Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dramatis personoe
U
صورت بازی کنان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rejoicingly
U
شادی کنان وجد کنان
inquiringly
U
تحقیق کنان پرسش کنان
lord it over
<idiom>
U
رئیس بازی درآوردن ،به صورت رئیسبودن ، رفتارکردن
inventory
U
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
shinny
U
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
afoam
U
کف کنان
lingeringly
U
فس فس کنان
murmuringly
U
غر غر کنان
mutteringly
U
من من کنان
vacillatingly
U
دل دل کنان
surprisedly
U
تعجب کنان
intriguingly
U
دسیسه کنان
pulingly
U
ناله کنان
haltingly
U
تامل کنان
under one's breath
<idiom>
U
نجوا کنان
gyringly
U
گردش کنان
grumblingly
U
شکایت کنان
pantingly
U
ارزو کنان
lingeringly
U
درنگ کنان
sneeringly
U
ریشخند کنان
loiteringly
U
درنگ کنان
whiningly
U
ناله کنان
groaningly
U
ناله کنان
glozingly
U
تاویل کنان
louringly
U
اخم کنان
ponderingly
U
اندیشه کنان
railingly
U
بدحرفی کنان
refelectingly
U
اندیشه کنان
rejoicingly
U
خوشی کنان
remonstratingly
U
نکوهش کنان
remonstratingly
U
تعرض کنان
repinningly
U
لندلند کنان
reprovingly
U
سرزنش کنان
twittingly
U
سرزنش کنان
insultingly
U
توهین کنان
menacingly
U
تهدید کنان
procrastinatingly
U
تعلل کنان
saunteringly
U
ولگردی کنان
scoffingly
U
ریشخند کنان
insinuatingly
U
اشاره کنان
jumpingly
U
پرش کنان
poutingly
U
لب کلفت کنان
ragingly
U
شورش کنان
lurkingly
U
کمین کنان
wailingly
U
شیون کنان
wailingly
U
ناله کنان
lingeringly
U
معطل کنان
on the run
U
شلوق کنان
fawningly
U
مداهنه کنان
questioningly
U
پرسش کنان
jokingly
U
شوخی کنان
minaciously
U
تهدید کنان
mockingly
U
ریشخند کنان
vituperatively
U
سرزنش کنان
murmuringly
U
ناله کنان
wonderingly
U
تعجب کنان
exultantly
U
خوشی کنان
mincingly
U
ناز کنان
flashily
U
جلوه کنان
exultingly
U
خوشی کنان
cock-a-hoop
U
شادی کنان
at pause
U
مکث کنان خاموش
repinningly
U
ناله کنان بادلتنگی
jumpingly
U
جست وخیز کنان
frisky
U
جست وخیز کنان
revilingly
U
بدگویان فحاشی کنان
friskiest
U
جست وخیز کنان
they returned in triumph
U
شادی کنان برگشتند
friskier
U
جست وخیز کنان
harlequinade
U
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
local
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
frame
U
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
gamesmanship
U
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
cutthroat
U
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
misplay
U
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
wedding party
U
مجلس عروسی یا عقد کنان
skips
U
رقص کنان حرکت کردن
interposingly
U
مداخله کنان بطور معترضه
skip
U
رقص کنان حرکت کردن
haltingly
U
درنگ کنان ازروی دودلی
on the run
U
بهر سو دوان دوندگی کنان
skipped
U
رقص کنان حرکت کردن
the miner's f.
U
اتحادیه یاپیمان کان کنان
fleeringly
U
استهزاء کنان باخنده تمسخرامیز
game
U
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
printer
U
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers
U
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
shinney
U
بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
fire fight
U
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
dib
U
ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
to make a trick
U
با کارت شعبده بازی کردن
[ورق بازی]
kiss in the ring
U
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
inning
U
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
plastic bubble keyboard
U
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
charlatanic
U
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
crampet game
U
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
harlepuinade
U
نمایش لال بازی ودلقک بازی
packet
U
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets
U
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric
U
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
Bureaucracy . Red tape .
U
کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
barrage jamming
U
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watts
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary
U
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
rom
U
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
chargeable accessions
U
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
line astern
U
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
batting order
U
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
dat
U
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
whisperingly
U
به نجوا نجوا کنان سر گوشی اهسته
round robin (tournament or contest)
<idiom>
U
بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
perdu or due
U
درحال کمین کمین کنان
basic
U
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basics
U
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
billiard point
U
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
approach formation
U
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
automatic programming
U
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
pulingly
U
جیک جیک کنان
gulpingly
U
غورت غورت کنان
set the score
U
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the game
U
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
actions
U
بازی
playing
U
بازی
action
U
بازی
plays
U
بازی
played
U
بازی
falconine
U
بازی
dibasic
U
دو بازی
hopscotch
U
بازی لی لی
watermanship
U
اب بازی
sportiveŠetc
U
بازی کن
play
U
بازی
grey hound
U
سگ بازی
clearance
U
بازی
home
U
بازی
slackness
U
بازی
basic
U
بازی
basics
U
بازی
gaming
U
بازی
solitaires
U
تک بازی
patulousness
U
بازی
game
U
بازی
partie
U
بازی
homes
U
بازی
solitaire
U
تک بازی
plain dealing
U
بازی
openness
U
بازی
fun
U
بازی
listing
U
صورت
listings
U
صورت
mazard
U
صورت
form
U
صورت
conformer
U
هم صورت
statement
U
صورت
faces
U
صورت
conformational isomers
U
هم صورت
freckle
U
لک صورت
face
U
صورت
effigy
U
صورت
medals
U
صورت
kalendar
U
صورت
effigies
U
صورت
statements
U
صورت
rolled
U
صورت
medal
U
صورت
rolls
U
صورت
circumstantially
U
در صورت
visages
U
رو صورت
version
U
صورت
shape
U
صورت
slips
U
صورت
phase
U
صورت
filed
U
صورت
shapes
U
صورت
rosters
U
صورت
visage
U
رو صورت
physiognomy
U
صورت
roster
U
صورت
versions
U
صورت
file
U
صورت
coat card
U
صورت
slipped
U
صورت
constellation
U
صورت
slip
U
صورت
facies
U
صورت
physiognomies
U
صورت
list
U
صورت
phased
U
صورت
figures
U
صورت
figuring
U
صورت
images
U
صورت
constellations
U
صورت
image
U
صورت
invoiced
U
صورت
invoice
U
صورت
formed
U
صورت
forms
U
صورت
figure
U
صورت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com