English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rain box U صندوق یا اسباب بازی دیگری که درتماشاخانه صدای باران ازان درمی اورند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
flesh brush U لیف یادستکشی که بتن مالیده خون رابگردش درمی اورند
gargoyle U ناودانی که از دیوار پیشامدگی پیدا میکند و بیشتر انرابصورت سر وتن انسان یاجانوری درمی اورند
gargoyles U ناودانی که از دیوار پیشامدگی پیدا میکند و بیشتر انرابصورت سر وتن انسان یاجانوری درمی اورند
logogram U چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود
logograph U چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود
toy U اسباب بازی
toys U اسباب بازی
playthings U اسباب بازی
plaything U اسباب بازی
scat U مالیات صدای پاره شدن چیزی رگبار باران
toylike U مثل اسباب بازی
baubles U اسباب بازی بچه
bauble U اسباب بازی بچه
toyer U سازنده اسباب بازی
producer's goods U هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
yoyo U نوعی اسباب بازی بچگانه
panatrope U اسباب الکتریکی برای دراوردن صدای گرامافون از بلندگو
noah ark U کشتی بچگانه که اسباب بازی اوست
personify U رل دیگری بازی کردن
personifying U رل دیگری بازی کردن
personified U رل دیگری بازی کردن
personifies U رل دیگری بازی کردن
alarmed U زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
alarms U زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
alarmingly U زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
alarm U زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
golden rain یک جور آتش بازی که مانند است به باران آتش
to blast something U با صدای خیلی بلند بازی کردن [آلت موسیقی]
morphing U جلوههای ویژه در بازی ها و سیستمهای چندرسانهای که یک تصویر به تدریج به دیگری تبدیل میشود
rainsquall U باد و باران باران شدید
rainstorms U باد و باران باران شدید
rainstorm U باد و باران باران شدید
they serve it with butter U با کره انرامی اورند
solids press down U دج ها سوی پایین فشار می اورند
gum senegal U یکجورصمغ عربی که ازسنگال می اورند
oyster bar U میخانهای که صدف برای مردم می اورند
accept as true U گاهی پس از accept بمعنی پذیرفتن لفظ of می اورند
it films well U درفیلم خوب درمی اید
The noice gets my monkey up . U این سر وصداها کفرم را درمی آورد
She fabricates them. she makes them up . U اینها را از خودش می سازد ( درمی آورد)
subrogate U بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
letter U نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letters U نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
recode U کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
to pass one's word for another U از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
piracy U چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
alpha privative U الف سالبه که در سر برخی واژههای انگلیسی نیز درمی اید
pusher tractor U تراکتور چرخ زنجیری که اسکریپر را هنگام خاکبرداری به حرکت درمی اورد
to shoot one's mouth off <idiom> U چیزهایی را بگویند که به مردم نباید گفت [مثال چقدر پول درمی آورد ماهانه]
escheat U در CLاراضیی را گویند که پس ازفوت مالک به علت عدم وجودوراث قانونی به مالکیت دولت درمی اید
honks U صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honk U صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked U صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking U صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
acrophony U صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
pings U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voicing U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
ping U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voice U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voices U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pinged U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
synthesisers U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizer U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizers U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pinging U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
cluster mill U فرزی که متشکل از دو نوردمتحرک کوچک که هر کدام ازانها به وسیله یک جفت نوردبزرگ حائل و به حرکت درمی اید
cost plus contracts U به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
contraltos U زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contralto U زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
turbopump U پمشی که توسط توربینی که بوسیله گازهای حاصل ازسوختن سوختهای راکت به چرخش درامده به حرکت درمی اید
afterwards U پس ازان
thereof=of that U ازان
therefter U ازان پس
therefter U پس ازان
away U پس ازان
thence U پس ازان
helmzhold resonator U محفظه توخالی که تنها با یک سوراخ کوچک به محیط خارج مرتبط است و در ازای فرکانس معینی به تشدید درمی اید
subsequent to that event U پس ازان رویداد
eftsoon U اندکی پس ازان
long a U مدتهاپس ازان
it is all greek to me U ازان سودرنمیاورم
thereafter U بعد ازان
this is inferior to that U این ازان
therein U ازان حیث
monophthong U صدای ساده وتنها صدای بسیط
chortles U صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
phut U تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
chortling U صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortle U صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortled U صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
lutine bell U زنگ که ازکشتی قدیمی لوتین برداشته شده و در دفتر شرکت بیمه لویدز نصب گردیده و برای اعلام خبرهای مهم انرا به صدا در می اورند
it is pervious to light U روشنایی ازان می گذرد
this is better than that U این ازان بهتراست
next U نزدیک ترین پس ازان
he is not of that stamp U ازان جنس نیست
wellŠwhat of it? U چه نتیجهای ازان بدست می اید
i am impatient for it U ازان بابت بیطاقت هستم
to gut a book U مواداصلی کتابیرا ازان دراوردن
dice box U پیالهای که طاس را ازان میریزند
dye wood U چوبی که ازان رنگ میگیرند
he is not of that type U ازان قبیل اشخاص نیست
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
misplay U بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
i gave up the idea U ازان خیال صرف نظر کردم
fitch U موی راسویاقلم مویی که ازان بسازند
mofette U دهانهای که ازان دمه بد بو بیرون اید
it came to my knowledge U من ازان اگاهی یافتم مرامعلوم گردید
feed door U دری که ازان سوخت درکوره میریزند
secernent U اندامی که چیزی ازان تراوش کند
it is not d. U نمیتوان ازان صرف نظر کرد
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
skirl U صدای زیر صدای نی انبان
dib U ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
castle U میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
one's pet aversion U چیزی که شخص مخصوصا ازان بیزار است
castles U میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
ten yard U خط شکسته در طرفین خط نیمه به فاصله 01 یارد ازان
fustic U یکجورچوب زردکه رنگ پستهای ازان میگیرند
fly bane U یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
fly amanita U یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
fly agaric U یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
it savours of revenge U بوی انتقام یاکینه جویی ازان می اید
to slit hide into thongs U پوستی را بریده تسمههای باریک ازان دراوردن
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
pete cock U شیر کوچک که ازان هوا یابخار بیرون می اید
chock U قطعه فلزی 2 شاخه که طنای مهار ازان میگذرد
to say grace U دعای سپاسگزاری کردن پیش ازخوراک یاپس ازان
giants stride U تیری که قسمت بالای ان گردنده وطنابهایی ازان اویخته اس
redan U استحکامات دوپهلو که گوشه برجستهای ازان بیرون می ایستد
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
harlepuinade U نمایش لال بازی ودلقک بازی
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
special vertict U رایی که وقوع قضیهای راثابت میکندولی نتیجهای ازان نمیگیرد
soever U واژهای که انراپس صفتی که what or how پیش ازان امده باشد میاورند
gopher wood U چوبی که کشتی نوح ازان ساخته شدوحدس میزنندسرویاکاج باشد
drawings U روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
drawing U روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
helmcloud U ابری که هنگام طوفان یاپیش ازان درسرکوه پدیدمی اید ابرقله
ballast U وزنه یاباری که جهت تعادل کشتی یاهواپیما ازان استفاده میشود
dead line U خطی که تجاوز ازان زندانیان نظامی رامحکوم به تیرباران فوری میکند
countersignature U امضای پس ازامضای دیگری تصدیق امضای دیگری
mulches U که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
muslin U یکجور پارچه پشت نما که ازان جامههای زنانه و پرده درست میکنند
grey matter U بافته خاکستری رنگ که جرم اصلی مخ ومغزتیره ازان درست شده است
mulch U که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
cashing U صندوق
lacunar U صندوق
boxes U صندوق
cases U صندوق
box U صندوق
coffers U صندوق
fund U صندوق
cashes U صندوق
cashed U صندوق
hutches U صندوق
hutch U صندوق
cash U صندوق
chest set U صندوق
cash office U صندوق
funded U صندوق
water jacket U صندوق اب
chests U صندوق
chest U صندوق
case U صندوق
coffer U صندوق
pliantly polonica U یکجور ناخوشی که ازان موی سر کرک شده بهم گره میخوردناخوشی لهستانی است
Bureaucracy . Red tape . U کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
Susurrus U صدای آرام و ملایم، مثل خش خش یا صدای آرام باد
twang U صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanged U صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanging U صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twangs U صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
mailbox U صندوق پست
trunks U بشکه صندوق
letterboxes U صندوق مراسلات
ballot box U صندوق ارا
trunk U بشکه صندوق
closeting U صندوق خانه
letterbox U صندوق مراسلات
altar-tomb U صندوق مزار
closets U صندوق خانه
to coffer U در صندوق اندوختن
ballot boxes U صندوق ارا
post-box صندوق پست
post-boxes U صندوق پست
crate U صندوق مشبک
mailboxes U صندوق پست
letterbox U صندوق پست
crates U صندوق مشبک
cashier's allowance U کسر صندوق
closeted U صندوق خانه
caisson U صندوق مهمات
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com