Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
provident
U
صرفه جو اینده نگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
providence
U
صرفه جویی اینده نگری
Other Matches
future perfect
U
شامل زمان اینده نقلی که در انگلیس بصورت have willو have shall ساخته میشودونشانه خاتمه عمل درزمان اینده میباشد
economic
U
نزدیک به صرفه مقرون به صرفه
supply economy
U
صرفه جویی در مصرف اماد صرفه جویی تدارکاتی
toward
U
اینده
comer
U
اینده
incoming
U
اینده
next
U
اینده
in the time to come
U
اینده
lavenir
U
اینده
approaching
U
اینده
coming
U
اینده
aftertime
U
اینده
future
U
اینده
forthcomming
U
اینده
at a laterd
U
در اینده
following on
U
از پی اینده
to be
U
اینده
forthcoming
U
اینده
futurity
U
اینده
economizer
U
صرفه جو
advantage
U
صرفه
parsimonious
U
صرفه جو
economical
U
صرفه جو
housewifely
U
صرفه جو
denebola
U
صرفه
penny wise
U
صرفه جو
behoof
U
صرفه
inadvisable
U
بی صرفه
beta leonis
U
صرفه
thrifty
U
صرفه جو
frugal
U
صرفه جو
providential
U
صرفه جو
erelong
U
در اینده نزدیک
prospectuses
U
اینده نامه
prospectus
U
اینده نامه
by next mail
U
باپست اینده
futuristic
U
مربوط به اینده
f. tense
U
زمان اینده
futures
U
قراردادهای اینده
looking
U
بنظر اینده
prospective
U
مربوط به اینده
providential
U
اینده نگر
upcoming
U
زود اینده
catabatic
U
پایین اینده
even tual
U
درنتیجه اینده
futures contract
U
قرارداد اینده
prospect
U
اینده نگری
prospect of the future
U
دورنمای اینده
prospectively
U
با عطف به اینده
prospectiveness
U
وابستگی به اینده
the next world
U
جهان اینده
proximo
U
درماه اینده
proximo
U
ماه اینده
sup.latest or last
U
دیر اینده
the a season
U
فعل اینده
the a season
U
موسم اینده
the f. winter
U
زمستان اینده
the future
U
جهان اینده
the next world
U
عالم اینده
offing
U
در اینده نزدیک
prospected
U
اینده نگری
prospecting
U
اینده نگری
futurism
U
اینده گرایی
futurity
U
نسل اینده
futurity
U
اتفاقات اینده
intercurrent
U
در میان اینده
katabatic
U
پائین اینده
nether world
U
جهان اینده
emergent
U
بیرون اینده
nrxt monday
U
دوشنبه اینده
odd comeshortly
U
اینده نزدیک
paulo postfuture
U
اینده نزدیک
prospects
U
اینده نگری
frugally
U
با صرفه جوئی
costings
U
مقرون به صرفه
backstop technology
U
تکنولوژی با صرفه
cost-effective
U
مقرون به صرفه
economization
U
صرفه جوئی
chariness
U
صرفه جوئی
he is a bad husband
U
صرفه جو نیست
economical
U
مقرون به صرفه
frugal
U
با صرفه اندک
inexpensive
U
معقول صرفه جو
frugality
U
صرفه جویی
saving
U
صرفه جویی
thrift
U
صرفه جوئی
thrift
U
صرفه جویی
economies
U
صرفه جویی
economy
U
صرفه جویی
gained
U
صرفه استفاده
gains
U
صرفه استفاده
gain
U
صرفه استفاده
emergency
U
ناگه اینده اورژانس
oncoming
U
پیشامد کننده اینده
tardy
U
دیر اینده کند
scouts
U
ارزیابی حریف اینده
scouted
U
ارزیابی حریف اینده
scout
U
ارزیابی حریف اینده
proximo
U
مربوط بماه اینده
latest
U
تازه گذشته اینده
emergencies
U
ناگه اینده اورژانس
prospectiveness
U
چشم داشت به اینده
future
U
بعد اینده اتیه
emergence
U
ناگه اینده اورژانس
otherworldiness
U
وابستگی بجهان اینده
the ensving twelve months
U
دوازده ماه اینده
long range
U
مربوط به اینده دور
perfect foresight
U
اینده نگری کامل
tardiest
U
دیر اینده کند
prescient
U
عالم به غیب یا اینده
tardier
U
دیر اینده کند
post date
U
تاریخ اینده گذاشتن
the rising generation
U
دوره جوانان اینده
without prejudice
U
بدون تاثیر به اینده
economize
U
صرفه جویی کردن
economises
U
صرفه جویی کردن
economised
U
صرفه جویی کردن
internal economies
U
صرفه جوئیهای داخلی
parsimony
U
صرفه جویی کم خرجی
spareable
U
قابل صرفه جویی
spillover benefits
U
صرفه جوئیهای خارجی
thriftily
U
از روی صرفه جوئی
It is not economical.
U
مقرون به صرفه نیست.
save
U
صرفه جویی کردن
saved
U
صرفه جویی کردن
saves
U
صرفه جویی کردن
cut corners
<idiom>
U
صرفه جویی کردن
To save . To economize.
U
صرفه جوئی کردن
economized
U
صرفه جویی کردن
consumption economies
U
صرفه جوئیهای مصرفی
economizing
U
صرفه جوئی کردن
economy factor
U
ضریب صرفه جویی
scrounges
U
صرفه جویی کردن
external economies
U
صرفه جوئیهای خارجی
sparing
U
مضایقه کننده صرفه جو
scrounge
U
صرفه جویی کردن
scrounged
U
صرفه جویی کردن
scrounging
U
صرفه جویی کردن
economizes
U
صرفه جویی کردن
economising
U
صرفه جویی کردن
economies of scale
U
صرفه جوئیهای مقیاس
economizing method
U
روش صرفه جویی
intermediate
U
درمیان اینده مداخله کننده
hunching
U
فن احساس وقوع امری در اینده
hold over
U
برای اینده نگاه داشتن
hunched
U
فن احساس وقوع امری در اینده
forward sales
U
فروش کالاجهت تحویل در اینده
hunch
U
فن احساس وقوع امری در اینده
exdividend
U
بدون سود اینده سهام
hunches
U
فن احساس وقوع امری در اینده
on the th prox
U
در روز چهارم ماه اینده
economizer
U
صرفه جویی کننده انرژی
an economist of time
U
متخصص در صرفه جویی وقت
feed heater
U
دستگاه صرفه جویی درحرارت
time saver
U
صرفه جویی کننده در وقت
economies of scale
U
صرفه جوئیهای تولید انبوه
diseconomies of scale
U
عدم صرفه جوئی به مقیاس
advantageously
U
با داشتن صرفه یا سود سودمندانه
gas saving
U
صرفه جویی در مصرف بنزین
internal diseconomies
U
عدم صرفه جوئیهای داخلی
penny wise and pound foolish
U
صرفه جو در پنی و ولخرج درلیره
hidden momentum of population growth
U
سبب گستردگی والدین اینده میشود
future attacks
U
حملههای اینده را پیش بینی نکردند
the law is prospective
U
اثر قانون مربوط به اینده است
austerity package
U
بسته صرفه جویی
[اقتصاد]
[سیاست]
to save up for something
U
برای چیزی صرفه جویی کردن
housewifely
U
از روی خانه داری یا صرفه جوئی
nominates
U
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
tenors
U
بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
executory contract
U
قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
nominating
U
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
augural
U
تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
tenor
U
بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
current liabilities
U
بدهیهایی که باید در اینده نزدیک پرداخت شوند
nominate
U
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
I'm saving up for a new bike.
U
من برای یک دوچرخه جدید صرفه جویی می کنم.
an economist of time
U
کسی که میتواند در وقت صرفه جویی کند
disqualifications
U
اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
exclusion
U
اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از دوبازی اینده
bill time draft
U
برات و سفته قابل پرداخت درتاریخ معین در اینده
futures
U
قرارداد معامله سهام یا کالا بمنظور تحویل در اینده
disqualification
U
اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
prolepsis
U
فرض قبلی صحبت از اینده چنانچه گویی گذشته است
demand factors
U
پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
experimental free handicap
U
دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
laborsaving
U
تقلیل دهنده زحمت کارگر صرفه جویی کننده در میزان کار
dynamic analisis
U
تجزیه و تحلیل وقایع اقتصادی با در نظرگرفتن تغییرات گذشته و حال و احتمالا" اینده
cut corners
<idiom>
U
[زمانی که چیزی برای صرفه جویی در هزینه به طور بد انجام شده است]
plunging fire
U
تیر با زاویه فرود زیاد اتش فرود اینده به جلو و عقب دشمن
economizing
U
صرفه جویی در دارایی حداکثر استفاده را از دارایی موجود کردن
library
U
و در زمان و هزینه صرفه جویی شود. 2-مجموعه توابعی که کامپیوتر نیاز دارد تا به آنها مراجعه کند ولی در حافظه اصلی ذخیره نشده اند
libraries
U
و در زمان و هزینه صرفه جویی شود. 2-مجموعه توابعی که کامپیوتر نیاز دارد تا به آنها مراجعه کند ولی در حافظه اصلی ذخیره نشده اند
innovation theory
U
ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
future promissory
U
زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
intervenient
U
در میان اینده واقع در میان
indemnity
U
تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
indemnities
U
تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
hit
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com