Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
night chair
U
صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
night stool
U
صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to pink out leather
U
چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
rocking chair
U
صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
rocking chairs
U
صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
faldstool
U
صندلی تا شو بدون پشتی صندلی راحتی
cartridge actuated device
U
وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
putt
U
ضربه برای انداختن به سوراخ
putted
U
ضربه برای انداختن به سوراخ
putts
U
ضربه برای انداختن به سوراخ
my chair was next his
U
صندلی من پهلوی صندلی اوبود
camp chair
U
صندلی سفری صندلی صحرایی
needed
U
حاجت
needing
U
حاجت
need
U
حاجت
rrayer
U
حاجت
holeable
U
گوی اسان برای به سوراخ انداختن
pinhole
U
سوراخ کردن برای گوشی یاز
wishes
U
مراد حاجت
wish
U
مراد حاجت
wished
U
مراد حاجت
bottoming tap
U
وسیلهای برای دراوردن دندانه در یک سوراخ کور
concrete coring drill
U
مته برای سوراخ کردن هسته بتن
x punch
U
سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
X distance
U
سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
reperforator
U
ماشینی که نوارکاغذی را سوراخ میکند برای دریافت سیگنال
span
U
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
spans
U
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
spanning
U
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
sectors
U
سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
spanned
U
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
sector
U
سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
edge
U
کارت کاغذی که سوراخ هایی دارد روی یک لبه برای نمایش داده
edges
U
کارت کاغذی که سوراخ هایی دارد روی یک لبه برای نمایش داده
bottoming reamer
U
وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
angle drill
U
ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
centre
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centered
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie
U
[پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
away
U
بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
dilly bag
U
کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
choke bore
U
روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
port a punch card
U
علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
sights
U
سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
perforation
U
عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
fenestration
U
چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
sight
U
سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
float stone
U
سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
cancellate
U
سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
horned scully
U
مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
foraminate
U
ثقبه دار سوراخ سوراخ
pinkest
U
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinker
U
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
gruyere cheese
U
پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
pink
U
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
thirl
U
سوراخ سوراخ کردن دریدن
The facts speak for themselves.
<idiom>
U
چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است.
riddle
U
سوراخ سوراخ کردن
grids
U
دریچه سوراخ سوراخ
cancellate
U
سوراخ سوراخ اسفنجی
grid
U
دریچه سوراخ سوراخ
millepore
U
مرجان سوراخ سوراخ
cancellated
U
سوراخ سوراخ اسفنجی
cancellous
U
سوراخ سوراخ اسفنجی
swage block
U
قالب سوراخ سوراخ
riddles
U
سوراخ سوراخ کردن
hollerith code
U
سیستم کدگذاری که از سوراخ هایی در کارت بری نمایش حروف و نشانه ها استفاده میکند. این سیستم از دو مجموعه ردیف 12 تایی برای تامین محل کافی هر کد استفاده میکند
breaches
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
chair
U
صندلی
chairing
U
صندلی
chairs
U
صندلی
stall
U
صندلی
placing
U
صندلی
places
U
صندلی
box seat
U
صندلی لژ
stalling
U
صندلی
place
U
صندلی
seats
U
صندلی
seated
U
صندلی
seat
U
صندلی
chaired
U
صندلی
santalaceous
U
صندلی
footstool
U
صندلی
footstools
U
صندلی
jump seat
U
صندلی تا شو
shooting sticks
U
صندلی عصایی
arm
U
دسته صندلی
boatswain's chair
U
صندلی نقاله
carrycot
U
صندلی کودک
morris chair
U
صندلی راحتی
hot seat
U
صندلی الکتریکی
deckchair
U
صندلی تاشو
folding seat
U
صندلی تاشو
adjustable seat
صندلی متحرک
he nestles in the chair
U
در صندلی غنوده
choir-stall
U
صندلی بلند
an odd chair
U
صندلی تکی
hot seat
U
صندلی برقی
carrycots
U
صندلی کودک
rocker
U
صندلی گهوارهای
easy chairs
U
صندلی راحت
sitting
U
نشیمن صندلی
sittings
U
نشیمن صندلی
parliamentary seat
U
صندلی مجلسی
armchair
U
صندلی راحتی
rockers
U
صندلی گهوارهای
easy chair
U
صندلی راحت
rocking chair
U
صندلی گهوارهای
antimacassars
U
رویهء صندلی
antimacassar
U
رویهء صندلی
rocking chairs
U
صندلی گهوارهای
shooting stick
U
صندلی عصایی
swivel chair
U
صندلی چرخان
bucket seats
U
صندلی یکنفری
tiers
U
ردیف صندلی
arm chair
U
صندلی راحتی
elbows
U
دسته صندلی
armrest
U
دستهء صندلی
pushchair
U
صندلی چرخدار
elbowed
U
دسته صندلی
camp chair
U
صندلی تاشونده
elbow
U
دسته صندلی
drive's seat
U
صندلی راننده
pushchairs
U
صندلی چرخدار
armchairs
U
صندلی راحتی
deckchairs
U
صندلی تاشو
office chair
U
صندلی اداری
bucket seat
U
صندلی یکنفری
tier
U
ردیف صندلی
dossel
U
پشتی صندلی وغیره
a seat by the window
U
یک صندلی کنار پنجره
cat nap
U
چرت روی صندلی
office swivel chair
U
صندلی گردان اداری
window seats
U
صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
window seat
U
صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
wheel chair
U
صندلی چرخ دار
seat adjuster lever
سطح تنظیم صندلی
seat-belts
U
کمربند صندلی هواپیما
curule chair
U
صندلی عاج نشان
armchair
U
صندلی دسته دار
seat belt
U
کمربند صندلی هواپیما
armchairs
U
صندلی دسته دار
caner
U
بافنده صندلی حصیری
tuffet
U
صندلی یانشیمن کوتاه
arm chair
U
صندلی دسته دار
wheelchairs
U
صندلی چرخ دار
wheelchair
U
صندلی چرخ دار
deck chair
U
صندلی حصیری تاشو
cat sleep
U
چرت روی صندلی
reseats
U
صندلی جدید دادن
electric chair
U
صندلی اعدام الکتریکی
back seat
U
صندلی عقب اتومبیل
reseating
U
صندلی جدید دادن
reseat
U
صندلی جدید دادن
garden seat
U
صندلی یانیمکت باغبانی
reseated
U
صندلی جدید دادن
cathedra
U
[صندلی اسقف در کلیسا]
baby carriage
U
صندلی چرخدار بچه
baby carriages
U
صندلی چرخدار بچه
dossal
U
پشتی صندلی وغیره
fishing chair
U
صندلی در قایق ماهیگیری
twisboat chair
U
قایق- صندلی تابدار
ejection seat
U
صندلی پران
[هواپیمایی]
shooting sticks
U
صندلی جمعشو و متحرک
elbow chair
U
صندلی دسته دار
shooting stick
U
صندلی جمعشو و متحرک
seat-belt
U
کمربند صندلی هواپیما
ejector seat
U
صندلی پران
[هواپیمایی]
woolsack
U
کرسی یا صندلی دادگاه
They changed seats .
U
صندلی هایشان را با هم عوض کردند
castor
U
چرخ زیر صندلی یامیز
club chair
U
صندلی دسته دار بزرگ
casters
U
چرخ زیر صندلی یامیز
castors
U
چرخ زیر صندلی یامیز
Dust has accumulated
[settled]
on the chairs.
روی صندلی ها خاک نشسته
benchstool
U
نیمکت
[صندلی]
بدون پشتی
Keep a free(an empty)seat for me.
U
یک صندلی خالی برایم نگاهدار
seat back adjustment knob
دکمه تنظیم پشتی صندلی
windsor chair
U
صندلی دارای پشتی منحنی
caster
U
چرخ زیر صندلی یامیز
arm
U
اسلحه دستهء صندلی یا مبل
backless bench
U
نیمکت
[صندلی]
بدون پشتی
choir-stall
U
[صندلی های مبلی گروه کر]
prince's feather
U
تزئین برجسته پشت صندلی
splat
U
میله تزئینی پشت صندلی
love seat
U
صندلی یانیمکت دسته دار دونفری
slat
U
چوب مداد میله پشت صندلی
slats
U
چوب مداد میله پشت صندلی
Have a seat, please!
U
خواهش میکنم روی صندلی بشینید!
I think that's my seat.
فکر می کنم آن صندلی جای من است.
sedilia
U
یکی از سه صندلی محراب یاصدر کلیسا
stool
U
کرسی صندلی مستراح فرنگی مدفوع
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
high chairs
U
صندلی پایه بلند غذا خوری بچه
Is this seat taken?
U
آیا این صندلی گرفته شده است؟
barrel chair
U
صندلی فنری که پشتش سفت ومقعر است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com