English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 115 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
billing U صدور صورتحساب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
export licence U جواز صدور مجوز صدور
invoice U صورتحساب
tab U صورتحساب
bills U صورتحساب
account statment U صورتحساب
bill nye U صورتحساب
tabs U صورتحساب
bill U صورتحساب
invoices U صورتحساب
invoicing U صورتحساب
invoiced U صورتحساب
bills U قبض صورتحساب
statements U کشف صورتحساب
Please bring me the bI'll. U صورتحساب رابیاورید
debit note U صورتحساب بدهی
banker's bill U صورتحساب بانکی
bill U صورتحساب دادن
bank statements U صورتحساب بانکی
bank statement U صورتحساب بانکی
bill U قبض صورتحساب
bills U صورتحساب دادن
a hefty bill U صورتحساب سنگینی
statement U کشف صورتحساب
statement U صورتحساب اعلامیه
statements U صورتحساب اعلامیه
invoice U فاکتور فروش صورتحساب
bills U تهیه کردن صورتحساب
invoices U فاکتور فروش صورتحساب
invoicing U فاکتور فروش صورتحساب
invoiced U فاکتور فروش صورتحساب
bill U تهیه کردن صورتحساب
consular invoice U صورتحساب با مهرکنسول گری
freight note U صورتحساب هزینه حمل
How much is my telephone bill? U صورتحساب تلفنمان چقدر میشود؟
billed U ثبت شده در صورتحساب یا لیست
I think there is a mistake in the bill. من فکر میکنم اشتباهی در صورتحساب هست.
billing U صورتحساب بدهی را تنظیم وارسال کردن
Befor I knew it , the hotel bI'll was sent . U هنوز هیچه نشده صورتحساب هتل را فرستادند
The doctous fee was tacked on to the hospital bI'll . U حق ویزیت پزشک را کشیدند روی صورتحساب بیمارستان
consulage U هزینهای که کنسول گری جهت تایید صورتحساب دریافت می نماید
export [to] U صدور [به]
issuance credit U صدور
emanation U صدور
issuance U صدور
exportation U صدور
emission U صدور
issuing U صدور
emissions U صدور
export U صدور
exported U صدور
exporting U صدور
thermionic emission U صدور گرمیونایی
specific emission U ضریب صدور
secondary emission U صدور ثانوی
emission U صدور الکترون
primary emission U صدور اولیه
issue note U برگه صدور
issue a guarantee U صدور ضمانتنامه
emissions U صدور خروج
emissions U صدور الکترون
emission U صدور خروج
released U اجازه صدور
releases U اجازه صدور
release U اجازه صدور
exportable U قابل صدور
prescriptions U صدور فرمان
prescription U صدور فرمان
electron emission U صدور الکترون
emission characteristic U مشخصه صدور
issued U صدور مطلب
date in issuing U تاریخ صدور
data export U صدور داده
date of issuance U تاریخ صدور
export bounty U جایزه صدور
export licence U پروانه صدور
issue U صدور مطلب
issues U صدور مطلب
emissive power U قدرت صدور
field emission U صدور میدانی
checks U او نتیجه چاپ و صورتحساب ها را بررسی کند تا ببیند آیا مشابه هم هستند یا خیر
checked U او نتیجه چاپ و صورتحساب ها را بررسی کند تا ببیند آیا مشابه هم هستند یا خیر
check U او نتیجه چاپ و صورتحساب ها را بررسی کند تا ببیند آیا مشابه هم هستند یا خیر
to request issuance U تقاضای صدور کردن
issues U انتشار دادن صدور
the export of ... is granted the premium. U صدور ... جایزه دارد.
bond issue U صدور اوراق قرضه
prohibition U صدور حکم منع
issue U انتشار دادن صدور
perfecting bail U صدور قرارقبولی کفالت
photo emission effect U صدور نور- برقی
photo electric emission U صدور نور- برقی
secondary emission ratio U شدت صدور ثانوی
secondary emission characteristic U مشخصه صدور ثانوی
issued U انتشار دادن صدور
issuable U قابل صدور انتشار دادنی
issue [of something] [ID card or check] U صدور [چیزی] [کارت شناسایی] [چک]
prejudication U صدور رای پیش از رسیدگی
stare decisis U قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
court of record U در CL فقط اینگونه محاکم حق صدور حکم جریمه و زندان را دارند
indicts U تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indicted U تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indict U تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
prohibitive tax U مالیات گزافی که صدور یاورود کالا را غیر ممکن می سازد
indicting U تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
procedendo U حکم پادشاه در مورد تسریع دادرسی به قاضی یی که صدور رای را به تاخیرانداخته است
surrogates U نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
surrogate U نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
aircraft scrambling U دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
dumping U صدور کالا به کشوردیگر و فروش ان به بهای کمتر از بهای عادی به منظور فلج ساختن صنایع داخلی ان کشور
antedated cheque U چک به تاریخ مقدم بر تاریخ واقعی صدور
arrests U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrested U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrest U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
quando acciderint U وقتی مدیرترکه در مقابل غرماء متوفی به دفاع در دست نبودن مالی از متوفی متوسل میشودمحکمه با صدور حکمی باعنوان بالا مقرر می دارد که هر گاه مالی از متوفی بدست اید باید به غرماء داده شود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com