English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pictogram U صورت نگاشت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inventory U از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
maps U نگاشت
map U نگاشت
mapping U نگاشت
mapping U نگاشت [ریاضی]
transformation U نگاشت [ریاضی]
seismogram U لرزه نگاشت
map U نگاشت [ریاضی]
footnotes U زیر نگاشت
footnote U زیر نگاشت
monographs U ویژه نگاشت
monograph U ویژه نگاشت
memory mapping U نگاشت حافظه
memory map U نگاشت حافظه
mapping device U دستگاه نگاشت
spectrogram U طیف نگاشت
ideogram U مفهوم نگاشت
log books U رخداد نگاشت
log book U رخداد نگاشت
correlogram U همبستگی نگاشت
oscillogram U نوسان نگاشت
climatograph U اقلیم نگاشت
linear map U نگاشت خطی [ریاضی]
bit mapped graphics U گرافیک نگاشت ذره یی
linear mapping U نگاشت خطی [ریاضی]
linear transformation U نگاشت خطی [ریاضی]
linear function U نگاشت خطی [ریاضی]
memory mapped i/o U ورودی- خروجی نگاشت حافظه
local U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printer U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard U صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packet U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric U که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
barrage jamming U تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watts U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
memory mapped video U نگاشت صفحه حافظه به فضایی در حافظه
discretionary U آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
rom U دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
line astern U صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
chargeable accessions U استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
Bijection U نگاشت یک به یک یا نظیر به نظیر
basics U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
approach formation U صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
automatic programming U روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
slipped U صورت
formed U صورت
faces U صورت
slips U صورت
kalendar U صورت
face U صورت
figuring U صورت
rosters U صورت
roster U صورت
mazard U صورت
rolls U صورت
images U صورت
image U صورت
phase U صورت
providing U در صورت
figure U صورت
phased U صورت
phases U صورت
rolled U صورت
statements U صورت
form U صورت
effigy U صورت
effigies U صورت
medals U صورت
physiognomies U صورت
physiognomy U صورت
medal U صورت
listing U صورت
listings U صورت
statement U صورت
roll U صورت
figures U صورت
conformer U هم صورت
list U صورت
invoicing U صورت
forms U صورت
version U صورت
visages U رو صورت
visage U رو صورت
filed U صورت
file U صورت
freckle U لک صورت
hue U صورت
hues U صورت
conformational isomers U هم صورت
shape U صورت
shapes U صورت
circumstantially U در صورت
coat card U صورت
invoice U صورت
versions U صورت
invoiced U صورت
constellation U صورت
constellations U صورت
slip U صورت
facies U صورت
invoices U صورت
serials U و به صورت سری
canonical form U صورت متعارفی
at that rate U در این صورت
asterism U صورت فلکی
at any rate U درهر صورت
inventory U صورت اموال
sales check U صورت فروش
powder U پودر صورت
powdering U پودر صورت
f.artery U شریان صورت
externallze U صورت فاهردادن
erythema U گل انداختن صورت
enumeration U صورت ریز
pictography U صورت نگاری
pictograph U صورت نگاره
face card U ورق صورت
primordial image U صورت ازلی
proces verbal U صورت مجلس
processionize U صورت مجلس
difference tone U صورت افتراقی
programme of work U صورت کارها
powders U پودر صورت
to take an inventory of U صورت دارایی
serial U و به صورت سری
certificate of expenditure U صورت حساب
unfigured U بی صورت ساده
similitude U شباهت صورت
veiling U تور صورت
waveform U به صورت موج
white face U جانورسفید صورت
BS U صورت فروش
conditionality U صورت شرطی
complement form U صورت متمم
face powder U پودر صورت
face powders U پودر صورت
complement form U صورت متممی
clear text U به صورت کشف
transfiguration U تبدیل صورت
certificate of expenditure U صورت هزینه
celestial body U صورت فلکی
sentential form U صورت جملهای
sick list U صورت بیماران
reorganization U صورت جدید
standard form U صورت متعارف
isolate U به صورت الکتریکی
isolates U به صورت الکتریکی
stop list U صورت متخلفین
rosters U صورت کار
isolating U به صورت الکتریکی
carte U صورت غذا
court card U صورت :شاه
to put in to shape U سر و صورت دادن
the brush U صورت گری
portraiture U نقاشی از صورت
rosters U صورت نگهبانی
bill of sale U صورت فروش
roster U صورت کار
roster U صورت نگهبانی
schedule U صورت فهرست
scheduled U صورت فهرست
list of promotiona U صورت ترفیعات
long robe U صورت کشیده
schedules U صورت فهرست
bill of quantities U صورت مقداری
minute U صورت جلسه
breadboard U می صورت گیرد
minutes U صورت جلسه
archetypes U صورت ازلی
bills of fare U صورت غذا
bill of fare U صورت غذا
formalism U صورت گرایی
constellation U صورت فلکی
constellations U صورت فلکی
if possible U در صورت توانایی
if possible U در صورت امکان
if need be U در صورت بایست
record U صورت مذاکرات
if so U در صورت مثبت
imbody U صورت خارجی
impanel U در صورت نوشتن
if necessary U در صورت لزوم
semblance U صورت فاهر
archetype U صورت ازلی
free list U صورت مجانی ها
matricula U صورت اعضا
normalized form U صورت هنجار
numerator U صورت کسر
transformation U تبدیل صورت
accomplishing U صورت گرفتن
on foot U به صورت پیاده
accomplishes U صورت گرفتن
outside appearance U صورت فاهر
outward show U صورت فاهر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com