Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
parasite
U
صدای مزاحم پارازیت
parasites
U
صدای مزاحم پارازیت
mush
U
صدای مزاحم پارازیت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
strident
U
دارای صدای مزاحم
stridently
U
دارای صدای مزاحم
dehum
U
از بین بردن صدای مزاحم
electronic jamming
U
تولید پارازیت در دستگاههای الکترونیک پخش پارازیت الکترونیکی
barrage jamming
U
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
automatic search jammer
U
دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
honking
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honks
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honk
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
acrophony
U
صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
synthesizer
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
ping
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voicing
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voices
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pinged
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
synthesisers
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pinging
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pings
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voice
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizers
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
contraltos
U
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contralto
U
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
chortle
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
phut
U
تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
monophthong
U
صدای ساده وتنها صدای بسیط
chortles
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortled
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortling
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
leeches
U
مزاحم
leech
U
مزاحم
worrisome
U
مزاحم
troublemaker
U
مزاحم
intruder
U
مزاحم
intruders
U
مزاحم
a pain in the neck
<idiom>
U
مزاحم
troublous
U
مزاحم
importunate
U
مزاحم
bothersome
U
مزاحم
tiresome
U
مزاحم
obtruder
U
مزاحم
interfering
U
مزاحم
troublemakers
U
مزاحم
troubler
U
مزاحم
plaguer
U
مزاحم
enfant terrible
U
مزاحم
enfants terribles
U
مزاحم
obtrusive
U
مزاحم
cumber
U
مزاحم شدن
burdensome tax
U
مالیات مزاحم
profile drag
U
پسای مزاحم
to be a pain in the neck
U
مزاحم بودن
perturb
U
مزاحم شدن
interference current
U
جریان مزاحم
interference field
U
میدان مزاحم
interference wave
U
موج مزاحم
background noise
U
اصوات مزاحم
parasitic current
U
جریان مزاحم
parastic drag
U
پسای مزاحم
buttonholing
U
مزاحم شدن
molest
U
مزاحم شدن
obtrude
U
مزاحم شدن
molesting
U
مزاحم شدن
obtruded
U
مزاحم شدن
interfere
U
مزاحم شدن
interfered
U
مزاحم شدن
interferes
U
مزاحم شدن
buttonholes
U
مزاحم شدن
buttonholed
U
مزاحم شدن
obtruding
U
مزاحم شدن
obtrudes
U
مزاحم شدن
molests
U
مزاحم شدن
molested
U
مزاحم شدن
buttonhole
U
مزاحم شدن
parastite
U
پارازیت
noise
U
پارازیت
noises
U
پارازیت
blooper
U
پارازیت
background noise
U
پارازیت
line noise
U
پارازیت خط
blocks
U
پارازیت
blocked
U
پارازیت
block
U
پارازیت
disturbances
U
پارازیت
clutter
U
پارازیت
clutters
U
پارازیت
cluttered
U
پارازیت
disturbance
U
پارازیت
pesky
U
زحمت دهنده مزاحم
varmint
U
انسان یاحیوان مزاحم
She keep son bothering me .
U
مرتب مزاحم من است
combrous
U
صعب الوصول مزاحم
varment
U
انسان یاحیوان مزاحم
jamming
U
تولید پارازیت
jamming
U
پارازیت فرستادن
noise level
U
سطح پارازیت
distubing voltage
U
ولتاژ پارازیت
electronic jamming
U
پخش پارازیت
interference vcoltage
U
ولتاژ پارازیت
disturbing current
U
جریان پارازیت
inductive disturbance
U
پارازیت القائی
input noise
U
پارازیت ورودی
interference power
U
توان پارازیت
interference limiter
U
محدودکننده پارازیت
interference level
U
سطح پارازیت
interference generator
U
مولد پارازیت
interference filter
U
صافی پارازیت
jamming transmitter
U
فرستنده پارازیت
noise transmitter
U
فرستنده پارازیت
jamming
U
پخش پارازیت
interference voltage meter
U
ولتمتر پارازیت
interefernce factor
U
ضریب پارازیت
intensity of noise
U
شدت پارازیت
input noise
U
پارازیت اولیه
grid noise
U
پارازیت شبکه
magnetic disturbance
U
پارازیت مغناطیسی
noise suppression
U
پارازیت گیری
debugged
U
گرفتن پارازیت
jam
U
پارازیت دادن
jams
U
پارازیت دادن
debugs
U
گرفتن پارازیت
clutters
U
پارازیت اتمسفری
debug
U
گرفتن پارازیت
cluttered
U
پارازیت اتمسفری
jammed
U
پارازیت دادن
sferics
U
پارازیت جوی
radio interference
U
پارازیت رادیویی
anti hum condenser
U
خازن ضد پارازیت
atmospheric interference
U
پارازیت جوی
atmospherics
U
پارازیت جوی
clutter
U
پارازیت اتمسفری
static interference
U
پارازیت جوی
disturb
U
مشوب کردن مزاحم شدن
annoys
U
تحریک کردن مزاحم شدن
annoyed
U
تحریک کردن مزاحم شدن
potter
U
دیگ ساز مزاحم شدن
potters
U
دیگ ساز مزاحم شدن
disturbs
U
مشوب کردن مزاحم شدن
gadfly
U
ادم مردم ازار مزاحم
annoy
U
تحریک کردن مزاحم شدن
intromit
U
دخالت کردن مزاحم شدن
separation of interfering substances
U
جدا کردن اجسام مزاحم
knockers
U
ادم خرده گیر مزاحم
bete noire
U
ادم مزاحم وغیرقابل تحمل
knocker
U
ادم خرده گیر مزاحم
skirl
U
صدای زیر صدای نی انبان
induced noise
U
پارازیت القاء شده
snowy picture
U
صفحه نمایش پر از پارازیت
jamming
U
پارازیت پخش کردن
jam
U
مسدود کردن پارازیت
suppression capacitor
U
خازن پارازیت گیر
jams
U
مسدود کردن پارازیت
jammed
U
مسدود کردن پارازیت
man made static
U
پارازیت غیر جوی
input noise voltage
U
ولتاژ پارازیت اولیه
interference inverter
U
دیود پارازیت گیر
rejector
U
دافع دستگاه دفع پارازیت
jam
U
پخش پارازیت کردن در مدار
rejecter
U
دافع دستگاه دفع پارازیت
noise
U
صدا راه انداختن پارازیت
jams
U
پخش پارازیت کردن در مدار
sweep jamming
U
امواج سیار پارازیت رادیویی
noises
U
صدا راه انداختن پارازیت
jammed
U
پخش پارازیت کردن در مدار
high frequency interference
U
تداخل امواج فرکانس بالا سیگنال مزاحم
blocked
U
پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
repeater jammer
U
دستگاه پخش پارازیت وفرستنده امواج
block
U
پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
blocks
U
پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
hash
U
پارازیت تصویر روی یک صفحه نمایش
picture noise
U
پارازیت روی تمام صفحه نمایش
to wear out one;
U
از زیاد ماندن درجایی مزاحم صاحب خانه شدن
snows
U
پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
snowing
U
پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
snowed
U
پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
snow
U
پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
twanging
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
Susurrus
U
صدای آرام و ملایم، مثل خش خش یا صدای آرام باد
twangs
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanged
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twang
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
music
U
در رهگیری هوایی به معنی پخش پارازیت دردستگاههای الکترونیکی است
rope chaff
U
وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار که با طناب سیمی درست میشود
tu-whit tu-whoo
U
صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
tu whit tu whoo
U
صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
tinkling
U
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkle
U
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
thump
U
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumps
U
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumping
U
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
tinkles
U
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
thumped
U
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
tinkled
U
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
to obtrude up
U
سر زده نزد کسی امدن مزاحم کسی شدن
spurious signal
U
علایم مخابراتی مزاحم خارجی در یک دستگاه مخابراتی
chaff
U
وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
to intrude upon a person
U
مخل اسایش کسی شدن مزاحم کسی شدن
hissed
U
صدای خش خش
ping
U
صدای غژ
burbled
U
صدای قل قل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com