کتابهای وابسته بیک مبحث
the fire books of moses
U
اشعاریا کتابهای پنجگانه توراه
scissors and paste
U
تالیف کتابی با برشهای کتابهای دیگر
i had many books he had none
U
من کتابهای بسیار داشتم اوهیچ نداشت
i owe for all my books
U
پول همه کتابهای خود راقرض کردم
scrap book
U
مجموعه عکس هاوقطعاتی که از کتابهای دیگر بریده باشند
uncial letters
U
حروفی که در کتابهای خطی سدههای 8 میلادی بکارمیبردند....بحروف درشت
sibilline books
U
کتابهای فالگیر رومیان باستان که میگفتندزنهای غیبگو نوشته اند
law calf
U
پوست گوساله رنگ نشده که برای جلد کتابهای قانون بکار می برند
new century schoolbook
U
نوعی طرح حروف خوانا که جهت مجلات و کتابهای درسی مدارس طراحی شده است
local
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printers
U
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer
U
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard
U
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packets
U
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packet
U
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric
U
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
barrage jamming
U
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watts
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary
U
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
light lists
U
کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
rom
U
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
chargeable accessions
U
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
line astern
U
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
dat
U
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
basics
U
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic
U
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
approach formation
U
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
automatic programming
U
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
slips
U
صورت
effigies
U
صورت
kalendar
U
صورت
rosters
U
صورت
faces
U
صورت
roster
U
صورت
slip
U
صورت
slipped
U
صورت
face
U
صورت
phased
U
صورت
physiognomies
U
صورت
effigy
U
صورت
form
U
صورت
formed
U
صورت
statement
U
صورت
statements
U
صورت
freckle
U
لک صورت
version
U
صورت
versions
U
صورت
images
U
صورت
image
U
صورت
physiognomy
U
صورت
medals
U
صورت
medal
U
صورت
rolled
U
صورت
forms
U
صورت
rolls
U
صورت
providing
U
در صورت
phase
U
صورت
figuring
U
صورت
figures
U
صورت
figure
U
صورت
phases
U
صورت
listing
U
صورت
listings
U
صورت
facies
U
صورت
visage
U
رو صورت
shape
U
صورت
file
U
صورت
invoicing
U
صورت
mazard
U
صورت
constellations
U
صورت
invoiced
U
صورت
invoices
U
صورت
conformational isomers
U
هم صورت
circumstantially
U
در صورت
roll
U
صورت
conformer
U
هم صورت
filed
U
صورت
list
U
صورت
visages
U
رو صورت
shapes
U
صورت
coat card
U
صورت
hue
U
صورت
hues
U
صورت
constellation
U
صورت
invoice
U
صورت
white face
U
جانورسفید صورت
formulation
U
صورت بندی
serials
U
و به صورت سری
transformation
U
تبدیل صورت
BS
U
صورت فروش
face powder
U
پودر صورت
faceless
U
بدون صورت
serial
U
و به صورت سری
face powders
U
پودر صورت
erythema
U
گل انداختن صورت
powders
U
پودر صورت
powdering
U
پودر صورت
normal form
U
صورت عادی
burble
U
جوش صورت
burbled
U
جوش صورت
burbling
U
جوش صورت
incarnations
U
صورت خارجی
forgeries
U
صورت سازی
forgery
U
صورت سازی
waveform
U
به صورت موج
burbles
U
جوش صورت
veiling
U
تور صورت
apparitions
U
صورت وهمی
face cream
U
کرم صورت
put into effect
U
صورت دادن
It didnt come off. It didnt take place.
U
صورت نگرفت
on the Q.T.
<idiom>
U
به صورت سری
apparition
U
صورت وهمی
in memory of
<idiom>
U
به صورت رایگان
a face-pack
U
ماسک صورت
crackling
U
صورت نمکی
the bill
U
صورت حساب
ever-
U
درهر صورت
ever
U
درهر صورت
greasepaint
U
صورت گرتماشاخانه
normal form
U
صورت هنجار
free list
U
صورت مجانی ها
normalized form
U
صورت هنجار
incarnation
U
صورت خارجی
form
U
صورت دیس
on foot
U
به صورت پیاده
formed
U
صورت دیس
numerator
U
صورت کسر
inventory
U
صورت کالا
forms
U
صورت دیس
inventory
U
صورت اموال
powder
U
پودر صورت
nominal list
U
صورت اسامی
programme of work
U
صورت کارها
roster
U
صورت کار
primordial image
U
صورت ازلی
roster
U
صورت نگهبانی
list of promotiona
U
صورت ترفیعات
semblance
U
صورت فاهر
long robe
U
صورت کشیده
bills of fare
U
صورت غذا
portraiture
U
نقاشی از صورت
pictography
U
صورت نگاری
sales check
U
صورت فروش
pictograph
U
صورت نگاره
archetypes
U
صورت ازلی
archetype
U
صورت ازلی
proces verbal
U
صورت مجلس
processionize
U
صورت مجلس
rosters
U
صورت نگهبانی
record
U
صورت مذاکرات
constellation
U
صورت فلکی
formalism
U
صورت گرایی
accomplish
U
صورت گرفتن
accomplishes
U
صورت گرفتن
constellations
U
صورت فلکی
accomplishing
U
صورت گرفتن
rosters
U
صورت کار
pictogram
U
صورت نگاشت
matricula
U
صورت اعضا
formation
U
صورت بندی
bill of fare
U
صورت غذا
to put in to shape
U
سر و صورت دادن
schedules
U
صورت فهرست
reorganization
U
صورت جدید
minute
U
صورت جلسه
minutes
U
صورت جلسه
to take an inventory of
U
صورت دارایی
At any rate . In any case . Anyway .
U
درهر صورت
transfiguration
U
تبدیل صورت
outward show
U
صورت فاهر
outside appearance
U
صورت فاهر
scheduled
U
صورت فهرست
unfigured
U
بی صورت ساده
if necessary
U
در صورت لزوم
isolate
U
به صورت الکتریکی
the brush
U
صورت گری
sentential form
U
صورت جملهای
isolating
U
به صورت الکتریکی
schedule
U
صورت فهرست
sick list
U
صورت بیماران
similitude
U
شباهت صورت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com