English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
share list U صورت بهای سهام شرکتها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stockbrokers U دلال سهام شرکتها
stockbroker U دلال سهام شرکتها
write down U تنزل دادن بهای اسمی سهام
write down U یادداشت کردن تنزل دادن بهای اسمی سهام
premium statement U صورت اضافه ارزش سهام
deferred share U سهامی که دارندگان ان پس از تقسیم سود سهام بین دارندگان سهام عادی باقیمانده سهام را طبق مفاد اساسنامه وشرکتنامه دریافت می دارند
dumping U صدور کالا به کشوردیگر و فروش ان به بهای کمتر از بهای عادی به منظور فلج ساختن صنایع داخلی ان کشور
reduced price U بهای کاسته بهای تخفیف دار
capital stock U عنصر مالکیت شرکت که بصورت سهام وگواهی نامه سهام درامده
stop loss order U دستور خرید یافروش سهام بدلال سهام
stoporder U دستورخرید یا فروش سهام بدلال سهام
stock dividend U سهام صادره بابت سود سهام
close corporation U شرکتی با صاحبان سهام محدود که معمولا" همین صاحبان سهام نیز مدیریت وسایر امور شرکت را بر عهده دارند
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
stock jobber U محتکر سهام دلال سهام
share holder U دارنده سهام صاحب سهام
inventory U از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
merge U ادغام شرکتها
stockholders U سهامدار شرکتها
merges U ادغام شرکتها
conglomerations U اختلاط شرکتها
stockholder U سهامدار شرکتها
corporation tax U مالیات بر شرکتها
conglomeration U اختلاط شرکتها
amalgamation U ادغام یا اختلاط شرکتها
liquidation of company U تصفیه امور شرکتها
net business saving U پس انداز خالص شرکتها
trust U اتحادیه شرکتها ائتلاف
trusts U اتحادیه شرکتها ائتلاف
trusted U اتحادیه شرکتها ائتلاف
company law U قوانین مربوط به شرکتها
corporation income tax U مالیات بر درامد شرکتها
undistributed corporate profit U سود تقسیم نشده شرکتها
visitations U اداره بازرسی ونظارت بر کار شرکتها
visitation U اداره بازرسی ونظارت بر کار شرکتها
holding company U شرکتی که سایر شرکتها را تحت کنترل دارد
arm's length U مستقل و برابر بودن طرفها [یا شرکتها] در معامله ای [اقتصاد]
visitors U بازرس و نافر شرکتها مامور بررسی وضع مجانین
visitor U بازرس و نافر شرکتها مامور بررسی وضع مجانین
low-tech U وابسته به شرکتها و نظام های بازرگانی متکی به کم فنآوری
courier U نوشتاری تک فضایی که مشابه نوشتار ماشین تحریر شرکتها است
couriers U نوشتاری تک فضایی که مشابه نوشتار ماشین تحریر شرکتها است
at a low price U بهای کم
for U به بهای
trade price U بهای تجارتی
cash price U بهای نقدی
conversion price U بهای تبدیل
probability cost U بهای احتمالی
unit price U بهای واحد
reserve price U بهای قطعی
break up price U بهای انحلال
break up price U بهای تصفیه
nominal value U بهای اسمی
all in price U بهای کامل
book value U بهای دفتری
at a great penny worth U به بهای زیاد
fee U بهای واحد
reduced price U بهای نازل
resonable price U بهای عادله
fancy price U بهای گزاف
fancy price U بهای تفننی
nominal price U بهای اسمی
money worth U بهای پول
cost of construction U بهای ساختمان
face value U بهای اسمی
above par U بالاتر از بهای اسمی
par U بهای رسمی سهم
resale price U بهای خرده فروشی
retail price U بهای خرده فروشی
declared value U بهای اعلام شده
contratual rent U اجاره بهای مقطوع
eric U خون بهای ایرلندی
below par U کمتر از بهای اسمی
coinage U طبقه بندی بهای مسکوک
cost and freight U قیمت و بهای حمل و نقل
upset price U کمترین بهای مقطوع درهراج
dispraise U از بهای چیزی کاستن کم گرفتن
reserve price U قیمت نهایی بهای قطعی
to mark down an article U بهای کمتری بر کالایی گذاشتن
the price was not reasonable U بهای ان معقول بنظر نمیرسید
to take something off and pric U اندکی از بهای چیزی کاستن
cost plus U اضافه بر بهای تمام شده
height money U اضافه بهای کار در ارتفاع
to mark good U بهای کالا را در روی ان نوشتن
spot price U بهای جنس در معامله نقدی
locals U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
dividend warrant U چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
to compound U قسطی پرداختن [کمتراز بهای اصلی]
the price was not reasonable U بهای گزافی بران گذاشته بودند
printer U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
revalorization U اعاده پول کشور به بهای نخستین خود
at par U قیمت ثابت انتقال ارز به بهای اسمی
how is sugar U بهای قندچیست قند درچه حال است
price as natural ice U یخ ساختگی بهمان بهای یخ طبیعی فروخته میشد
plastic bubble keyboard U صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packets U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packet U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric U که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
prohibitive price U بهای گزاف که بر کالایی گذارندو مردم ازعهده خریدان برنیایند
unearned icremrnt U افزایش بهای ملک در نتیجه اباد شدن محل نه کوشش مالک
unearned increment U افزایش بهای ملک در نتیجه اباد شدن محل نه کوشش مالک
unpriced U درباب چیزی گفته میشودکه بهای ان معلوم نشده یابصورت بهادران نباشد
barrage jamming U تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watts U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
portfolios U سهام
stock U سهام
secular trend U سهام
liquidate U سهام
liquidates U سهام
portfolio U سهام
liquidated U سهام
stocked U سهام
holding U سهام
liquidating U سهام
discretionary U آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
registered shares U سهام بانام
bank stock U سهام بانک
stock exchange U بورس سهام
inscribed stock U سهام نامدار
preference shares U سهام ممتازه
preference shares U سهام ممتاز
preferred shares U سهام مقدم
ordinary share U سهام معمولی
ordinary share U سهام عادی
inscribed stock U سهام با اسم
privileged shares U سهام ممتاز
propertied U سهام دار
joint shares U سهام مشترک
preferred stock U سهام ممتازه
holding U دارائی سهام
preferred shares U سهام ممتاز
ordinary shares U سهام عادی
debenture stock U سهام قرضه
stock_broker U دلال سهام
share warrant U گواهینامه سهام
PR U سهام ممتاز
deferred share U سهام موجل
government stock U سهام دولت
preferential shares U سهام ممتازه
gilt edged shares U سهام ممتازه
dividends U سود سهام
common stocks U سهام عادی
common stock U سهام عادی
stocked U سهام سرمایه
stock U سهام سرمایه
conversion of shares U تبدیل سهام
bourse [in a non-English-speaking country] U بورس سهام
growth stocks U سهام پر سود
stock broker U دلال سهام
dividend U سود سهام
general stock U سهام عمومی
stock exchange U بورس سهام
blue chip U سهام مرغوب
to buy into U سهام خریدن در
fixed portion U سهام معینه
savings bond U سهام قرضه
stock exchanges U بورس سهام
bullish stocks U سهام رو به ترقی
bearer shares U سهام بی نام
dividened U سود سهام
blue-chip U سهام مرغوب
bourse U بازار سهام
subscriber of shares U پذیره نویس سهام
stock trading U خرید و فروش سهام
non cash shares U سهام غیر نقدی
loan holder U دارنده سهام وام
stock market U بورس سهام وارز
national dividend U سود سهام ملی
stock markets U بورس سهام وارز
fixed stock U مالک انحصاری سهام
interim dividend سود موقتی سهام
revenue U درامد سود سهام
action U سهم سهام شرکت
whack up U تقسیم به سهام کردن
inscribed stock U سهام ثبت شده
specialties U سهام با قیمت ویژه
margins U میزان سود سهام
provisional scrip U تصدیق موقت سهام
unissued shares U سهام منتشر نشده
margin U میزان سود سهام
share certificate U گواهی مالکیت سهام
break in share prices U کاهش قیمت سهام
brokerage U کارمزد خرید سهام
interim dividend U سود سهام موقتی
share holding U سرمایه گذاری در سهام
common stock U سهام معمولی شرکت
actions U سهم سهام شرکت
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
to declare a divident U سود سهام را اعلان کردن
forfeiture of premiums U ضرر اضافه ارزش سهام
fund holder U دارنده سهام قرضه دولتی
secular trend U سهام تجارتی وگواهی نامه ان ها
to have a holding in a company U در شرکتی دارائی سهام داشتن
exdividend U بدون سود اینده سهام
general meeting of share holders U مجمع عمومی صاحبان سهام
accumulated dividend U سود سهام متراکم شده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com