English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sentential form U صورت جملهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inventory U از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
binomial U دو جملهای
in bulk U جملهای
sentential U جملهای
in a lump sum U جملهای
binomial theorem U قضیه دو جملهای
binomial expansion U بسط دو جملهای
binomial distribution U توزیع دو جملهای
binomial coefficient U ضریب دو جملهای
polynominal U چند جملهای
polynomial U چند جملهای
multinomial U چند جملهای
polynomial function U تابع چند جملهای
polynomial code U رمز چند جملهای
sentence fragment U جملهای که ازلحاظ دستوری کامل نیست
loose sentence U جملهای که مفهوم صحیحی نداشته باشد
integrand U جملهای که باید تابع اولیه ان را گرفت
epanastrophe U شروع جملهای باهمان کلمه که دراخرجمله پیش بوده است
anagrams U مقلوب تشکیل لغت یا جملهای ازدرهم ریختن کلمات یالغات جملهء دیگر
anagram U مقلوب تشکیل لغت یا جملهای ازدرهم ریختن کلمات یالغات جملهء دیگر
locals U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printers U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard U صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packets U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packet U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric U که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
barrage jamming U تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watts U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary U آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
rom U دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
line astern U صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
chargeable accessions U استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
basics U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
approach formation U صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
automatic programming U روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
figure U صورت
phased U صورت
statements U صورت
phase U صورت
figuring U صورت
rolls U صورت
figures U صورت
slip U صورت
medals U صورت
medal U صورت
phases U صورت
faces U صورت
list U صورت
slipped U صورت
freckle U لک صورت
slips U صورت
mazard U صورت
effigy U صورت
form U صورت
formed U صورت
facies U صورت
listing U صورت
images U صورت
listings U صورت
versions U صورت
version U صورت
image U صورت
kalendar U صورت
forms U صورت
effigies U صورت
physiognomy U صورت
physiognomies U صورت
statement U صورت
rolled U صورت
roll U صورت
providing U در صورت
hue U صورت
hues U صورت
rosters U صورت
visages U رو صورت
shape U صورت
visage U رو صورت
constellation U صورت
shapes U صورت
filed U صورت
face U صورت
invoicing U صورت
coat card U صورت
invoices U صورت
conformer U هم صورت
conformational isomers U هم صورت
constellations U صورت
file U صورت
roster U صورت
invoiced U صورت
invoice U صورت
circumstantially U در صورت
imbody U صورت خارجی
accomplishing U صورت گرفتن
impanel U در صورت نوشتن
on the Q.T. <idiom> U به صورت سری
plural U صورت جمع
It didnt come off. It didnt take place. U صورت نگرفت
At any rate . In any case . Anyway . U درهر صورت
isolate U به صورت الکتریکی
isolating U به صورت الکتریکی
isolates U به صورت الکتریکی
list of promotiona U صورت ترفیعات
long robe U صورت کشیده
constellations U صورت فلکی
accomplish U صورت گرفتن
accomplishes U صورت گرفتن
programme of work U صورت کارها
roster U صورت کار
ever U درهر صورت
rosters U صورت نگهبانی
rosters U صورت کار
record U صورت مذاکرات
proces verbal U صورت مجلس
processionize U صورت مجلس
primordial image U صورت ازلی
formalism U صورت گرایی
ever- U درهر صورت
the bill U صورت حساب
if necessary U در صورت لزوم
constellation U صورت فلکی
in memory of <idiom> U به صورت رایگان
portraiture U نقاشی از صورت
a face-pack U ماسک صورت
if so U در صورت مثبت
if possible U در صورت توانایی
if possible U در صورت امکان
roster U صورت نگهبانی
if need be U در صورت بایست
formulation U صورت بندی
incarnation U صورت خارجی
to put in to shape U سر و صورت دادن
inventory U صورت کالا
inventory U صورت اموال
to take an inventory of U صورت دارایی
sick list U صورت بیماران
transfiguration U تبدیل صورت
minutes U صورت جلسه
outside appearance U صورت فاهر
numerator U صورت کسر
outward show U صورت فاهر
minute U صورت جلسه
similitude U شباهت صورت
formation U صورت بندی
incarnations U صورت خارجی
forgeries U صورت سازی
white face U جانورسفید صورت
burbles U جوش صورت
burbled U جوش صورت
burble U جوش صورت
forgery U صورت سازی
the brush U صورت گری
transformation U تبدیل صورت
stop list U صورت متخلفین
standard form U صورت متعارف
burbling U جوش صورت
on foot U به صورت پیاده
schedules U صورت فهرست
unfigured U بی صورت ساده
normalized form U صورت هنجار
BS U صورت فروش
face powder U پودر صورت
bills of fare U صورت غذا
bill of fare U صورت غذا
serials U و به صورت سری
serial U و به صورت سری
face powders U پودر صورت
faceless U بدون صورت
face cream U کرم صورت
reorganization U صورت جدید
semblance U صورت فاهر
pictograph U صورت نگاره
pictography U صورت نگاری
archetype U صورت ازلی
matricula U صورت اعضا
schedule U صورت فهرست
powders U پودر صورت
powdering U پودر صورت
powder U پودر صورت
sales check U صورت فروش
veiling U تور صورت
normal form U صورت هنجار
scheduled U صورت فهرست
normal form U صورت عادی
nominal list U صورت اسامی
nomenelature U صورت اسامی
waveform U به صورت موج
archetypes U صورت ازلی
poll U صورت اراء
bring into being U صورت گرفتن
put into effect U صورت گرفتن
put into practice U صورت گرفتن
make a reality U صورت گرفتن
court card U صورت :شاه
fulfill [American] U صورت گرفتن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com