Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
photoglyph
U
صفخهای که دراثر روشنایی حکاکی شده باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rushlight
U
چراغ کم نور روشنایی چراغی که فتیله ان از پیزر باشد
mackle
U
لکه یاخطی که دراثر تاشدن کاغد دوتایی چاپ شده باشد دوتایی چاپ شدن
it is insensitive to light
U
روشنایی را حس نمیکند نسبت به روشنایی حساس نیست
iceblink
U
روشنایی که ازبازتاب روشنایی یخ در افق پیدا میشود
to fog off
U
دراثر رطوبت پوسیدن
windbound
U
متوقف دراثر باد
By a happy coincidence.
U
دراثر حسن تصادف
glyptics
U
حکاکی
stylography
U
حکاکی
carving
U
حکاکی
in intaglio
U
با حکاکی
gravure
U
حکاکی
engravings
U
حکاکی
engraving
U
حکاکی
ether extract
U
ماده الی محلول دراثر
electrocution
U
کشتن یا مرگ دراثر برق
companionate
U
بهم پیوسته دراثر اتحادواشتراک
to d. in one's bed
U
دراثر پیری یا بیماری مردن
scribe
U
حکاکی کردن
cutting chisel
U
قلم حکاکی
glyptic
U
مربوط به حکاکی
scribes
U
حکاکی کردن
graving tool
U
قلم حکاکی
burin
U
قلم حکاکی
frost hoil
U
ازدیاد حجم دراثر یخبندان بادکردگی
toreutics
U
فن حکاکی وقلم زنی
inscribes
U
حکاکی کردن نشاندن
inscribed
U
حکاکی کردن نشاندن
inscribe
U
حکاکی کردن نشاندن
woodcut
U
حکاکی روی چوب
inscribing
U
حکاکی کردن نشاندن
lithographs
U
حکاکی روی سنگ
lithography
U
حکاکی بر روی سنگ
lithograph
U
حکاکی روی سنگ
intagliated
U
حکاکی شده منقوش
lunitidal
U
وابسته بحرکت جزر ومد دراثر ماه
cacogenesis
U
فساد نژادی دراثر حفظ وابقاء صفات بد
suntans
U
قهوهای شدن پوست بدن دراثر افتاب
suntan
U
قهوهای شدن پوست بدن دراثر افتاب
psychomotor
U
ناشی از حرکات عضلانی دراثر عمل فکری
strain hardening
U
سخت شدن فلز دراثر تغییرشکل نسبی
sea fire
U
شب تابی دریا دراثر جانوران شب تاب وغیره
carving knives
U
چاقوی حکاکی یا گوشت بری
styluses
U
قلم فولادی حکاکی وگراورسازی
lithograph
U
حکاکی روی سنگ حجاری
lithographs
U
حکاکی روی سنگ حجاری
styli
U
قلم فولادی حکاکی وگراورسازی
die sinking and engraving machine
U
دستگاه فرز حدیده و حکاکی
stylus
U
قلم فولادی حکاکی وگراورسازی
carving knife
U
چاقوی حکاکی یا گوشت بری
corn-cob
U
حکاکی روی ظرف چوبی
stylograph
U
قلم حکاکی وگراور سازی
stilus
U
قلم فولادی حکاکی وگراورسازی
catalyst
U
عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
sbend distortion
U
لرزش تصویر دراثر حرکت زیگزاکی انتن رادار
sympathetic detonation
U
انفجاری که دراثر انفجار مواد منفجره دیگررخ میدهد
boggle
U
دراثر امری ناگهان وحشت زده وناراحت شدن
catalysts
U
عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
moraine
U
سنگ وخاکی که دراثر توده یخ غلتان جابجاوانباشته شود
windage
U
کاهش دور وسیله گردنده دراثر پسای هوا
woodcut
U
گراوور چوبی حکاکی بر لوحه چوبین
downwash
U
زاویه انحراف هوا بطرف پایین دراثر برخورد با یک ایرفویل
form utility
U
کیفیتی که دراثر جمع اوری و بسته بندی مواد اولیه
scrimshaw
U
اشیاء منبت کاری یا حکاکی شده زینتی
lion
U
[حکاکی سر شیر در معماری کلاسیک بخصوص در کتیبه ها]
a closed mouth catches no flies
<proverb>
U
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine
U
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
intaglio
U
تصویر حکاکی شده روی سنگ یا مواد سخت
hunting
U
حرکت سریع لوله تانک به بالا و پایین دراثر تعقیب خودکار با رادار
hottest
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
U
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
electromagnetic wave
U
موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
escutcheon
U
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
coordinated illumination
U
روشنایی هم اهنگ شده طرح روشنایی هم اهنگ شده
hotbeds
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
evangelic
U
پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
evangelical
U
پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
hydrofoils
U
سطح صاف یا موربی که دراثر حرکت اب از خلال ان بحرکت وعکس العمل دراید وغالبابشکل پرده یا باله ای ست
hydrofoil
U
سطح صاف یا موربی که دراثر حرکت اب از خلال ان بحرکت وعکس العمل دراید وغالبابشکل پرده یا باله ای ست
imperfect competition
U
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
sagging
U
تاب برداشتن کشتی هوایی دراثر وجود نیروهای بسمت بالادر دو انتها و یا عدم نیروی برا در مرکز
open back
U
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
contact burst preclusion
U
ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
concentration cell corrosion
U
نوعی برخورد که در ان اختلاف پتانسیل الکترودها دراثر اختلاف غلظت یونهاالکترولیت میباشد
mercantilists
U
مرکانتیلیست ها اقتصاددانانی که معتقد بودندرفاه اقتصادی یک کشور دراثر بوجود امدن مازاد در ترازپرداختها و تراکم طلا وسایرفلزات گرانقیمت افزایش می یابد
ptomaine
U
مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
bump
U
ضربت ضربت حاصله دراثر تکان سخت
microchips
U
مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
integrated circuit
U
مداری که همه قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک نیمه هادی کوچک قرار دارند به وسیله روشهای حکاکی و شیمیایی
microchip
U
مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
laptop
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld
U
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
wellŠsuppose it is so
U
خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
over break
U
خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
inscribes
U
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribing
U
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribed
U
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribe
U
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
lithoglyptics
U
کنده کاری روی گوهر حکاکی روی جواهر
light
U
روشنایی
lighted
U
روشنایی
peep
U
روشنایی کم
lightest
U
روشنایی
lighting
U
روشنایی
illumination
U
روشنایی
night light
U
روشنایی شب
illuminations
U
روشنایی
luminance
U
روشنایی
luminosity
U
روشنایی
luminouity
U
روشنایی
peeped
U
روشنایی کم
peeping
U
روشنایی کم
rushlight
U
روشنایی کم
electric lighting
U
روشنایی
lightness
U
روشنایی
peeps
U
روشنایی کم
clearness
U
روشنایی
glyptography
U
شناسائی نقشهای جواهر حکاکی در روی جواهر
Zel-i Sultan vase
U
طرح گلدان ظل السلطان
[این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
candlelight
U
روشنایی شمع
lambert
U
واحد روشنایی
illuminating system
U
سیستم روشنایی
ceiling light
U
روشنایی سقفی
light adaptation
U
انطباق با روشنایی
glimmers
U
روشنایی ضعیف
light brightness control
U
کنترل روشنایی
lighting control
U
کنترل روشنایی
intensity of illumination
U
شدت روشنایی
illuminations
U
شدت روشنایی
incandescent lamp
U
لامپ روشنایی
country life
U
زندگی روشنایی
loomed
U
هاله روشنایی
loom
U
هاله روشنایی
intensity level
U
سطح روشنایی
continuous illumination
U
روشنایی مداوم
constant luminance
U
روشنایی ثابت
glimmered
U
روشنایی ضعیف
glimmer
U
روشنایی ضعیف
lighting battery
U
باتری روشنایی
lighting effect
U
اثر روشنایی
lighting engineering
U
تکنیک روشنایی
lighting mains
U
خط روشنایی اصلی
lighting engineering
U
مهندسی روشنایی
lighting feeder
U
تهیه روشنایی
lighting line
U
سیم روشنایی
lighting outlet
U
خروجی روشنایی
light point
U
منبع روشنایی
light meter
U
روشنایی سنج
indirect lighting
U
روشنایی غیرمستقیم
light conditions
U
نسبتهای روشنایی
light control
U
کنترل روشنایی
brightness signal
U
پیام روشنایی
brightness control
U
پیچ روشنایی
light fluctuation
U
نوسان روشنایی
glimmerings
U
روشنایی ضعیف
light gap
U
فاصله روشنایی
lighting plant
U
تاسیسات روشنایی
looming
U
هاله روشنایی
looms
U
هاله روشنایی
illumination
U
شدت روشنایی
phosphorescence
U
روشنایی شب تابی
illuminance
U
شدت روشنایی
illuminating aperture
U
روزنه روشنایی
illumniation aperture
U
روزنه روشنایی
ray
U
روشنایی تشعشع
illuminating beam
U
پرتو روشنایی
flash
U
روشنایی مختصر
flashed
U
روشنایی مختصر
glimmering
U
روشنایی ضعیف
optics
U
علم روشنایی
fluorescent light
U
روشنایی فلورسنت
emergency lighting
U
روشنایی اضطراری
luminosity
U
بازده روشنایی
electric light
U
روشنایی برقی
earth shine
U
روشنایی خاکستری
flashes
U
روشنایی مختصر
illuminating device
U
تجهیزات روشنایی
illuminating engineering
U
مهندسی روشنایی
illumination method
U
سبک روشنایی
illuminator
U
دستگاه روشنایی
illuminator
U
وسیله روشنایی
lighting set
U
دستگاه روشنایی
image brightness
U
روشنایی تصویر
decorative ligthing
U
روشنایی تزیینی
artifical light
U
روشنایی مصنوعی
asterism
U
روشنایی و نور
illumination method
U
روش روشنایی
illumination change
U
تعویض روشنایی
illuminating engineering
U
تکنیک روشنایی
earth light
U
روشنایی خاکستری
illuminating fixture
U
لوازم روشنایی
illuminating gas
U
گاز روشنایی
glares
U
روشنایی زننده
glared
U
روشنایی زننده
glare
U
روشنایی زننده
direct lighting
U
روشنایی مستقیم
gaslight
U
روشنایی گاز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com