Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sirius
U
صورت فلکی شعرای یمانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
orion hound
U
شعرای یمانی
sirius
U
شعرای یمانی
canicula
U
شعرای یمانی
alpha canis majoris
U
شعرای یمانی
canicular
U
وابسته به شعرای یمانی
constellate
U
بشکل صورت فلکی درامدن جزء منظومه فلکی شدن
sothic
U
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
dog star
U
ستاره شعرای یمانی ستاره کاروان کش
celestial body
U
صورت فلکی
constellations
U
صورت فلکی
asterism
U
صورت فلکی
constellation
U
صورت فلکی
constellations
U
هیئت صورت فلکی
draco
U
صورت فلکی اژدها
serpents
U
صورت فلکی حیه
serpent
U
صورت فلکی حیه
lyra
U
صورت فلکی "بربط "
argo
U
صورت فلکی سفینه
sagittarius
U
صورت فلکی قوس
constellation
U
هیئت صورت فلکی
flying fishes
U
صورت فلکی ماهی پرنده
lupus
U
صورت فلکی " گرگ " یا" سرحان "
lynxes
U
وشق صورت فلکی شمالی
lynx
U
وشق صورت فلکی شمالی
flying fish
U
صورت فلکی ماهی پرنده
Cup
U
پیاله
[صورت فلکی]
[ستاره شناسی]
Crater
U
پیاله
[صورت فلکی]
[ستاره شناسی]
constellatory
U
وابسته بصورت اسمانی-مانند صورت فلکی
leo
U
برج اسد که پنجمین صورت فلکی منطقه البروج است
circumpolar constellation
U
صورتهای فلکی دور قطبی صورتهای فلکی پیرا قطبی
chalcedony
U
سنگ یمانی
jacinth
U
سنگ یمانی
sardonyx
U
یکجور عقیق یمانی
alpha canis minoris
U
شعرای شامی
early poets
U
شعرای پیشین
precycon
U
شعرای شامی
modern poets
U
شعرای متاخر
inventory
U
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
parnassian school of poets
U
شعرای سده نوزدهم فرانیه که بیشتراهمیت بوزن شعرمیداندتابمعانی لطیف ان
celestial
U
فلکی
firmamental
U
فلکی
astro
U
نجومی فلکی
celestial body
U
صور فلکی
astrodome
U
نیم کره فلکی
andromeda
U
منظومه فلکی مراه المسلسله
celestial navigation
U
ناوبری بااستفاده از صور فلکی
locals
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printers
U
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer
U
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard
U
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packet
U
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets
U
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric
U
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
barrage jamming
U
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watt
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary
U
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
rom
U
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
line astern
U
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
chargeable accessions
U
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
dat
U
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
basic
U
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basics
U
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
approach formation
U
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
automatic programming
U
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
version
U
صورت
forms
U
صورت
physiognomies
U
صورت
statement
U
صورت
physiognomy
U
صورت
figure
U
صورت
figures
U
صورت
listing
U
صورت
listings
U
صورت
facies
U
صورت
versions
U
صورت
figuring
U
صورت
statements
U
صورت
image
U
صورت
images
U
صورت
kalendar
U
صورت
mazard
U
صورت
medal
U
صورت
medals
U
صورت
hues
U
صورت
hue
U
صورت
roster
U
صورت
constellation
U
صورت
rosters
U
صورت
roll
U
صورت
formed
U
صورت
form
U
صورت
effigy
U
صورت
effigies
U
صورت
providing
U
در صورت
freckle
U
لک صورت
phases
U
صورت
phased
U
صورت
phase
U
صورت
rolls
U
صورت
rolled
U
صورت
constellations
U
صورت
visage
U
رو صورت
face
U
صورت
coat card
U
صورت
filed
U
صورت
circumstantially
U
در صورت
list
U
صورت
faces
U
صورت
file
U
صورت
visages
U
رو صورت
invoicing
U
صورت
slips
U
صورت
conformer
U
هم صورت
invoiced
U
صورت
invoice
U
صورت
shapes
U
صورت
conformational isomers
U
هم صورت
slip
U
صورت
shape
U
صورت
invoices
U
صورت
slipped
U
صورت
transfiguration
U
تبدیل صورت
inventory
U
صورت اموال
powders
U
پودر صورت
manageable
<adj.>
U
صورت پذیر
to put in to shape
U
سر و صورت دادن
practicable
<adj.>
U
صورت پذیر
matricula
U
صورت اعضا
formation
U
صورت بندی
unfigured
U
بی صورت ساده
numerator
U
صورت کسر
nomenelature
U
صورت اسامی
to take an inventory of
U
صورت دارایی
executable
<adj.>
U
صورت پذیر
the brush
U
صورت گری
At any rate . In any case . Anyway .
U
درهر صورت
normalized form
U
صورت هنجار
apparition
U
صورت وهمی
normal form
U
صورت هنجار
workable
<adj.>
U
صورت پذیر
normal form
U
صورت عادی
nominal list
U
صورت اسامی
possible
[doable, feasible]
<adj.>
U
صورت پذیر
powdering
U
پودر صورت
face cream
U
کرم صورت
achievable
<adj.>
U
صورت پذیر
breadboard
U
می صورت گیرد
white face
U
جانورسفید صورت
make something happen
U
صورت دادن
bill of sale
U
صورت فروش
carry into effect
U
صورت دادن
bill of quantities
U
صورت مقداری
accomplish
U
صورت گرفتن
bills of fare
U
صورت غذا
accomplishing
U
صورت گرفتن
impanel
U
در صورت نوشتن
imbody
U
صورت خارجی
if so
U
در صورت مثبت
if possible
U
در صورت توانایی
faceless
U
بدون صورت
face powders
U
پودر صورت
list of promotiona
U
صورت ترفیعات
powder
U
پودر صورت
veiling
U
تور صورت
makeable
<adj.>
U
صورت پذیر
makable
[spv. makeable]
<adj.>
U
صورت پذیر
doable
<adj.>
U
صورت پذیر
contrivable
<adj.>
U
صورت پذیر
waveform
U
به صورت موج
reorganization
U
صورت جدید
isolate
U
به صورت الکتریکی
isolates
U
به صورت الکتریکی
BS
U
صورت فروش
face powder
U
پودر صورت
isolating
U
به صورت الکتریکی
serials
U
و به صورت سری
serial
U
و به صورت سری
long robe
U
صورت کشیده
inventory
U
صورت کالا
minute
U
صورت جلسه
rosters
U
صورت کار
rosters
U
صورت نگهبانی
certificate of expenditure
U
صورت حساب
roster
U
صورت کار
roster
U
صورت نگهبانی
certificate of expenditure
U
صورت هزینه
decrepitation
U
صورت نمکی
pictography
U
صورت نگاری
pictograph
U
صورت نگاره
pictogram
U
صورت نگاشت
carte
U
صورت غذا
semblance
U
صورت فاهر
archetypes
U
صورت ازلی
archetype
U
صورت ازلی
clear text
U
به صورت کشف
court card
U
صورت :شاه
record
U
صورت مذاکرات
primordial image
U
صورت ازلی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com