Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 174 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
parliamentary seat
U
صندلی مجلسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rocking chair
U
صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
rocking chairs
U
صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
faldstool
U
صندلی تا شو بدون پشتی صندلی راحتی
camp chair
U
صندلی سفری صندلی صحرایی
my chair was next his
U
صندلی من پهلوی صندلی اوبود
parliamentary seat
U
جای مجلسی
parliamentary
U
مجلسی پارلمانی
chamber orchestra
U
ارکستر مجلسی
chamber music
U
موسیقی مجلسی
dyarchy
U
سیستم دو مجلسی
armchair psychology
U
روانشناسی مجلسی
monthly rose
U
خطمی مجلسی
parliamentary language
U
زبان مجلسی
china rose
U
خطمی مجلسی
chamber orchestras
U
ارکستر مجلسی
to resign one's seat
U
از جای مجلسی خود کناره گرفتن
dispatches
U
عمل ارسال داده یا اطلاع یا پیام به مجلسی
dispatched
U
عمل ارسال داده یا اطلاع یا پیام به مجلسی
dispatch
U
عمل ارسال داده یا اطلاع یا پیام به مجلسی
despatching
U
عمل ارسال داده یا اطلاع یا پیام به مجلسی
despatched
U
عمل ارسال داده یا اطلاع یا پیام به مجلسی
unicameral
U
دارای یک مجلس مقننه سیستم پارلمانی یک مجلسی
despatches
U
عمل ارسال داده یا اطلاع یا پیام به مجلسی
call to order
U
به حفظ انتظام دعوت کردن نظم مجلسی را برقرار کردن
box seat
U
صندلی لژ
stalling
U
صندلی
footstool
U
صندلی
footstools
U
صندلی
seat
U
صندلی
santalaceous
U
صندلی
seated
U
صندلی
seats
U
صندلی
jump seat
U
صندلی تا شو
places
U
صندلی
stall
U
صندلی
chaired
U
صندلی
chairing
U
صندلی
chairs
U
صندلی
place
U
صندلی
chair
U
صندلی
placing
U
صندلی
drive's seat
U
صندلی راننده
choir-stall
U
صندلی بلند
folding seat
U
صندلی تاشو
he nestles in the chair
U
در صندلی غنوده
armchairs
U
صندلی راحتی
pushchairs
U
صندلی چرخدار
pushchair
U
صندلی چرخدار
deckchairs
U
صندلی تاشو
deckchair
U
صندلی تاشو
shooting sticks
U
صندلی عصایی
shooting stick
U
صندلی عصایی
office chair
U
صندلی اداری
carrycots
U
صندلی کودک
carrycot
U
صندلی کودک
adjustable seat
صندلی متحرک
armchair
U
صندلی راحتی
arm
U
دسته صندلی
swivel chair
U
صندلی چرخان
morris chair
U
صندلی راحتی
camp chair
U
صندلی تاشونده
boatswain's chair
U
صندلی نقاله
armrest
U
دستهء صندلی
hot seat
U
صندلی الکتریکی
arm chair
U
صندلی راحتی
sitting
U
نشیمن صندلی
rocking chair
U
صندلی گهوارهای
rocking chairs
U
صندلی گهوارهای
rocker
U
صندلی گهوارهای
rockers
U
صندلی گهوارهای
an odd chair
U
صندلی تکی
tier
U
ردیف صندلی
hot seat
U
صندلی برقی
tiers
U
ردیف صندلی
elbows
U
دسته صندلی
elbowed
U
دسته صندلی
bucket seat
U
صندلی یکنفری
bucket seats
U
صندلی یکنفری
easy chair
U
صندلی راحت
antimacassar
U
رویهء صندلی
easy chairs
U
صندلی راحت
sittings
U
نشیمن صندلی
antimacassars
U
رویهء صندلی
elbow
U
دسته صندلی
baby carriages
U
صندلی چرخدار بچه
reseating
U
صندلی جدید دادن
seat belt
U
کمربند صندلی هواپیما
reseated
U
صندلی جدید دادن
electric chair
U
صندلی اعدام الکتریکی
reseat
U
صندلی جدید دادن
reseats
U
صندلی جدید دادن
shooting stick
U
صندلی جمعشو و متحرک
seat-belts
U
کمربند صندلی هواپیما
cathedra
U
[صندلی اسقف در کلیسا]
office swivel chair
U
صندلی گردان اداری
ejector seat
U
صندلی پران
[هواپیمایی]
ejection seat
U
صندلی پران
[هواپیمایی]
baby carriage
U
صندلی چرخدار بچه
a seat by the window
U
یک صندلی کنار پنجره
seat adjuster lever
سطح تنظیم صندلی
shooting sticks
U
صندلی جمعشو و متحرک
seat-belt
U
کمربند صندلی هواپیما
armchairs
U
صندلی دسته دار
armchair
U
صندلی دسته دار
deck chair
U
صندلی حصیری تاشو
arm chair
U
صندلی دسته دار
dossal
U
پشتی صندلی وغیره
dossel
U
پشتی صندلی وغیره
back seat
U
صندلی عقب اتومبیل
elbow chair
U
صندلی دسته دار
garden seat
U
صندلی یانیمکت باغبانی
window seat
U
صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
window seats
U
صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
fishing chair
U
صندلی در قایق ماهیگیری
curule chair
U
صندلی عاج نشان
cat sleep
U
چرت روی صندلی
wheelchair
U
صندلی چرخ دار
caner
U
بافنده صندلی حصیری
wheel chair
U
صندلی چرخ دار
twisboat chair
U
قایق- صندلی تابدار
tuffet
U
صندلی یانشیمن کوتاه
woolsack
U
کرسی یا صندلی دادگاه
wheelchairs
U
صندلی چرخ دار
cat nap
U
چرت روی صندلی
club chair
U
صندلی دسته دار بزرگ
arm
U
اسلحه دستهء صندلی یا مبل
backless bench
U
نیمکت
[صندلی]
بدون پشتی
caster
U
چرخ زیر صندلی یامیز
choir-stall
U
[صندلی های مبلی گروه کر]
casters
U
چرخ زیر صندلی یامیز
prince's feather
U
تزئین برجسته پشت صندلی
seat back adjustment knob
دکمه تنظیم پشتی صندلی
Keep a free(an empty)seat for me.
U
یک صندلی خالی برایم نگاهدار
They changed seats .
U
صندلی هایشان را با هم عوض کردند
Dust has accumulated
[settled]
on the chairs.
روی صندلی ها خاک نشسته
castors
U
چرخ زیر صندلی یامیز
splat
U
میله تزئینی پشت صندلی
windsor chair
U
صندلی دارای پشتی منحنی
castor
U
چرخ زیر صندلی یامیز
benchstool
U
نیمکت
[صندلی]
بدون پشتی
stool
U
کرسی صندلی مستراح فرنگی مدفوع
Have a seat, please!
U
خواهش میکنم روی صندلی بشینید!
I think that's my seat.
فکر می کنم آن صندلی جای من است.
slats
U
چوب مداد میله پشت صندلی
sedilia
U
یکی از سه صندلی محراب یاصدر کلیسا
love seat
U
صندلی یانیمکت دسته دار دونفری
slat
U
چوب مداد میله پشت صندلی
Is this seat taken?
U
آیا این صندلی گرفته شده است؟
night stool
U
صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
barrel chair
U
صندلی فنری که پشتش سفت ومقعر است
the hall seats one thousand
U
تالار هزار صندلی میخورد تالارهزارتن راجامیدهد
high chair
U
صندلی پایه بلند غذا خوری بچه
hammock chair
U
صندلی راحتی تاشوکه پشت ان پارچه ایست
high chairs
U
صندلی پایه بلند غذا خوری بچه
night chair
U
صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
reservation
U
رزرو کردن صندلی یااتاق در مهمانخانه و غیره کتمان
The stage was bare but for
[save for]
a couple of chairs.
U
صحنه نمایش به استثنای چند تا صندلی لخت بود.
moquette
U
پارچه مخمل نمای مخصوص فرش یا رویه صندلی
reservations
U
رزرو کردن صندلی یااتاق در مهمانخانه و غیره کتمان
an odd chair
U
صندلی که پنج تای دیگر جور خود نداشته باشد
gradine
U
یک سری صندلی یا پلههای کوتاه که یکی بالای دیگری قرار دارد
back-seat drivers
U
مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
gradin
U
یک سری صندلی یا پلههای کوتاه که یکی بالای دیگری قرار دارد
ferris wheel
U
گردونه صندلی دار مخصوص تفریح وچرخ زدن اطفال وغیره
ejection seat
U
صندلی هواپیما که در مواقع اضطراری شخص را ازهواپیما بخارج پرتاب میکند
back-seat driver
U
مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
cartridge actuated device
U
وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
musical chairs
U
نوعی بازی که بازیکنان در حرکتاند و وقتی موسیقی متوقف شد مینشینند و هر کس بی صندلی باشد باخته است
bleacher
U
کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
lounges
U
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounged
U
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounge
U
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounging
U
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com