English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to inlay a printed page U صفحه چاپ شدهای را در برگ بزرگتر و محکم تری نشاندن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
soft keys U کلیدهای روی صفحه کلید که می توانند دارای معنای تعریف شدهای توسط استفاده کننده باشند
under weft U پود زیرین یا ضخیم [جهت نشاندن گره ها در جای خود و محکم و یکنواخت شدن آنها]
virtual U فضایی که از حدود فیزیکی صفحه نمایش بزرگتر است و میتواند حاوی متن ,تصویر,پنجره و... باشد
brace U بابست محکم کردن محکم بستن
braced U بابست محکم کردن محکم بستن
foundationer U کسیکه ازدرامدبنگاه وقف شدهای زندگی میکند
sequestrator U کسی که چیز توقیف شدهای رابدست او میسپارند
qwerty keyboard U ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی
grout curtain U لایه سیمانی تزریق شدهای که در زیر پی سد مانع تراوشات میگردد
coated chippings U خورده سنگهای قیراندود شدهای که در سطح جاده پخش میشوند
pigeon milk U خوراک نیمه هضم شدهای که کبوترازچینه دان خوددراورده بجوجههای خودمیدهد
deferred expense U هزینههای پیش بینی شدهای که هنوز موعد پرداختشان نرسیده است
design maximum weight U حداکثر وزن محاسبه شدهای برای اعمال تنش به ساختمان هواپیما
check point U نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
backus naur form U قرارداد ثبت شدهای که برای توضیح نحو یک زبان برنامه نویسی استفاده میشود
viruses U امکان نرم افزاری که فایلهای قابل اجرا را بررسی میکند تا ببینند آیا ویروس شناخته شدهای
virus U امکان نرم افزاری که فایلهای قابل اجرا را بررسی میکند تا ببینند آیا ویروس شناخته شدهای
pens U نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penning U نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penned U نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
pen U نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
clattering U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatter U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatters U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattered U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
normalised U تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalises U تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalising U تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalize U تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalizes U تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
paper white monitor U صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
scans U درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scan U درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scanned U درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
plasma display U صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
raster U گرافیکی که تصاویر آن روی خط وطی در صفحه نمایش یا صفحه ساخته می شوند
ksr U ترمینالی که صفحه کلید و صفحه نمایش دارد و به CPU متصل است
consol U دستگاه ناوبری رادیویی صفحه کلید دستگاههای ارتباطی صفحه رادار
multiviewports U صفحه نمایشی که دو یاچندین صفحه قابل دید رانمایش میدهد
portrait U جهت صفحه یا یک ورق صفحه که بلندترین لبه عمودی است
raster U یک حرکت افقی اشعه روی صفحه در مقابل صفحه CRT
tabling U لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
routing U صفحه ویدیو متنی که مسیر سایر صفحه ها را شرح میدهد
lead in page U صفحه ویدیویی که کاربر را به صفحه مورد نظر هدایت میکند
portraits U جهت صفحه یا یک ورق صفحه که بلندترین لبه عمودی است
autos U متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
cons U نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
conned U نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
tables U لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
tabled U لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
table U لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
con U نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
conning U نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
auto U متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
flattest U صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
glares U صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glared U صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glare U صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
data tablet U یک وسیله ورودی دستی برای صفحه نمایش گرافیکی صفحه داده دهی
flat U صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
notebook computer U که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
bigger U بزرگتر
greater U بزرگتر
Sr U بزرگتر
senior U بزرگتر
seniors U بزرگتر
doyen U بزرگتر
doyens U بزرگتر
pre eminent U بزرگتر
gt U بزرگتر از
greater than U بزرگتر از
headmen U بزرگتر
elder U بزرگتر
major U بزرگتر
headman U بزرگتر
majored U بزرگتر
nonus U بزرگتر
majoring U بزرگتر
stations U میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
stationed U میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
hyperlink U کلمه یا تصویر یا دگمهای در صفحه وب یا عنوان چند رسانهای که در صورت انتخاب کاربر را به صفحه دیگری می برد
backlight U چراغ پشت صفحه کریستال مایع که شدت حروف صفحه را بهبود می بخشد وآنها را خوانا تر میکند
station U میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
refresh buffer U یک مکان حافظه موقت که درهنگام تازه کردن یک صفحه تصویر اصلاعات نمایش صفحه را نگاهداری میکند
discs U صفحه کلاج صفحه دیسک تیغ اره
disc U صفحه کلاج صفحه دیسک تیغ اره
device U CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
devices U CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
engrain U نشاندن
to make sit U نشاندن
set down U نشاندن
inlays U : نشاندن
inlaying U : نشاندن
inlay U : نشاندن
imprints U نشاندن
imprinted U نشاندن
insculp U نشاندن
infix U نشاندن
enchase U نشاندن
to set down U نشاندن
immigrating U نشاندن
embed U نشاندن
imprint U نشاندن
stud U نشاندن
embeds U نشاندن
settle U نشاندن
setting U نشاندن
settings U نشاندن
settles U نشاندن
pushing U نشاندن
immigrate U نشاندن
immigrates U نشاندن
set U نشاندن
sets U نشاندن
setting up U نشاندن
immigrated U نشاندن
brown major U براون بزرگتر
double U دو برابر بزرگتر
increased U بزرگتر شدن
samuel sen U سموئیل بزرگتر
bigbrother U برادر بزرگتر
expanding U بزرگتر کردن
expands U بزرگتر کردن
expand U بزرگتر کردن
ge U بزرگتر از یا برابر با
oversize U بزرگتر از اندازه
Big Brother U برادر بزرگتر
increase U بزرگتر شدن
paramount U برتر بزرگتر
increases U بزرگتر شدن
macronucleus U هسته بزرگتر
superior number U عدد بزرگتر
doubled U دو برابر بزرگتر
doubled up U دو برابر بزرگتر
majordomo U بزرگتر خانه
over size U بزرگتر از اندازه
cls U در -MS DOS دستور سیستم به معنای پاک کردن صفحه نمایش و قرار دادن نشانه گر در بالای صفحه گوشه سمت چپ
button U شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
buttoned U شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
buttoning U شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
admedium lampholder U سرپیچ بزرگتر از معمولی
macronucleus U هسته سلولی بزرگتر
repot U در گلدان بزرگتر کاشتن
feck U سهم بزرگتر اکثریت
phase U بخشی از فرآیند بزرگتر
phased U بخشی از فرآیند بزرگتر
phases U بخشی از فرآیند بزرگتر
repots U در گلدان بزرگتر کاشتن
repotted U در گلدان بزرگتر کاشتن
repotting U در گلدان بزرگتر کاشتن
to increase [to, by] U بزرگتر شدن [به مقدار]
whoppers U از اندازه بزرگتر عظیم
whopper U از اندازه بزرگتر عظیم
quashed U فرو نشاندن
relieves U فرو نشاندن
relieve U فرو نشاندن
setting up U نشاندن کارگذاشتن
engraft U نشاندن جادادن
quashes U فرو نشاندن
relieving U فرو نشاندن
route U به زمین نشاندن
quash U فرو نشاندن
seats U جایگاه نشاندن
seated U جایگاه نشاندن
retreats U عقب نشاندن
remitting U فرو نشاندن
quench U فرو نشاندن
quenches U فرو نشاندن
upend U راست نشاندن
upended U راست نشاندن
upending U راست نشاندن
upends U راست نشاندن
quenched U فرو نشاندن
sets U نشاندن کارگذاشتن
set U نشاندن کارگذاشتن
retreating U عقب نشاندن
retreated U عقب نشاندن
retreat U عقب نشاندن
seat U جایگاه نشاندن
ground U به گل نشاندن ناو
remit U فرو نشاندن
remits U فرو نشاندن
remitted U فرو نشاندن
mollified U فرو نشاندن
mollifying U فرو نشاندن
setbacks U عقب نشاندن
setback U عقب نشاندن
mollifies U فرو نشاندن
mollify U فرو نشاندن
routes U به زمین نشاندن
fight the fire U اتش نشاندن
to stamp out U فرو نشاندن
preset U از پیش نشاندن
molify U فرو نشاندن
to lay it on thick U فرو نشاندن
push instruction U دستورالعمل نشاندن
unset U باز نشاندن
to imprint on the mind U در خاطر نشاندن
inthrone U بر تخت نشاندن
reseated U دوباره نشاندن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com